بررسی آثار ورود اخلاق در مدل رشد (تحلیل نظری ـ ریاضی)
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
براي یافتن روشهایی برای رسیدن به سطح درآمد سرانه و در نتیجه، رفاه بالاتر برای ساکنین یک کشور، اقتصاد متعارف در راستای حصول به این مقصود، ادبیات گستردهای تحت عنوان «مدلهای رشد» شکل گرفته که سالیان متمادی تغییرات زیادی در آن رخ داده است. در اين زمينه، تلاش شده تا این مدلها بتوانند واقعیتهای بیشتری از فرایند رشد کشورها را نشان دهند. در این راستا، متغيرهایی مانند سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی، وارد مدلهای مذکور گردیده و تأکید بیشتری بر درونزایی مدلهای رشد شده است. این الگوها، میتوانند ابزاری فراهم کنند تا از طریق آن، امکان تخمین منابع رشد اقتصادی جامعه فراهم آید و رشد اقتصادی آینده نیز پیشبینی شود تا از این طریق، عناصر مؤثر بر رشد شناسایی و نحوة ارتباط بین آنها مشخص میگردد. از سوي ديگر، در علوم اجتماعی که امکان بررسی تجربی روابط متغیرها به سختی فراهم میشود، این مدلها میتوانند با استفاده از شبیهسازی و بهکارگیری روشهایی مانند اقتصاد آزمایشگاهی، سهم قابل توجهی در شناسایی بهتر روابط و آثار متغیرها داشته باشند. به علاوه بسیاری از اوقات الگوها، نتایجی به بار میآورند که ابتدا، به شدت متناقض به نظر میرسند، اما همین مدوّن بودن الگوها، ما را در کشف ریشههای تناقض یاری میرسانند (جونز، 1370، ص 14-15).
معمولاً در اقتصاد متعارف چنین فرض میشود که اقتصاد علمی اثباتی و خالی از ارزش است و هیچ ارتباطی با اخلاق و اخلاقیات ندارد. از سوي دیگر، مطالعات اقتصاددانان مسلمان تاکنون عمدتاً بر نظریات مصرف، سرمایهگذاری و پول متمرکز بوده است. سرانجام، به دليل حاکمیت اصول دین مبین اسلام و هنجارهای اخلاقی بالقوه آن بر زندگی مردم ایران و لزوم عینیت بخشیدن به این اصول در رفتارهای اقتصادی فعالان اقتصادی و اهمیت بهبود کیفیت زندگی مردم از منظر دین اسلام و تأکید اسلام بر رعایت اصول اخلاقی در رفتارهای اجتماعی ـ اقتصادی، در اين پژوهش بر آن شدیم تا جایگاه اخلاق در نظريه رشد و چگونگي ورود این متغير در مدل رشد را بررسی كنیم. بدینمنظور، این مطالعه با استفاده از مطالعات کتابخانهای و روشهای تحلیلی ـ توصیفی و استفاده از ابزارهای ریاضی، درپی بررسی این است که آیا میتوان بین اخلاق و مدل رشد اقتصادی، ارتباطی برقرار کرد؟ این ارتباط، چگونه و از طریق چه متغیرهایی صورت میگیرد؟ بالاخره، ورود اخلاق در مدل رشد، چه آثاری خواهد داشت؟
پيشينة پژوهش
هرچند ادبیات مدلهای رشد بسیار گسترده است، اما در مورد ارتباط مدلهای رشد با اخلاق، مطالعات زیادی وجود ندارد. ازاینرو، مهمترين مطالعاتی که بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم با موضوع این مطالعه ارتباط دارند، به اختصار در دو بخش مطالعات داخلی و خارجی بررسي میشوند.
الف. مطالعات داخلی
عسگری و توحیدینیا (1386)، تأثیر سرمایه اجتماعی (معنوی و مذهبی) بر رشد و توسعه اقتصادی را بررسی کرده، نتیجه گرفتهاند که برای رسیدن به سطح بالقوه رشد و توسعه اقتصادی مطلوب، باید بر انباشت سرمایههای اجتماعی در کنار سایر سرمایهها تلاش كرد.
مهرگان و دلیری (1389)، در مقالهای نقش سرمایه مذهبی (اخلاق) در توسعه اقتصادی، چگونگی تولید سرمایه مذهبی از نگرشهای اخلاقی را تبیین کردهاند. نتایج نشان میدهند كه نگرشهای اخلاقی در قالب سرمایه مذهبی بروز میکنند و بر بسیاری از شاخصهای توسعه اقتصادی، از جمله رشد اقتصادی، توزیع درآمد، عدالت، معرفت، کاهش جرم، افزایش رفاه و... اثر مثبت دارند.
رنانی و دلیری (1389)، با استفاده از چارچوب نظري اقتصاد خرد و مفهوم هزینه مبادله، چارچوب نظری تازهای برای تبیین اثرگذاری سرمایه اجتماعی بر رشد اقتصادی و تولید ارائه داده، نشان دادهاند كه در دورة 84-1379 (برای تمام استانهای ایران) سرمایه اجتماعی مانند سرمایه انسانی و فیزیکی اثر مثبت و معنادار بر رشد اقتصادی داشته است و کشش تولیدی سرمایه اجتماعی بین صفر و یک بوده که نشان از مرحلة دوم تولید برای اقتصاد است.
مصباحیمقدم و همکاران (1392)، در بررسی مؤلفههای غیرمادی رشد اقتصادی از منظر اسلام، آثار مؤلفههایی مانند ایمان و تقوا، شکر، اقامه حدود و احکام الهی، استغفار، توجه و استقامت در راه حق بر روی رشد اقتصادی را بیان کردهاند. این عوامل، گاهی مستقیم و گاهی غیرمستقیم موجب رشد میشوند.
شعبانی و همکاران (1392)، با روشهای اقتصادسنجی دادههای تابلویی فضایی، نقش سرمایة اجتماعی در ارتقای شاخص توسعه انسانی را مورد آزمون قرار داده و نتیجه گرفتهاند كه سرمایه اجتماعی بر شاخص توسعه انسانی اثر مثبت دارد.
سوری (1393)، ارتباط بین رشد اقتصادی و سرمایة اجتماعی در ایران را بررسی کرده و مؤلفه اصلی سرمایه اجتماعی را اعتماد دانسته است. وی نتیجه ميگيرد که سرمایة اجتماعی در کنار سایر عوامل تولید، تأثیر معناداری بر رشد اقتصادی داشته است، اما عوامل اقتصادی نیز میتوانند نقش مهمی در بهبود و یا نزول سرمایه اجتماعی داشته باشند.
خداویسی و عزتی (1394)، در مقالهای با عنوان «اخلاق در نظامهای اقتصادی سرمایهداری، سوسیالیستی و اسلام» چنین نتيجه گرفتهاند که رعایت ارزشهای اخلاقی اسلام، در حوزة اقتصاد موجب رفع ایرادات اساسی اخلاقی در دو نظام سرمایهداری و سوسیالیستی میشود و اخلاقیات اقتصادی را مجموعهای از ضوابط و معیارها دانستهاند که کارگزاران اقتصادی با رعایت آن ضمن کسب منفعت شخصی، به منافع جامعه آسیب نمیرسانند و منافع اجتماعی را بیشینه میکنند و با این کار، رشد مطلوب اقتصادی همراه با شکوفایی ارزشهای انسانی پدید میآید.
غفاری و همکاران (1394)، تأثیر بیثباتیهای اجتماعی (فقدان سرمایه اجتماعی)، بر رشد اقتصادی ایران در دورة 1390-1360 را به کمک روش تحلیل مؤلفههای اساسی که یکی از روشهای تحلیل دادههای چندمتغیره است، بررسی کردهاند. نتایج این مطالعه، بیانگر این است که به ترتیب سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی و شاخص فقدان سرمایه اجتماعی، بر رشد اقتصادی مؤثر بودهاند. لذا بهبود شرایط اجتماعی میتواند به رشد اقتصادی کمک كند.
غفورزاده (1394)، با بررسی اخلاق هنجاری از منظر آیات قرآن کریم، چنين نتیجه گرفته كه روح حاکم بر فعالیتهای اقتصادی، باید فضیلتگرایی بهمعنای داشتن حسن فاعلی و رعایت اعتدال در امور اقتصادي باشد. از سوي ديگر، باید وظیفهگرایی نتیجهگرا، بهمعنای ملزم بودن به دستورات الهی در زمینه اقتصادی و در عین حال، توجه داشتن به نتیجه سنتهای اقتصادی قرآنی مدنظر فعالان اقتصادی قرار گیرد.
افخمیاردکانی و توکلی (1395)، رابطة بین سبک زندگی اسلامی، سرمایة روانشناختی و سرمایه اجتماعی را، در قالب یک مدل علّی بررسی کردهاند. نتایج نشان ميدهد سبک زندگی اسلامی (مبتنی بر اخلاق اسلامی)، بر روی سرمایه اجتماعی اثر مثبت و معنادار و بر سرمایة روانشناختی اثر مستقیم و معناداری دارد. سرمایة روانشناختی، در رابطة بین سبک زندگی و سرمایه اجتماعی، نقش میانجی را دارد.
علامه و همکاران (1395)، در مقالة «تأثیر سرمایه اجتماعی بر تسهیم دانش و سرمایه فکري»، نشان دادهاند که دو بُعد سرمایه اجتماعی (بُعد رابطهای و بُعد شناختی)، بر تعمیم دانش تأثیر مثبت و معناداری دارند، اما تأثیر بُعد ساختاری سرمایه اجتماعی، بر تعمیم دانش معنادار نیست. همچنین اثر تعمیم دانش بر سه بُعد سرمایه فکری (ساختاری، انسانی، رابطهای)، مثبت و معنادار است.
ب. مطالعات خارجی
در بررسی متون خارجی، مطالعه خاصی که به موضوع مقاله حاضر پرداخته باشد، مشاهده نشد. اما به برخی از مطالعات در زمینة رشد اقتصادی و سرمایه اجتماعی اشاره میشود.
گیوسو و همکاران (2001)، در مطالعهای با عنوان «نقش سرمایه اجتماعی در توسعة مالی»، سرمایه اجتماعی را با استفاده از شاخصهای متعددی مانند سطح مشارکت در انجمنها و گروهها، حضور در انتخابات و شهروندی، اندازهگیری نموده و با تحلیلهای آماری و روش اقتصادسنجی، نتیجه میگیرند افزایش سطح سرمایة اجتماعی بر توسعة مالی در ایتالیا اثر مثبت دارد و موجب افزایش سرمایهگذاری و دسترسی به بازار سهام میشود.
هی یرپ (2003)، در مقالهای با عنوان «سرمایه اجتماعی و رشد اقتصادی»، با روش مطالعة کتابخانهای و تحلیل محتوا استنتاج کرده است که سرمایة اجتماعی، بهواسطة اثرگذاری بر سرمایهگذاری، منجر به افزایش رشد اقتصادی شده و همچنین بیثباتی اجتماعی اثری منفی بر رشد اقتصادی دارد.
آییر و همکاران (2005)، در مقالهای تحت عنوان «سرمایه اجتماعی و رشد اقتصادی و توسعه ناحیهای»، با استفاده از مقایسه آماری و روش تحلیل اقتصادسنجی در آمریکا، به این نتیجه رسیدهاند که سرمایه اجتماعی موجب ایجاد و تقویت سایر سرمایهها از قبیل سرمایة انسانی میشود.
وتسلیند و آدام (2010)، در مطالعهای با عنوان «سرمایه اجتماعی و عملکرد اقتصاد»، فراتحلیلی بر ۶۵ مطالعه، تحقیقات تجربی سالهای (1993 تا 2008)، دربارة نقش سرمایة اجتماعی در عملکرد اقتصاد را خلاصه كرده و با استفاده از روش تحلیل توصیفی ـ مقایسهای، نشان دادهاند که سرمایة اجتماعی نقشی برجسته و مثبت بر کارایی بنگاهها و افزایش تولید داشته است.
ریلی (2012)، در مطالعهای به نام سرمایة اجتماعی، شبکههای اجتماعی و توسعه اقتصادی با روش توصیفی ـ تاریخی استنتاج میکند که سرمایه اجتماعی و شبکههای اجتماعی موجب ارتقاء توسعه اقتصادی میشوند.
ری (2012)، ارتباط بین سرمایة اجتماعی و رشد اقتصادی را از طریق سه مدل و با استفاده از روش تحلیل ریاضی بررسی کرده و دریافته که سرمایة اجتماعی، معمولاً از دو طریقِ اثر بر فرایند نوآوری و محصولات تولیدی بر رشد اقتصادی صورت میگيرد.
تامپسون (2015)، با استفاده از روش تحلیل ریاضی رابطه نوآوری، سرمایة اجتماعی و رشد اقتصادی را با توجه به رشد اقتصادی در کشورهایی مانند استرالیا، انگلستان و آمریکا بررسی کرده است. نتایج نشان میدهد كه سرمایة اجتماعی موجب بهینهسازی شرایط نوآوری برای نوآوران شده و میتواند از این طریق، رشد اقتصادی را تشدید كند.
ناربرت قوتز (2015)، در مقالهای تحت عنوان «اخلاق اقتصادی، تاریخچه مفهومی و دیدگاه تحلیلی» بیان کرده است که مفهوم «اقتصاد اخلاقی» به ما کمک میکند تا راههای جایگزین بيشينهسازی مطلوبیت، با مفهوم نوعدوستانه برای مبادلات اقتصادی را بشناسیم.
اگیلرا (2016)، آثار سرمایة اجتماعی بر رشد اقتصادی کشورهای آمریکای شمالی و جنوبی را با روش اقتصادسنجی و دادههای ترکیبی بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که رابطة مثبت بین سرمایة اجتماعی و رشد اقتصادی در این کشورها وجود داشته است.
سیمون و همکاران (2016)، در مطالعه خویش با استفاده از روش اقتصادسنجی، روي دادههای ترکیبی در آمریکا، دریافتهاند رابطة مستقیمی بین مسئولیتپذیری اجتماعی بنگاهها و فرایند تحقیق و توسعه وجود دارد. آنان دريافتهاند كه افزایش مسئولیتپذیری اجتماعی موجب بهبود کارایی و میزان تولید بنگاهها و در نتیجه، رشد اقتصادی میشود.
آندرس مورنو و همکاران (2018)، یک مدل رشد درونزا بر پایه سرمایة اجتماعی برای تبیین رشد بلندمدت در اکوادور ارائه کردهاند. آنها از یک تابع تولید کاب داگلاس، مشتمل بر سرمایههای فیزیکی، انسانی و اجتماعی استفاده كردهاند و با استفاده از اطلاعات آماری اکوادور از 1980 تا 2015 و روشهای تحلیل اقتصادسنجی نشان دادهاند كه سرمایة اجتماعی موجب افزایش کارایی سایر عوامل تولید میشود.
آنچه اين مطالعه را از مطالعات پیشین متمایز میكند، این است که این مطالعه تلاش دارد با استفاده از ابزار ریاضیات، اخلاق را در مدلهای نظری رشد اقتصادی وارد کرده و آثار ورود برخی مؤلفههای اخلاق اسلامی در رشد اقتصادی را بررسی کند.
مبانی نظری
الف. مدلهای رشد درونزا
رشداقتصادی، عبارت از افزایش کل درآمد ملی یا تولید ناخالص ملی یک جامعه، طی یک دورة معین است. در مفهوم کلی، «افزایش کمی تولید در یک دوره مشخص نسبت به دوره مشابه» را رشد اقتصادی میگویند (تودارو، 1378، ص 116-117). مدلهای رشد اقتصادی نیز نظریاتی ميباشند که برای تفسیر و توضیح واقعیتهای مشاهده شده، در زمینه رشد؛ مانند وجود اختلاف زیاد در درآمدهای سرانه اقتصاد کشورها، تفاوت زیاد نرخهای رشد در میان کشورها، ثابت نبودن نرخهای رشد در طول زمان، ارتباط نزدیک رشد تولید با رشد حجم تجارت جهانی و کم بودن نرخ رشد کشورهای فقیر ارائه شدهاند. مطالعات در زمینه رشد اقتصادی، شامل سه جریانی است که از نظر تاریخی و روششناختی متفاوت است:
اولین جریان، کلاسیک است که پیشگامان آن دیوید هیوم و آدام اسمیت ميباشند. این جریان در قرن هیجدهم شکل گرفت و با جان استوارت میل و کارل مارکس در اواسط قرن نوزدهم پایان یافت. الگوی تعادل ایستا و کوتاهمدت کینز، تأکید بر انباشت سرمایه، بهویژه سرمایه پولی از ویژگیهای این جریان است.
جریان دوم نئوکلاسیک، پیشرفت تکنولوژی را بهعنوان عامل برونزا و انباشت سرمایه را بهعنوان عامل درونزای رشد تولید در نظر میگیرد. آثار مؤثر در این جریان، متعلق به محققینی مانند رابرت سولو، سیسمون کوزنتس (Sismon Kuznets)، موزز آبراموتیز (Moses Abramovitz) است. گرچه رهیافت مدل رشد نئوکلاسیک، میتواند با مد نظر قرار دادن نهاده سرمایه انسانی در الگو، بخش عمدهای از تفاوتهای مشاهده شده در سطوح درآمدِ میان کشورها را توضیح دهد، ولی منتقدین الگوی رشد نئوکلاسیک، بر این باور بودند که این الگو، از توضیح رشد مستمر ناتوان است. ازاينرو، دانشمندان و اقتصاددانان مدل دیگری را معرفی کردند که مدل رشد درونزا نامیده شده است (ابریشمی و منظور، 1378).
جریانِ درونزا جریان سوم، مدلهای رشد است که فرضیات نئوکلاسیک و کلاسیکها در مورد بازارهای ایدئال و بازده نزولی عوامل، بهویژه سرمایه را رد میکند. رشد درونزا، با تأکید بر این نکته که رشد اقتصادی، پیامد سیستم اقتصادی است؛ نه نتیجة نیروهای وارده از خارج، خود را از رشد نئوکلاسیکی متمایز میسازد. چهرههای اصلی این جریان کنت ارو (Kenneth Joseph Arrow)، رابرت لوکاس و گروسمن (Gene Michael Grossman) میباشند (پژوهان و فقیه نصیری، 1388).
تئوری رشد درونزا، مفهومی ساده برای رشد اقتصادی است که از درون سیستم تحقق پیدا میکند. منظور از «سیستم»، سازوکار حاکم بر اقتصاد یک کشور میباشد. لذا درونزایی رشد بر عوامل مؤثر بر رشد که در درون سیستم اقتصادی یک کشور ایجاد و تقویت میشوند، متمرکز میشود. ویژگی اصلی مدلهای رشد درونزا، حذف بازدهیهای نزولی نسبت به مقیاس است كه به دو دستة مدلهای مبتنی بر تحقیق و توسعه و مدلهای مبتنی بر سرمایه تقسیم میشوند (مهرگان و سلطانی، 1393). نظريههای سنتی رشد بر تجارت تأکید داشتند و آن را موتور رشد میدانستند. درحالیکه نظريه رشد درونزا بر روی آموزش، مهارت نیروی کار و توسعه تکنولوژیهای جدید تأکید دارد (الفتی و بابایی، 1381). ویژگی اصلی مدلهای رشد درونزا، وارد کردن سرمایه انسانی، بهویژه سرمایة اجتماعی بهعنوان مهمترین عنصر توضیحدهنده تفاوت رشد در جوامع مختلف است، در شرایطی که سرمایه فیزیکی و انسانی و تکنولوژی مشابهی دارند (بارو وای مارتین، 1396، ص 321).
ب. سرمايه اجتماعی و رشد
سرمایه انسانی شامل آموزشها، تخصصها، مهارتها و بهطورکلی، کیفیت نیروی کار است (سوری و مهرگان، 1386). اما با توجه به نتایج تجربی راجع به نقش سرمایه انسانی، سؤالی مطرح ميشود که چرا با وجود امکان دستیابی به پیشرفت تکنولوژی برای همه کشورها و برخورداری اکثر آنها از نیروی کار تحصیل کرده رشد اقتصادی، در همه کشورها شکل نمیگیرد؟ ازاينرو، عامل دیگری به نام سرمایه اجتماعی مطرح شد. بر اساس تعاریف رایج، سرمایه اجتماعی بیانگر قابلیت اعتماد بین افراد، گروهها، دولت و مردم است. در اقتصاد رایج، معمولاً ارتباط بین این اعضا از طریق توافقات اجتماعی و رفتارهای نوعدوستانه ایجاد میشود. هرچند این امر نیز در راستای منفعتطلبی قرار دارد؛ اما منفعتطلبی جمعی را هم از طریق تأثیر بر رشد سرمایه و در نتیجه، تا حدودی رشد تولید دربر دارد. وجود سرمایه اجتماعی، میتواند با تسهیل فعالیتهای اقتصادی، هزینههای آن را کاهش دهد. فوکویاما (1999)، سرمایه اجتماعی را مجموعه هنجارهای موجود در سیستمهای اجتماعی ميداند که موجب ارتقای سطح همکاری اعضای آن جامعه گردیده و موجب پایین آمدن سطح هزینههای تبادلات و ارتباطات میشود (فوکویاما، 1999، ص 5). آگوئیلرا معتقد است: سرمایه اجتماعی از طریق روابط فرد با افراد دیگر ایجاد میگردد (آگوئیلرا، 2002). فیلد، اعتقاد دارد هر چه مردم بیشتری را بشناسید و با آنان در بینش و نگاه مشترک باشید، در سرمایه اجتماعی ثروتمندتر خواهید بود (فیلد، 2003، ص 84). در جوامع غیردینی، معمولاً مبنای تعاملات اجتماعی قراردادهای اجتماعی و اخلاقیات انسانی است. هم قراردادهای اجتماعی و هم اخلاقیات سکولار، برای ایجاد همبستگی و اعتماد متقابل نیرومند ظرفیت کمی دارند. در جامعه اسلامی، تعاملات اجتماعی و اخلاقیات ناشي از وحی الهی است و لذا سرمایه اجتماعی موجود، بسیار نیرومندتر و نافذتر است.
با وجود اینکه در مورد اجزای تشکیلدهندة سرمایه اجتماعی، اظهارنظرهای گوناگونی وجود دارد، اما کلمن (1990) مؤلفههایی مانند تعهدات و انتظارات افراد نسبت به یکدیگر، ظرفیت بالقوه اطلاعات، هنجارها و ضمانتهای اجرایی، سازمانهای اجتماعی انطباقپذیر، اعتماد (اتحاد اجتماعی درون جامعه و اعتماد بین نژادهای مختلف)، مشارکتهای مدنی و سیاسی، بخشش و روحیه داوطلبی، مشارکت مذهبی و عدالت، در مشارکت مدنی را عوامل تشکیلدهندة سرمایه اجتماعی میداند (عسگری و توحیدینیا، 1386). مطالعات عدیدهای بيانگر اثر سرمایه اجتماعی بر رشد و رفاه اقتصادی میباشند. برای مثال، بانک جهانی شاخص درجه باور و اعتماد (اطمینانپذیری) را بهعنوان مقیاسی از سرمایه اجتماعی مطرح میکند که رابطة مثبتی با میزان بالاتر رشد اقتصادی و سرمایهگذاری دارد (بانک جهانی، 1997).
اسمالدرس (Smulders) (2004)، الگوی زیر را برای ورود سرمایه اجتماعی در مدل رشد اقتصادی به کار برده است:
1. U=u(c,s) 〖uʹ〗_c ,〖uʹ〗_s≥0.
وی مطلوبیت را تابع دو متغیر، یعنی c کالاهای مصرفی و s تعاملات اجتماعی دانسته که با مشارکت بیشتر در شبکههای اجتماعی سطح بالاتری از سرمایه اجتماعی نتیجه میشود. برای s دو نوع تعامل وجود دارد: 1. تعامل با دوستان نزدیک و خانواده که شبکه f نامیده میشود. 2. شبکههایی که شامل تعامل با افرادی در طبقات اجتماعی دورتر است که با v نشان داده میشود. مصرفکننده، زمان n را برای کارکردن و کسب درآمد و ایجاد تعاملات اجتماعی باید تخصیص دهد که درآمد او شامل دو جزء درآمد حاصل از کار که با w نشان داده میشود و درآمدهای انتقالی که با x نشان داده میشود، است. بنابراین، بین مصرف و تعاملات اجتماعی رابطة زیر برقرار است.
2. C=(n-f-v) 〖Cʹ〗_f ,〖uʹ〗_v<0.
C درآمد قابل تصرف برای مصرف است. در این نگاه، سرمایه اجتماعی (f+v) بر مصرف اثر منفی دارد. اما چنانچه تعامل با دیگران موجب جلب منفعت و درآمد شود، سرمایه اجتماعی اثر مثبت بر تولید و درآمد و در نتیجه، مصرف خواهد داشت. براي مثال، سرمایه اجتماعی v از فعالیتهای مرتبط با بهره مالکانه جلوگیری میکند. ازاینرو، در شبکههای اجتماعی متراکمتر رانتخواران کمتر بوده و وقت افراد به جای رانتخواری و فعالیتهای رانتخوارانه بیشتر به تولید اختصاص مییابد.
ج. اخلاق و سرمايه مذهبی
منظور از «اخلاق» در این مقاله، هنجارهای اخلاقی به مفهوم رفتارهای اخلاقی انسان مانند صداقت، امانتداری، دگرخواهی است. در واقع این هنجارها، در دیدگاههای خدامحور مانند نگرش اخلاقی اسلامی ناشی از جهانبینی و انسانشناسی اسلام، متفاوت از رفتارهای اخلاقی ناشی از دیدگاههای غیرخدا محور سکولار است. نباید از تفاوتهای آثار عمل اخلاقی خدامحور و خالی از خداوند غافل شد. براي مثال، رفتار اخلاقی در نگرش سرمایهداری مبتنی بر جهانبینی دئیسم و مادیگرایی شکل گرفته، در نتیجه اغلب بر نتایج مادی رفتار تأکید دارد که بهطور عموم، این نتیجه در بيشينه کردن مطلوبیت مادی نمود پیدا میکند. درحالیکه در نگرش اسلامی، خداوند و درپی آن، معنویات در کنار زندگی مادی معقول، محور همه رفتارها در نظر گرفته شده است. ازاينرو، هنجارهای اخلاقی مبتنی بر ارزشهای دینی حتی در مقایسه با هنجارهای مشابه (مبتنی بر اخلاق مادی) از استحکام، پایداری و نفوذ بیشتری برخوردار است.
هنجارهای مثبت، با پشتوانه دینی و ایمانی قدرت بیشتری یافته و رفتارهای اجتماعی را قوام و استحکام بیشتری بخشیده و تبدیل به سرمایه مذهبی میشود. سرمایه مذهبی، آن دسته از اعتقادات و باورهای کلان است که افراد بدون اینکه توسط نیروی بیرونی ملزم شوند، توسط ندای قلب و باورشان آن را پذیرفته و در رفتارها بدون هیچ الزام بیرونی بر اساس آنها عمل میکنند. به اجمال میتوان گفت: وجود ایمان به خدا، جهان پس از مرگ، رسالت و هدایت الهی، معنویت و فرشتگان موجب میشود ساختارهای اعتقادی، عاطفی و عملکردی افراد به شدت تحت تأثیر قرار گیرد. قابل توجه است که در تعبیر «سرمایة مذهبی»، صرفاً منظور یک سرمایه در خدمت رشد مادی و افزایش تولید نیست، بلکه مقصود انباشتههای ایمانی و در نتیجه، انبوه باورها است که علاوه بر دستاوردهای معنوی و انسانساز، یکی از برکات آن شکلدهی و بهبود رفتارهای اجتماعی و در نتیجه، ارتقای سرمایه اجتماعی جامعه مذهبی است. بنابراین، هرچند سرمایه مذهبی میتواند بر رشد اقتصادی اثر مثبت داشته باشد، اما چنانکه یادآوری شد، ارزش آن مبتنی بر ارزشهای الهی و وحیانی است.
فوکویاما (1995)، در تقسیمبندی عوامل ساخت سرمایة اجتماعی، برخی از این عوامل را بیرونی و یکی از عوامل بیرونی را دین میداند که نشان از تأثیر سرمایه دینی بر تقویت سرمایه اجتماعی میباشد. افراد بر حسب دین و مذهبی که دارند، ممکن است منشأ مشارکت باشند؛ مانند حضور و فعالیت در مساجد، تکایا، کلیساها و اماکن مذهبی و زیارتی. رابطة بین نهادهای اجتماعی دینی و شبکههای ارتباطی افراد، توجه جامعهشناسان زیادی را به خود جلب كرده است و پیامهایی که این نهادها به افراد جامعه ارسال میکنند و نظامهایی که افراد فراهم میآورند و شبکههای اجتماعی که ایجاد میکنند، همگی میتوانند بهعنوان منشأ و مبنایی در جهت ایجاد سرمایه اجتماعی عمل کنند (فوکویاما، 1995، ص 25).
چنانکه گفته شد، مهمترین مؤلفههای ایجاد سرمایه اجتماعی که ارتباط وسیعی با سرمایه دینی دارند، وفای به عهد، صداقت، انصاف و همبستگی است. هرچند فلسفه این رفتارها در بینش سرمایهداری، قراردادهای اجتماعی بوده و در دیدگاه اسلامی، اعتقاد به خداوند و جهان آخرت و دینداری میباشد. در قرآن کریم، در آیات متعددی به وفای به عهد اشاره شده است و آن از خصائل نیکوکاران شمرده شده است (مؤمنون: ۸؛ بقره: ۱۷۷). در آیة ۳۴ سورة اسراء، خداوند متعال به وفای به عهد امر فرموده و آن را از مواردی شمرده است که مردم در پیشگاه الهی، مورد بازخواست قرار میگیرند. لزوم وفای به عهد، در اسلام از مقرراتی است که جنبة جهانی دارد و خاص امت اسلام نیست؛ یعنی مسلمانان نه تنها مکلفاند به پیمانهایی که با مسلمانان میبندند وفا کنند، بلکه وظیفه دارند نسبت به پیمانهایی که حتی با غیرمسلمانان میبندند، وفادار باشند (توبه: ۴). در روایات نیز وفای به عهد، نشانة دینداری دانسته شده است (مجلسی، 1364، ج72، ص 96؛ قمی، 1344ق، ج 2، ص 675). از رسول گرامی اسلام نقل شده که نزدیكترین افراد روز قیامت نسبت به من، كسانی ميباشند كه در سخن راستگوتر، در ادای امانت كوشاتر و در عهد و پیمان از یكدیگر با وفاتر باشند (ابنشعبهحرانی،1423ق، ص 32).
صداقت و راستگویی نیز در اسلام بسیار مورد تأکید قرار گرفته است و از صفات خداوند متعال شمرده شده است: «وَ مَنً أصًدَقُ مِنَ اللّهِ حَدِیثا» (نساء: 87)؛ و چه کسی در گفتار از خدا صادق تر است؟ خداوند متعال، مؤمنان را به همراهی با راستگویان سفارش میفرماید: «اى كسانىكه ايمان آوردهايد از خدا پروا كنيد و با راستگويان باشيد» (توبه: ۱۱۹). آية 177 سورة بقره، اهل ايمان، انفاق، نماز، وفاى به عهد و صبر در برابر مشكلات را صادق مىشمارد و آيات 15 سورة حجر و 8 سورة حشر، مهاجرانِ رنج كشيده و جان بركف را «صادق» شمرده است. در روایات نیز با تعابیر گوناگونی، بر راستگویی مسلمانان تأکید شده و آن را از اصول ایمان و دینداری به حساب آوردهاند. امام علی میفرماید: «نسبت راستی به دین، نسبت سر به بدن است» (تمیمىآمدى، 1410ق، ص 36). امام صادق میفرماید: «فریب نماز و روزه مردم را نخورید؛ زیرا آدمى، گاه چنان به نماز و روزه خو میکند که اگر آنها را ترک گوید، احساس ترس میکند، بلکه آنان را به راستگویى و امانتدارى بیازمایید» (کلینی، 1407ق، ج2، ص 104).
اخوت در جامعه اسلامی، یک اصل متعالی در نظم دادن به جامعه است. یکی از آموزههای اجتماعی اسلام که میتواند نقش مهمی در ایجاد نظم و تسهیل کنشها داشته باشد، اعتقاد به وجود رابطة برادری میان مسلمانان است. این امر موجب ایجاد همبستگی و انسجام اجتماعی بهعنوان یک ارزش اعتمادآفرین خواهد شد. بر اساس این اصل مهم اسلامی، مسلمانان از هر نژاد و قبیله، دارای هر زبان و از هر منطقه جغرافیایی با یکدیگر احساس عمیق برادری میکنند.
اصل اخوت، به درستی در یک جامعة اسلامی میتواند به صورت یک ارزش در بطن افراد جامعه نهادینه گردد و نقش بسیار مؤثری در برقراری و ایجاد یک نظم درونزا در جامعه داشته باشد.
با توجه به آنچه گفته شد، باید بین آثار اخلاق اسلامی و غیراسلامی، بر تشکیل و تقویت سرمایه مذهبی و درپی آن، سرمایة اجتماعی تفاوت قائل شد. حسینی (1391)، در تحلیل نگرش آیتالله جوادیآملی، نسبت به توسعه دو دسته رفتار اخلاقی منجر به توسعه را برای مکتب اسلامی و مکاتب غیراسلامی معرفی كرده است: 1. الگوی پیشرفت تکاثری، که در آن هنجارهای اخلاقی مبتنی بر نگرشی است که غايت زندگى را لذت و رفاه دنيوى میداند. بنابراين، كار از آن جهت كه موجب رنج و زحمت است، نامطلوب تلقى مىشود و ضرورت آن، صرفاً از اين جهت است كه كسب لذت و فراهم نمودن وسايل راحتى، بدون كار ممكن نيست. ثانياً، به دليل انكار مبدأ و معاد و يا بیتأثير بودن باور به آنها در تنظيم امور زندگى، مجالى براى عبادت بودن كار و توليد نمیدهد. برايناساس، قاعدة اساسى در انتخاب مقدار، نوع و كيفيت كار و كالاى توليدى، تحمل كمترين زحمت و انتظار بيشترين نتيجه براى كسب لذت خواهد بود. با پيروى از اين قاعده، به دليل وجود عناصرى چون حرص و عجول بودن در طلب مال و ثروت و علاقة شديد به آن، ممكن است پيشرفتى كه حاصل مىشود، به لحاظ مقدارى، زياد و از نظر زمانى پرشتاب باشد، اما به دليل اينكه در درون الگو، عنصرى براى هدايت و كنترل كار و توليد، به سمت رعايت مصالح اجتماع و ديگران و رعايت محيط زيست و مانند آن وجود ندارد، هيچ تضمين خودكارى براى پايدارى پيشرفت و حفظ جامعه از آسيبهاى احتمالى رشد توليد، وجود نخواهد داشت. 2. الگوی کوثری بر هنجارهایی تأکید دارد که موجب دستيابى به قاعدة «كوشش در توليد و قناعت در مصرف» میشوند تا رشد پايدار اقتصادى رخ دهد. پیروی از این قاعده، مستلزم جاری شدن رفتارهای اجتماعی و اخلاقی مبتنی بر حاكميت ارزشهاى الهی و دينى میباشد. در واقع، رشد و توسعه كوثرى در درون خود، متضمن رشد مستمر توليد، پيشرفت فنى، شكوفايى علمى و فراوانى امكانات رفاهى است. درعينحال، بر اخلاق و ارزشهاى الهى نيز مبتنى است. این ویژگی به آنها تأثیر و نفوذ بیشتری میبخشد. به علاوه این پشتوانه دینی و الهی، مدیریت تضاد منافع را در جامعه تسهیل میکند. بنابراین، هنجارهای اخلاقی تکاثری تنها بر تشکیل و تقویت سرمایة اجتماعی مادیگرایانه منتهی به حداکثر لذت مادی مؤثر واقع میشود. به دلیل ابتناء این هنجارها، بر جهانبینی مادی (توأم با نفی مبدأ و معاد)، در کشاکش تعارض منافع مادی افراد و گروهها کمتأثیر و به تدریج بیتأثیر میشود.
ارتباط اخلاق و مدلهای رشد
با توجه به مبانی نظری مورد نظر و سایر مطالعات، تأثیرگذاری اخلاق بر رشد اقتصادی و مدل رشد قابل درک میباشد. نظریهپردازان اقتصادی پذیرفتهاند که فرایند توسعه اقتصادی جامعه، اگر با ارزشهای اخلاقی همراه و سنخیت داشته باشد، با قوامتر و پایدارتر خواهد بود (رحیمی بروجردی، 1391).
الف. هنجارهای اخلاقی و رشد اقتصادی
رحیمی بروجردی (1391)، بیان میکند که سرمایة اجتماعی ضمن شکلدهی به مجموعه قواعد و قوانین اخلاقی و رفتاری هر جامعه به رفتار افراد نیز شکل داده و کمک میکند تا سرمایه انسانی و سرمایه مادی بتوانند با هم و در تعامل با یکدیگر، به رشد و پویایی جامعه کمک كنند. نگرشهای مذهبی افراد جامعه، یکی از مهمترین متغیرهایی است که موجب ایجاد هنجار اخلاقی و نوع رفتار آنان میشود. هنجارهای اخلاقی در قالب سرمایه مذهبی میتوانند بر بسیاری از شاخصهای توسعه اقتصادی، از جمله توزیع درآمد، مصرف، رفاه، رشد اقتصادی و غیره اثر مثبت داشته باشند. برای این ادعا، شواهدی از مطالعات متعدد همچون آیاناکانهو کلیک (Iyanaccone & Click) (2003) و پالدام (paldam) (1999) بیانگر این است که سرمایة مذهبی، شامل ارزشهای اخلاقی با اثری که بر سرمایههای اقتصادی میگذارد، میتواند به صورت غیرمستقیم نیز بر تولید و رشد اثرگذار باشد. این اثر، از طریق اثر مثبت بر بهرهوری نهایی نیروی انسانی و با کاهش هزینة مبادله سبب کاهش نااطمینانی شده و میتواند موجب رشد گردد. بنابراین، وجود رابطة مستقیم اخلاق، سرمایه مذهبی و سرمایه اجتماعی قابل درک است.
ب. اخلاق و مدل رشد
چنانکه گفته شد، هنجارهای اخلاقی مثبت، بهویژه هنجارهایی که منشأ و پشتوانه دینی دارند، رابطهای مستقیم با سرمایه انسانی داشته و ضمن اثر مستقیم بر سرمایة اجتماعی، سایر عوامل مؤثر بر سرمایه اجتماعی را نیز تقویت میكند. ازاینرو، رشد افزایشی سرمایه اجتماعی هم بر تقویت خود مؤثر است و هم بر سایر عوامل مؤثر بر رشد اثر مثبت میگذارد که ردپای اخلاق را نیز میتوان در اکثر فضاهای مربوط به سرمایه اجتماعی مشاهده کرد.
پيش از ورود به مباحث ریاضی ارتباط اخلاق و رشد، بیان دو نکته ضروری است: 1. همانگونهکه ذکر شد، برای رسیدن به رشد پایدار مادی و معنوی، باید هنجارهای اخلاقی کوثری در جامعه اسلامی متجلی و متبلور شده و تقویت گردند. 2. در خصوص انگیزه رفتار فعالین اقتصادی اسلامی، اظهارات گوناگونی توسط اقتصاددانان اسلامی مطرح گردیده، و بهطورکلی محوریت رویکرد مطلوبیتگرایانه مادی صرف در رفتارهای اقتصادی مردود دانستهشده است. بااینحال، پیگیری مطلوبیتگرایانه سرجمع لذتهای مادی و معنوی را پذیرفتهاند. مانند عزتی (1389)، که هدف قرار دادن بيشينهسازی سود برای رفتار مسلمانان را تنها برای سادهسازی تحلیل مفید دانسته و بهطور پیشفرض انگيزة واقعي را كسب رضايت خاطر (مطلوبيت) دو دنيا ميداند. برخی مانند اقبال (1992)، انگیزه را بيشينهسازی سود در چارچوب اخلاق اسلامی دانسته و یا برخی مانند يونس مصری (2001)، انگیزه بيشينهسازی سود مقید به رعایت ارزشهای اسلامی را جایز میشمارد.
بااینحال، بحث در مورد نظام اخلاق هنجاری اسلامی، بحث مستقلی میطلبد. اما در اينجا که هدف نشان دادن اثر هنجارهای اخلاقی، بهویژه اخلاق اسلامی بر رشد است، استفاده از چارچوب مطلوبیتگرا مشکل ایجاد نمیکند. روشن است این مطلوبیتگرایی، با مطلوبیتگرایی متعارف تفاوت جدی دارد؛ زیرا در اینجا مطلوبیت صرفاً مادی و این دنیایی نیست. گذشته از این، برای مطالعات اولیه در این زمینه، استفاده از این چارچوب سادهتر است و امکان مقایسه با مدلهای متعارف را فراهم میکند.
برای نشان دادن تأثیرگذاری اخلاق، بخصوص هنجارهای اخلاقی بر رشد اقتصادی، با مفروض دانستن سرمایه اجتماعی بهعنوان مفهوم دربرگیرندة سرمایة معنوی مشتمل بر هنجارهای اخلاقی، میتوان گفت: حاکم شدن سرمایة مذهبی متشکل از هنجارهای اخلاقی در جامعه، گذشته از اینکه خود نوعی سرمایة اجتماعی محسوب میشود، میتوان آن را متغیری مؤثر بر سرمایة اجتماعی لحاظ كرد. مطالعات متعدد، بیانگر نقش این هنجارها از طریق تقویت سرمایة مذهبی در شکلگیری و رشد سرمایه اجتماعی میباشند.
با در نظر گرفتن هنجارهای اخلاقی (هنجارهای اخلاقی وحیانی و تحریف نشده) در قالب سرمایه مذهبی که خود جزئی از سرمایه اجتماعی جامعه میباشد. با توجه به رابطة 2 داریم:
3. K_sc = f (E,F,V,θ).
شبکه F، نمایانگر تعامل با دوستان نزدیک و خانواده و V، بیانگر شبکههایی شامل تعامل با افرادی در طبقات اجتماعی دورتر است. ارزشهای اخلاقی E، خود تابعی از عقاید، باورها، قواعد زندگی اجتماعی و غیره میباشد و θ سایر عوامل مؤثر بر سرمایة اجتماعی را نشان میدهد. میتوان E را به صورت رابطة 4 در نظر گرفت:
4. E = f (B,Ω).
B، بيانگر عقاید و باورها و ارزشهای اجتماعی است که این باورها و عقاید، میتواند ریشة مذهبی یا انساندوستانه داشته باشد و Ω، نشانگر تأثیر سایر عوامل بر شکلگیری هنجارهای اخلاقی است که بر اساس مطالعات صورت گرفته، اثر عوامل مؤثر بر اخلاق را میتوان بهطورکلی مستقیم و مثبت در نظر گرفت. میتوان B را به دو دستة باورهای مثبت (باورهای صحیح و اخلاقی) B1 و باورهای منفی (باورهای غلط و خودخواهانه و مخرب اخلاق) B2 تقسیم کرد و چون باورهای غلط، موجب تقلیل ارزشهای اخلاقی جامعه میگردد، رابطة 4 را بهصورت زیر در نظر میگیریم:
5. E = f (+ B1,- B2,Ω) E = B1- B2.
هرچه قدر باورهای حاکم بر جامعه صحیحتر، منطقیتر و اخلاقیتر باشد، E افزایش و هر آنچه وزن B2 بیشتر گردد، E کاهش مییابد که فرض میکنیم |B_2 |<|B_1 | لذا همواره E>0 میباشد، نقش Ω را بهمنظور سادگی تحلیل (و با توجه عوامل تقویتکننده و تضعیفکننده ارزشهای اخلاقی در آن) ثابت یا خنثا در نظر میگیریم. اینجاست که نقش رهبری ولایی در تبیین ارزشهای اصیل وحیانی، جایگاه بیبدیل خود را نشان میدهد. در یک جامعه، بهویژه جامعه اخلاقمدار اسلامی، افزایش B1 از طریق افزایش رفتارهای اخلاقی همچون صداقت، وفای به عهد، اخوت و برائت از اعمال مجرمانه، موجب افزایش E میگردد. از طرفی، با جایگذاری رابطة 3 در رابطة 2 داریم:
6. C = (n-f-v-E) w + x , C_E^ʹ<0.
در این مورد، ما ورود هنجارهای اخلاقی را به دو صورت تحلیل میکنیم:
1. بهعنوان بخشی از سرمایه اجتماعی که میباید برای کسب آن مقداری از درآمد افراد جامعه هزینه گردد؛ یعنی رابطة 6 که در این صورت هزینه آن موجب کاهش درآمد برای مصرف میشود. به عبارت ديگر، رعایت ارزشهای اخلاقی از دو طریق مصرف دوره جاری را کاهش میدهد، اولاً فراگیر شدن ارزشها، بهویژه ارزشهای اخلاقی کوثری، با توجه به ماهیتی که دارند، معمولاً موجب بهینه شدن مصرف، در نتیجه کاهش اسراف و تبذیر میشود. ثانیاً، افراد با رعایت این ارزشها مقدار بشتری از درآمد خود را صرف اعمال خیرخواهانه میكنند. در واقع ایجاد سرمایه دینی مبتنی بر اخلاق، مثل تمام سرمایهگذاریها مستلزم هزینه میباشد که فرض میشود در دورة جاری این هزینه معمولاً با کاهش هزینههای مصرفی تأمین میشود. ازاينرو، درآمد تخصیصیافته به مصرف کاهش مییابد، نه اصل درآمد افراد.
2. در مرحله بعد، رعایت اصول اخلاقی منجر به افزایش اثر مثبت سرمایه اجتماعی بر تولید و درآمد میشود. میتوان این امر را به این صورت تفسیر كرد كه افزایش سرمایه اجتماعی را نوعی سرمایهگذاری فرض کرده و هزینه آن را نوعی پسانداز بدانیم. آنگاه میتوان افزایش تولید و درآمد و مصرف در دور بعدی را عقلایی دانست. برای تحلیل روابط بالا فرض کردهایم اولاً، هنجارهای اخلاقی بر اساس باورهای شخصی هر فرد شکل میگیرد که قاعدتاً بهطور محسوسی بر تخصیص درآمد وی (بین مصرف، امور خیرخواهانه و سرمایهگذاری) اثر میگذارد. آنگاه با گسترش این باورها و رفتارها در بین افراد جامعه، سرمایهای اجتماعی مشتمل بر سرمایه دینی رشد میكند. بدینوسیله، این کنش کلان از زیربنای خردی نسبتاً گویایی برخوردار میشود.
از آنجاییکه ارزشهای اخلاقی را نوعی سرمایه اجتماعی دانسته و عاملی بسیار مهم در تقویت سرمایه اجتماعی ميدانیم، اثر اخلاق بر سرمایه اجتماعی را بهصورت نمایی و توان بزرگتر از یک نیز میتوان نشان داد؛ یعنی رابطة 7:
7. k_sc=f(E^Y,F,V,θ).
که γ بزرگتر از یک میباشد. این عمل وزن ارزشهای اخلاقی در افزایش سرمایه اجتماعی را بهصورت اثری نمایی نشان میدهد. قابل توجه است برای اینکه سرمایة اجتماعی وارد مدل رشد شود، باید مدل فوق از ویژگیهای درونزایی بهره ببرد. چون مفهوم سرمایه اجتماعی این امر را طلب میکند. بدینمنظور، با استفاده از تابع تولید دبرتین (debertian function) که نوعی تابع کاب داگلاس است (ر.ك: اکبری و دلیری، 1388) تجزیهوتحلیل را ادامه میدهیم. بر اساس فرض، یک قسمت از تولید برای مصرف و قسمت دیگر از آن برای سرمایهگذاری خرج میشود و سرمایة اجتماعی درپی تغییر در سرمایه انسانی حاصل میشود. ازاينرو، داریم:
8. kʹ p = f (k) – C - &p kp, 〖∂kʹ〗_P/(∂f(k))≥0 , 〖∂kʹ〗_P/∂C<0.
که c میزان مصرف و یکی از اجزای تشکیلدهندة سرمایة انسانی و & p نرخ استهلاک سرمایه فیزیکی، kp تغییرات سرمایه فیزیکی و f(k) تولید را نشان میدهد، مفهوم رابطة 8 این است که تغییر در موجودی، سرمایه فیزیکی برابر با میزان تولید منهای مصرف و استهلاک سرمایه فیزیکی میباشد. بخشی از مصرف، برای تشکیل سرمایه انسانی در خانوار مورد استفاده قرار میگیرد و بخش دیگر، تغییر در سرمایه انسانی از طریق تغییرات مثبت در سرمایه اجتماعی حاصل میگردد، میزان سرمایه اجتماعی که سرمایه انسانی را تشکیل میدهد، به وسیلة تابع D در رابطة 9 نشان داده میشود.
9. kʹ h = h (c) + D (ksc), 〖∂kʹ〗_h/(∂h(c))≥0, 〖∂kʹ〗_h/(∂D(k_sc))≥0
که kh تغییرات سرمایه انسانی و h(c) میزان مصرف تشکیلدهندة سرمایه انسانی را نشان میدهد. از سوي ديگر، تغییرات سرمایه اجتماعی در اقتصاد درپی تغییر سرمایه انسانی حاصل میشود. ازاينرو، داریم:
10. 〖∂kʹ〗_h/(∂Q(k_h))≥0, 〖kʹ〗_sc=Q(kh)-&_sc k_sc
که&_sc میزان استهلاک در سرمایه اجتماعی و Q(kh)، میزان تولید تخصیصیافته به سرمایه انسانی و k_sc تغییرات سرمایه اجتماعی میباشد. میزان ذخیره در تشکیل سرمایه نیز بهصورت رابطة 11 تعریف میشود:
11. k=k_p^α k_h^β k_sc^χ . e^(α_1 k_p+β_1 k_h+χ_1 k_sc s+v_1 k_sc k_p+v_2 k_sc k_h ).
رابطة 11، به نحوی تعریف شده که ضمن نشان دادن موجودی سرمایة مشتمل بر هر سه نوع سرمایه رایج، اثرپذیری این سرمایهها از یکدیگر را در حین تشکیل سرمایه نیز نشان دهد. همچنین، با تعریف ضرایب v_1 و v_2 در توان e اثرگذاری تولید نهایی سرمایه اجتماعی بر افزایش تولید نهایی سرمایة فیزیکی و سرمایه انسانی لحاظ گردیده است. اگر از رابطة فوق لگاریتم و سپس، مشتق بر حسب زمان گرفته شود، نرخ رشد موجودی سرمایه بهصورت رابطة 12 بهدست میآید:
12. k ̇=η_1 k ̇_P+η_2 k ̇_h+η_3 k ̇_sc
مشاهده میشود كه نرخ رشد (نرخ تغییرات) موجودی سرمایه از حاصل جمع نرخ رشد سه نوع سرمایه مذکور به دست میآید. به عبارت دیگر، نرخ رشد موجودی سرمایه تابعی مستقیم از نرخ رشد هر سه نوع سرمایه میباشد. در رابطة بالا η_1 بيانگر تولید نهایی سرمایه فیزیکی، η_2 تولید نهایی سرمایه انسانی و η_3 تولید نهایی سرمایه اجتماعی است. با توجه به مطالعات بسیاری همچون کلمن (1990)، استون و همکاران (1999) و سوی میناندا (2007)، که مؤید اثرگذاری سرمایه اجتماعی بر تولید نهایی سایر سرمایهها است، میتوان اثر مثبت سرمایه اجتماعی بر رشد اقتصادی را درک کرد.
با توجه به مباحث قبلی که اخلاق بهویژه اخلاق مبتنی بر وحی را سرمایه مذهبی و سرمایه مذهبی را مولد سرمایه اجتماعی دانستیم، میتوان تأثیر اخلاق بر رشد را با تأثیر سرمایه مذهبی و سرمایه اجتماعی، به رشد مشاهده و تفسیر نمود. تأثیر مثبت سرمایه مذهبی و اجتماعی بر بهرهوری سایر نهادهها و در نتیجه، بر رشد تولید، موجب تقویت اثر سرمایه اجتماعی بر تولید و رشد خواهد شد. با لحاظ رابطة 6 و 7 و بازنویسی رابطة 10 خواهیم داشت:
13. 〖kʹ〗_sc=Q(k_h )+∆(E^γ+f+v)-&_sc K_sc
رابطة فوق، تأثیر مثبت E, f ,v و سرمایه انسانی بر سرمایه اجتماعی را نشان میدهد؛ یعنی:
〖∂kʹ〗_sc/〖∂k〗_h >0و 〖∂kʹ〗_sc/∂E>0 و 〖∂kʹ〗_sc/∂f>0 و 〖∂kʹ〗_sc/∂v>0 با توجه به رابطة 9، اثر مثبت اخلاق بر سرمایه انسانی و با توجه به رابطة 6 و 8، اثر مثبت اخلاق بر موجودی سرمایه فیزیکی از طریق تغییر در مصرف و اثر مثبت اخلاق بر موجودی سرمایه کل، از طریق سرمایه اجتماعی با توجه به رابطة 11 آشكار میشود. قابل توجه است رابطة معکوس E و مصرف در رابطة 6، دلالت بر محدودیت بودجه فرد یا خانوار دارد؛ یعنی گسترش هنجارهای اخلاقی در جامعه، نیازمند کاهش مصرف و سرمایهگذاری است. این سرمایهگذاری، به این صورت است که باید هزینههای مشهود مصرفی کاهش و هزینههای سرمایهگذاری نامشهود، در بسط هنجارهای اخلاقی در راستای افزایش ذخیره سرمایه اجتماعی افزایش یابد. با توجه به رابطة 13، موجودی سرمایه اجتماعی را بهصورت زیر در نظر میگیریم تا تأثیر هنجارهای اخلاقی بر سایر عوامل مؤثر بر سرمایه اجتماعی محسوستر باشد.
14. Ќ_sc+k_(〖sc〗_(t-1) )=k_(〖sc〗_t ).
که میتوان با ثابت در نظر گرفتن استهلاک سرمایه اجتماعی، رابطة فوق را بهصورت رابطة 15 نیز نوشت:
15. k_(〖sc〗_t )=(Q(k_h )+E^Y+f+v)t-1+É^Y ∆(Q(k_h )+E^Y+fv).
E ́^γ (رشد هنجارهای اخلاقی مثبت) بهعنوان شیب تابع موجودی سرمایه اجتماعی با فرض تقویت تغییرات مثبت، عوامل مؤثر بر تغییرات سرمایه اجتماعی توسط رشد هنجارهای اخلاقی وارد مدل شده است که نمودارهای 1 و 2، نقش هنجارهای اخلاقی مثبت در تغییرات سرمایه اجتماعی را نشان میدهند.
نمودار 1. رابطة سرمايه انساني و اجتماعي بهصورت خطي نمودار 2. رابطة سرمايه انساني و اجتماعي بهصورت نمائي
در نمودار 1، ارتباط بین سرمایه اجتماعی و سرمایه انسانی، به اضافه تعاملات در قالب شبکههای اجتماعی، با فرض خطی بودن نشان داده شده است. در نمودار 2، با اضافه شدن هنجارهای اخلاقی مثبت، تابع تغییرات سرمایه اجتماعی بهصورت نمایی تبدیل شده و با توجه به فرض 0<Y، شیب این تابع فزاینده لحاظ گردیده و ازآنجاییکه هنجارهای اخلاقی مثبت، بر ذخیره سرمایه انسانی و سایر عوامل مؤثر بر سرمایه اجتماعی نیز اثر میگذارند، به جز شیب، عرضازمبدأ تابع سرمایه اجتماعی نیز نسبت به نمودار 1 افزایش یافته است. اين امر دلالت بر افزایش ذخیره سرمایه اجتماعی دارد. همانطورکه بیان شد، مکانیزم این فرایند به گونهای است که ابتدا با رشد هنجارهای اخلاقی مثبت، هزینههای تخصیصیافته به مصرف کاهش، هزینههای خیرخواهانه افزایش، باورها و اعتقادات به مبدأ و معاد، موجب تقویت سرمایه مذهبی میگردد، آنگاه این سرمایه دینی در کنار سایر عوامل مؤثر بر سرمایه اجتماعی، موجب رشد سرمایه اجتماعی میگردد. این تغییرات سرمایه اجتماعی، در ابتدا موجودی سرمایه کل جامعه را افزایش داده و به سمت ذخیره مطلوب سوق میدهد. سپس، با اثرگذاری متقابل بر سرمایه انسانی، کارایی نیروی کار را افزایش میدهد. بنابراین، اثرگذاری اخلاق بر رشد اقتصادی را در نمودار 3 میتوان بررسی کرد.
نمودار 3. اثر اخلاق بر رشد اقتصادي
در نمودار 3 مشاهده میشود، با تغییرات مثبت سرمایه اجتماعی، میزان تولید ملی افزایش مییابد. اما زمانی که سرمایة اجتماعی شامل هنجارهای اخلاقی نمیباشد، ذخیره سرمایه معادل K_0 بوده و تغییرات تولید ملی بهصورت خط راست ∆Q؛ یعنی با شیب ثابت میباشد. اما زمانی که هنجارهای اخلاقی مثبت، وارد تابع سرمایه اجتماعی میشوند، ابتدا ذخیره حقیقی سرمایه کل به K_1 افزایش یافته و در نتیجه، پایه تولید ملی نیز افزایش مییابد. از سوي ديگر، به دلیل حضور E^Y، تغییرات تولید ملی شتاب بیشتری ميگيرد؛ یعنی با یک واحد افزایش در E میزان تغییر در سرمایه اجتماعی و در نتیجه، ذخیره سرمایه کل جامعه و در ادامه، میزان تولید ملی بیش از یک واحد افزایش مییابند. شیب این تغییرات، موجودی سرمایه و تولید به دلیل اثرگذاری هنجارهای اخلاقی، بر هر دو عامل عمده تولید، بهصورت فزاینده است که با منحنی (∆Q) ́ نشان داده شده، روشن است که این افزایش تولید ملی بالقوه و تولید ملی بالفعل، به نوعی نمایشگر شدت رشد اقتصادی با اضافه شدن E به عوامل تشکیلدهندة سرمایه اجتماعی میباشد.
نتيجهگيری
با توجه به مبانی نظری مطرح شده و تحلیلهای عقلی و ریاضی، میتوان نتایج زير را به دست آورد:
1. هنجارهای اخلاقی، بهویژه هنجارهای اخلاقی وحیانی، ارتباطی قوی با روابط اقتصادی و مستقیم با رشد اقتصادی دارد.
2. با توجه به وجود ارتباط مثبت اخلاق و سرمایه اجتماعی و ارتباط سرمایه اجتماعی با مدلهای رشد، میتوان اخلاق را بهعنوان سرمایهای اجتماعی و یا جزئی از سرمایه اجتماعی وارد مدل رشد کرد.
3. ورود عامل اخلاق از دو طریق بر رشد اقتصادی اثر میگذارد. الف. هنجارهای اخلاقی وحیانی، موجب افزایش بهرهوری نهادههای تولید و تقویت سرمایه اجتماعی میشود. ب. هنجارهای اخلاقی وحیانی، میتواند بر رفتار مصرفکننده اثر گذاشته و موجب افزایش صرفهجویی، افزایش تمایل به پسانداز و انباشت سرمایه و البته جلوگیری از اتلاف منابع گردد.
4. ورود عامل اخلاق از طریق هنجارهای اخلاقی وحیانی در مدلهای رشد، موجب میشود هم سطح رشد و هم نرخ رشد اقتصادی افزایش یابد.
5. این مطالعه قطعاً گام کوچکی در مسیر ورود اخلاق اسلامی در مدلهای رشد است که خود مستلزم تحقیقات زیادی است. این تحقیقات هم شامل تحقیقات در حوزه فلسفه اخلاق میشود که زیربنای اخلاق هنجاری اسلامی را مشخص کند و هم شامل مدلسازیهای گستردهتر برای ورود عوامل و عناصر بیشتری در مدل است. آنگاه عرصه عمل و محک تجربه نیز میتواند مدلهای ارائه شده را رشد و تکامل بخشد.
- ابریشمی، حمید و داوود منظور، 1378، «تحلیل مقایسهای الگوی رشد نئوکلاسیک و درونزا»، تهران، تحقیقات اقتصادی، ش55، ص 27-64.
- ابنشعبه حرانی، حسنبن علی، 1423ق، تحف العقول عن آل الرسول، بيروت، موسسه اعلمی.
- افخمی اردکانی، مهدی و عبدالله توکلی، 1395، «توسعه سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی در پرتو سبک زندگی اسلامی»، مطالعات اسلام و روانشناسی، ش19، ص 31-56.
- اکبری، نعمتالله و حسن دلیری، 1388، «تبیین مدل رشد درونزای اقتصادی، با تأکید بر نقش سرمایه اجتماعی (اقتصاد ایران دورة 1368-1385)»، در: مجموعه مقالات همایش ملی سرمایه اجتماعی و توسعه اقتصادی، سمنان.
- بارو، رابرت ج وسالا-ای مارتین، خاویر، 1396، رشد اقتصادی، ترجمة مهدی تقوی، تهران، دانشگاه علامه طباطبائی.
- پژوهان، جمشید و مرجان فقیه نصیری، 1388، «اثر رقابتمندی بر رشد اقتصادی با رویکرد الگوی رشد درونزا»، پژوهشهای اقتصادی، ش38، ص 97-132.
- تمیمى آمدى، عبدالواحدبن محمد، 1410ق، غرر الحکم و درر الکلم، چ دوم، قم، دار الکتاب اسلامی.
- تودارو، مایکل، 1378، توسعه اقتصادی در جهان سوم، ترجمة غلامعلی فرجادی، چ هشتم، تهران، مؤسسه عالی پژوهش در برنامهریزی و توسعه.
- جونز، هایول، 1370، رشد اقتصادی (نظریهها الگوها و واقعیت)، ترجمة صالح لطفی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.
- حسینی، سیدرضا، 1391، «توسعه کوثری در چهارچوب اخلاق الاهی: از دیدگاه آیتاله جوادی آملی»، اسراء، ش1، ص 61-93.
- خداویسی، حسین و احمد عزتی، 1394، «اخلاق در نظامهای اقتصادی سرمایه داری، سوسیالیستی و اسلام»، اقتصاد و بانکداری اسلامی، ش12، ص 93-120.
- رحیمی بروجردی، علیرضا، 1391، اقتصاد اخلاقی، تهران، نور علم.
- رنانی، محسن و حسن دلیری، 1388، «آیا سرمایه اجتماعی واقعا سرمایه است؟»، راهبرد یاس، ش19، ص 147-170.
- ـــــ ، 1389، «اثر سرمایه اجتماعی بر رشد اقتصادی: تبیین چارچوب نظری»، سیاستگذاری اقتصادی، ش4، ص 23-56.
- سوری، علی و نارد مهرگان، 1386، «نقش سرمایه اجتماعی در تشکیل سرمایه اجتماعی»، پژوهشنامه بازرگانی، ش42، ص 207-219.
- سوری، علی، 1393، «سرمایه اجتماعی و رشد در ایران»، پژوهشها و سیاستهای اقتصادی، ش69، ص 49-64.
- شعبانی، احمد و همکاران، 1392، «اثر سرمایه اجتماعی بر توسعه انسانی: مطالعه کاربردی مناطق ایران»، برنامهریزی و بودجه، ش2، ص 127-161.
- عزتی، مرتضی، 1389، «تبیین رفتار تولیدکنندة مسلمان»، اقتصاد اسلامی، ش39، ص 35-62.
- عسگری، محمدمهدی و ابوالقاسم توحیدینیا، 1386، «تأثیر سرمایه اجتماعی (معنوی و مذهبی) بر رشد و توسعه اقتصادی»، جستارهای اقتصادی، ش8، ص 101-121.
- علامه، سیدمحسن و همکاران، 1395، «تأثیر سرمایه اجتماعی بر تسهیم دانش و سرمایه فکري»، مطالعات مدیریت، ش80، ص 101-118.
- غفاری، هادی و همکاران، 1394، «بی ثباتی اجتماعی و رشد اقتصادی، تحلیلی بر اساس الگوی ARDL»، پژوهشهای اقتصادی، ش50، ص 25-50.
- غفورزاده، حسین، 1394، «معيار اخلاقي فعاليتهاي اقتصادي از ديد آيههاي اقتصادي قرآن كريم، اقتصاد اسلامی، ش60، ص 27-54.
- الفتی، سمن و النا بابایی، 1381، «بررسی مدل رشد درونزا در اقتصاد ایران»، پژوهشهای اقتصادی، ش5، ص 169-184.
- قمی، شیخعباس، 1344ق، سفینةالابحار و مدینةالحکم و الاثار، قم، دارالاسوه.
- کلینی، محمدبن یعقوب، 1407ق، الکافی، چ چهارم، تهران، دارالکتب اسلامیه.
- مجلسی، محمدباقر، 1364، بحارالانوار، چ دوم، تهران، دارالكتاب اسلامیه
- مصباحی مقدم، غلامرضا و همکاران، 1392، «مولفههای رشد اقتصادی از منظر قران کریم»، مطالعات اقتصاد اسلامی، ش1، ص 61-90.
- مهرگان، نادر و حسن دلیری، 1389، «نقش سرمایه مذهبی در توسعه اقتصادی»، راهبرد یاس، ش21، ص 119-141.
- مهرگان، نادر و ليلي سلطانی، 1393، «مخارج تحقیق و توسعه بهره وری کل عوامل تولید بخش صنعت»، سیاستهای راهبردی و کلان، ش5، ص 1-24.
- یونس مصری، رفیق، 2001، یحوشفیی الاقتصاد الاسلامی، سوريه، دارالمکتبی.
- Aguilera, gun carlos, 2016, Social Capital and Economic Grawth, Lund University.
- Aguilera, Michael Bernabe, 2002, “The Impact of Social Capital on Labor Force Participation: Evidence from the 2000 Social Capital Benchmark Survey”, Social Science Quaternary, Vol. 83, No. 3.
- Smulders, Sjak & Beugelsdijk, Sjoerd, 2004, Social Capital & Economic Growth, Tilburg Univ.
- Coleman, James, 1990, Foundation of Social Theory, Harvard University Press.
- Iyanaccone, Laurence & Click, Janathon, 2003, Spiritual Capital:An Introduction & Literature Review, American Enterprise Institute.
- Iqbal, Munawar, 1992, “Organization of Production and Theory of Firm Behaviour from an Islamic Perspective”, in: Lectures on Islamic Economics, Ausaf Ahmad and Kazim Raza Awan (Ed.). Jeddah: Islamic Research and Training Institute, IDB
- Field, J, 2003, Social Capital, Rutledge Taylor & Francis Group, London and New York.
- Fukuyama, F, 1995, Trust: Social Virtues and the Creation of Prosperity, New York: Free Press.
- _____ , 1999, “Social Capital and Civil Society”, Generation Reform, Conference on Second external Pubs/ft/seminar/1999/reforms/fukuyama.htm/www.imf.org.
- The world bank group, 1997&2000, Social capital for development, www.worldbank.org.
- Paldam, Martin (1999) Corruption and Religion Adding to the Economic Model? Center for Dynamic Modeling in Economics, Working Paper No. 21.
- Riley, G, 2012, Social Capital, Social Networks and Economic Development, available at: http://www.tutoru. Net/bloy/index.php/economics.
- Hierppe, Reino, 2003, Social Capital and Economic Growth: International conference on social capital, tn statute of Iapanese Government,Martch24-25.
- Guiso, L. & Lui Gi Zingales, 2001, “The Role of Social Capital in Financial Development”, NBER working paper, No. 8353.
- Simon & Others, 2016, “Ethical Image, Corporate Social Responsibility, and R & D valuation”, Pacific-Basin Finance Tournal, No. 40, P 335-348.
- Carlos Andres Moreno- Hurta do and other, 2018, “A Simplified Endogenous Economic Growth Model with social: Evidence for Ecuador”, Business and Economic Horizons, Vol. 14, P 168-184.
- Hans Westlund & Frane Adam, 2010, “Social Capital and Economic Performance: A Meta-analysis of 65 Studies”, Europen Planning Studies, Vol. 18, No. 6, P 893-919.
- Norbert Götz, 2015, “Moral Economy: its Conceptual History and Analytical Prospects”, Journal of Global Ethics, Vol. 11,No. 2, P 147-162.
- Thompson, Maria, 2015, social capital, Innovation , NIPE, 4710-057 Braga Portugal.
- Rai, Sumant, 2012, Essays on Social and Economic Growth, University of Washington.
- Iyer, Sriya and Others, 2005, “Social Capital, Economic Growth and Regional Development”, Regional Studies, Vol. 39, No. 8, P 1015-1040.