راهبردها و راهکارهای ارتقاءِ بخش خیریه
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
امروزه پس از ناکامی دولتها و بخش خصوصی، در درمان فقر و محرومیت، نقش بخش غیرانتفاعی، یا بخش سوم اقتصاد به صورت روزافزونی مورد توجه قرار گرفته است (طغیانی، 1395، ص 40). درحالحاضر، تعداد مراکز خیریه در کشور به بیش از 15 هزار رسیده است. با توجه به روحیة خیرخواهانه مردم و فعالیت تعداد زیاد مراکز خیریه در کشور، انتظار ميرود که روزبهروز از تعداد نیازمندان کم شود. بااينحال، فعالیت این مراکز نتوانسته آنگونهکه باید و شاید مرهمی بر زخمهای نیازمندان باشد؛ زیرا سازوکار مشخصی برای شفاف عمل کردن مراکز خیریه در کشور تعریف نشده است؛ مدیریت یکپارچهای بر آنها نظارت نمیکند و مجوز آنها از سوی دستگاههای متعددی چون سازمان اوقاف، سازمان بهزیستی، نیروی انتظامی و استانداریها صادر میشود. درحالحاضر، بر تعداد زیادی از مراکز خیریه هیچ نظارتی وجود ندارد. فقدان نظارت کافی بر مؤسسههای خیریه موجب شده تعدادی از آنها تحت پوشش فعالیتهای خیرخواهانه به سودجویی بپردازند. ازاينرو، مردم در شناسایی مؤسسههای خیریه قانونی دچار مشکل ميباشند. همچنین، این امر موجب موازیکاری بین آنها و ضایع شدن حق نیازمندان واقعی شده است؛ زیرا تعدادی از فرصتطلبان با مراجعه به تعداد زیادی از مؤسسههای خیریه، از حمایتهای آنها استفاده میکنند.
فقدان قوانین شفاف و مشخص ناظر به نحوة عملکرد نهادهای خیریه، از دیگر مشکلاتی است که جامعه از آن رنج میبرد. وراثتی بودن مدیریت در این نهادها نیز مشکلی جدی فراروی این بخش تلقی میشود. همچنین، فقدان اطلاعات کافی راجع به ورودی و خروجی نهادهای خیریه (گردش مالی)، یکی دیگر از مشکلات است. درحالیکه شفافیت مالی مؤسسههای خیریه، زمینهساز توسعه مشارکتهای مردمی است. با از میان رفتن این اشکالات، مؤسسات خیریه میتوانند مأموریت اصلی خود را بهتر ایفا كنند. برخی از محققان، یکی از راههای کاهش اینگونه مشکلات را تشکیل شبکه ملی مؤسسات خیریه و ساماندهی بخش خیریه کشور میدانند (مرتضوی و همکاران، 1395، ص 18).
در جامعة اسلامی ایران، با وجود فعالیت مراکز مردمنهاد در زمینة اشاعه کارهای خیر و فعالیت نهادهای دولتی و نیمهدولتی همچون کمیته امداد، بهزیستی، صندوقهای قرضالحسنه، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی؛ هنوز سیمای زشت فقر و تکدیگری و بیکاری از چهره شهرها بخصوص کلانشهرها زدوده نشده است. ازاینرو، بررسی اینکه وضعیت موجود کشور، در عرضه و تقاضای وجوه خیر چگونه است؟ وضعیت آرمانی و مطلوب عرضه و تقاضا در بخش خیرخواهی، چه توصیفاتی دارد؟ با اتخاذ چه راهبردهایی میتوان فاصله بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب را کاهش داد و برای عملیاتی کردن این راهبردها، چه راهکارهایی را باید دنبال نمود؟ حائز اهمیت بسياري است که این مقاله تلاش میکند، تا برای آنها پاسخی مناسب بیابد.
پيشينة پژوهش
مرتضوی و همکاران (1395)، در مقالهای با عنوان «مفهومسازی شبکه ملی مؤسسات خیریه»، پس از تبیین مفهوم شبکه، تنها راهحل مشکلات نهادهای خیریه کشور را ایجاد شبکة ملی نهادهای خیریه دانستهاند. مرتب و ياوري (1395)، در مقالهای با عنوان «بررسی چگونگی نظارت کارآمد بر نهادها و فعالیتهای خیریه»، بر این باوراند که باید مردم با شاخصهای شفافیت آشنا شوند و مورد وثوقترین خیریهها از لحاظ عملکرد به مردم معرفی شوند. حیدری و درخشان (1395) در مقالهای با عنوان «تحلیل کارکردهای بخش سوم (امور خیریه و نیکوکاری)، در توسعه اقتصادی و اشتغال، الگوی توسعه اشتغال محلی ـ منطقهای»، با استفاده از ظرفیت بخش سوم را مشتمل بر پنج مرحلة زیرساختها و هماهنگیها، مطالعات و ارتباطات، برنامهریزی و ابزارها، تأمین مالی و اجرا و بازخورد و اصلاح معرفی نمودند و تمامی مراحل را با تأکید بر بخش خیریه توضیح دادهاند.
نکوییمقدم و همکاران (1392)، در مقالهای با عنوان «نقش مؤسسات خیریه در نظام سلامت؛ یک مطالعه کیفی»، معتقدند که در مؤسسات خیریهای که به نظام سلامت اختصاص دارند، موضوعات بهداشتی در اولویت آنها نبوده و این امر مهم در فعالیتهای مؤسسهها نادیده گرفته شده است. حسنزاده سروستانی و همکاران (1395)، در مقالهای با عنوان «تأمین مالی جمعی، الگویی مناسب جهت جذب مشارکتهای خیرین»، تلاش كردهاند تا فرایند تأمین مالی جمعی برای حمایت از نیازمندان را بهصورت روشمند بیان كنند.
مهدوی و طغياني (1395)، در مقالهای با عنوان «شاخصهای ارزیابی عملکرد بخش وقف و خیریه»، با استفاده از کارت امتیاز متوازن، معتقدند: بخش وقف و خیریه را میتوان از جهت کمیت و کیفیت خدماتی که ارائه میدهند، مورد ارزیابی قرار داد. یکی از مدلهایی که جنبههای گوناگون کمیت و کیفیت را مورد ارزیابی قرار میدهد، کارت امتیاز است.
عظیمزاده اردبیلی و همکاران (1395)، در مقالهای با عنوان «نقش وقف و امور خیریه و داوطلبگی بر فرایندهای اجتماعی»، بر ترویج فرهنگ وقف و حضور داوطلبانه مردم در نهادهای خیریه و کمک نظام تقنینی، قضایی و مدنی از مؤسسات وقفی و خیریه تأکید كرده و خواستار اصلاح و بازنگری در قوانین حمایتی در این خصوص و یکپارچهسازی نهادهای خیریه شدهاند.
حسینی و کاظمی (1398)، در مقالهای با عنوان «تحلیل عرضه و تقاضای خدمات تکافلی در اقتصاد اسلامی»، تلاش كردهاند تا از منظر اقتصاد اسلامی عرضه و تقاضای وجوه تکافلی و عوامل مؤثر بر آنها را تحلیل كرده و تعادل در این بخش را با استفاده از ابزار تحلیل، نمودار و ریاضیات تشریح كنند.
در این مقاله، تلاش میشود تا راهکارها و راهبردهایی که میتواند فاصله وضعیت موجود از وضعیت مطلوب را کاهش داده و بخش خیریه را به تعادل نزدیک كند، تبیین گردد.
وضعيت مطلوب در بخش خيريه
با توجه به مستندات تاریخی و روایی، رسیدن به وضعیت مطلوب در بخش خیریه، بهمعنای برابری عرضه و تقاضای وجوه خیر، بلکه فزونی عرضه بر تقاضا، دور از ذهن نیست. در اينجا، پيش از ارائة گزارشی از وضعیت موجود، سعي میشود تا وضعیت مطلوب و موردانتظار اسلام از لحاظ کمی و کیفی مورد بحث و بررسی قرار گیرد تا بتوان با مقایسة این دو وضعیت، راهبردها و راهکارهایی برای کاهش فاصله بین وضعیت مطلوب و وضعیت موجود ارائه كرد.
وضعيت مطلوب به لحاظ کيفی
بر اساس آموزههای قرآن و حدیث، بیش و پیش از آنکه کمیت بخشش مورد توجه قرار گیرد، باید کیفیت آن مورد توجه قرار داد. قرآن تأکید میكند که بر اثر عواملی مانند بیایمانی، منتگذاری و ریا (بقره: 264)، تمامی اجر و بهرة معنوی انفاق از بین خواهد رفت. اهم ویژگیهای انفاق مطلوب از منظر سیرة اهلبیت عبارتند از:
1. اخلاص در نیت: اخلاص در نیت انفاق و انجام آن بهعنوان یک عبادت خداوند، مهمترین رکن کیفیت اعطای وجوه خیریه است. درجة اعلای این ویژگی متعلق به خاندان نبوت است که خدای متعال، با نزول آیاتی از سورة دهر، عمل آنان را ستوده است: «إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اَللّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُورا» (انسان: 9)؛ یکی از نشانههای خلوص نیت انفاق حفظ محرمانگی اطلاعات نیازمندان است. براي محافظت بر این اصل، اهلبیت انفاق به خانوادههای بیسرپرست و نیازمندان آبرومند را در تاریکیهای شب و بهگونهای انجام میدادند که احدی جز خدای متعال بر آن اطلاع پیدا نکند (ابنشهرآشوب مازندراني، بيتا، ج2، ص 76، کلینی، 1389، ج1، ص 468).
2. رعایت عزت نفس و کرامت نیازمندان: اگر انفاق را بهعنوان یک عمل عبادی که انفاقکننده به پاس نعمت و کرامتی که خدای متعال به او ارزانی داشته و بهعنوان مأموریتی که بهعنوان جانشین خداوند برای تکریم بندگان خدا بر عهدهاش نهاده شده است، انجام میدهد در نظر گیریم و نه یک عمل انتقال درآمد صرف، آنگاه ماهیت انفاق چیزی جز تکریم نیازمند نخواهد بود. ازاینرو، انفاق باید بهگونهای انجام شود که از هر جهت، تکریم نیازمند شمرده شود. نشانههای رعایت این اصل در انفاق اهلبیت چنین بود که اولاً، انفاق به نیازمندان را غالباً شخصاً و بدون واسطه انجام میدادند (صدوق، 1414ق، ص 23؛ کلینی، 1389، ج1، ص 468). ثانیاً، قبل از درخواست سائل به او اعطا میکردند (مفید، 1413ق، ج2، ص 326؛ کلینی، 1389، ج1، ص 509)، یا دستور به نگارش درخواست میدادند (ابنعساکر، 1415ق، ج42، ص 523)، یا از پشت پرده میبخشیدند (کلینی، 1389، ج4، ص 23) و یا صدقه را پنهانی پرداخت میکردند (ابنشهرآشوب، بيتا، ج4، ص 153؛ مفید، 1413ق، ج 2، ص 232). ثالثاً، هیچگاه سائلی را رد نمیکردند (مفید، 1413ق، ج8، ص 129؛ طوسی، 1401ق، ص 692). رابعاً، با گشادهرويی و مهربانی با نیازمندان مواجه میشدند (مفید، 1413ق، ج8، ص 129؛ طوسی، 1401ق، ص 692). خامساً، بهاندازة رفع کامل نیاز و بلکه بیشتر از آن مقدار به نیازمند اعطاء میفرمودند (کلینی، 1389، ج1، ص 506؛ مفید، 1413ق، ج2، ص 326). در تعیین میزان انفاق به شأن و منزلت علمی و معنوی نیازمندان توجه میکردند (ابنعساکر، 1415ق، ج42، ص 523؛ ابنشهرآشوب مازندراني، بيتا، ج4، ص 360). سادساً، ضمن ایفای نقش هدایتگری، با کلمات حکیمانه و عطایی مختصر با متکدیان حرفهای برخورد میكردند (صدوق، 1414ق، ص 135؛ طوسی، 1401ق، ص 679).
3. رعایت پاکیزگی و پاکدستی: ازآنجاکه انفاق مطلوب یک عمل خیرخواهانه و عبادت خدای متعال است، باید هرگونه شائبه ناپاکیزگی مادی و معنوی از ساحت آن زدوده شود. قرآن کریم، از انفاق اموال نامرغوب (خبیث) نهی كرده و بر انفاق از اموال پاکیزه (طیبات) (بقره: 267) و دوست داشتنی (آلعمران: 92) امر ميكند. طیّب بودن مال، مستلزم اين است که هم به لحاظ مطبوع بودن و هم به لحاظ حلال بودن، شرایط لازم را داشته باشد. افزونبراین، با منطق قرآنی شرط قبولی اعمال خیرخواهانه پرهیزگاری دستاندرکاران امر خیر نیز هست. «إِنَّما يَتَقَبَّلُ اَللّهُ مِنَ اَلْمُتَّقِينَ» (مائده: 27). رعایت این اصل، مستلزم اين است که بر متصدیان مؤسسات خیریه و فعالیتها و اموالی که توسط آنها جابهجا میشود، نظارت دقیقتری صورت گیرد.
وضعيت مطلوب به لحاظ کمی
بر اساس آموزههای اسلامی، وضعیت مطلوب رفاهی در جامعه اسلامی، با تأمین حد کفاف معیشت برای آحاد مردم و فراهم شدن شرایط حیات طیبه اجتماعی و زمینة رشد فضایل اخلاقی و تکامل معنوی آحاد جامعه تحقق پیدا میکند. فقر و محرومیت از موانع عمدة چنین وضعیتی است که باید از چهره جامعه اسلامي زدوده شود. واژة «فقر» در ادبیات اسلامی، هم به لحاظ انواع نیازها و هم به لحاظ سطح حمایت و تأمین آنها توسط جامعه، دامنة گستردهای دارد که در نصوص روایات با عباراتی از قبیل «بِقَدْرِ مَا يَسْتَغْنُونَ بِهِ فِي سَنَتِهِمْ بِلَا ضِيقٍ وَ لَا تَقْتِيرٍ» (طوسی، 1401ق، ج4، ص 130) از آن یاد شده است. بنابراین حد مطلوب رفع فقر و محرومیت در جامعه اسلامی، وضعیتی است که نیازهای معیشتی آحاد جامعه در حدّ سطح عمومی زندگی تأمین گردیده و فقر بهمعنای گستردة آن، از میان برداشته شود.
توصیفاتی که از عصر ظهور شده، حاکی از اين است که در عصر ظهور، بخش تکافل نه تنها به نقطه تعادل، بلکه به نقطة مطلوب خواهد رسید. بهگونهايکه افراد برای پرداخت زکات خود، دریافتکنندهای را نمییابند (مفید، 1413ق، ج2، ص 381). پیامبر گرامی اسلام فرمودند: «قیامت برپا نخواهد شد تا اینکه اموال در مردم به قدری فزونی یابد که اشخاص برای پرداخت صدقات خود، نیازمندی را نمییابند تا به او پرداخت کنند». امام صادق فرمود: «قسم به خداوند، در زمان ظهور به فضل خداوند و ولیش مردم به قدری از لحاظ مالی مستغنی خواهند شد که افراد برای هزینه کردن صدقات خود، شخص مستحقی را نمییابند» (مجلسی، 1403ق، ج51، ص 17، ح 146).
سوابق تاریخی نیز حاکی از اين است که با تلاشهای پيامبر اكرم و پیشوایان صدر اسلام، حوزة تکافل اجتماعی به وضعیت تعادل و بلکه مازاد عرضه رسیده بود. در حدیث ابوسعید خدری آمده است: «رسول خدا در مورد اقسام مال و مسئولیت افراد در قبال دیگران، آنچنان صحبت فرمود که ما به این نتیجه رسیدیم که هیچ حقی در مورد اموال اضافه خود نداریم و آن را باید در راه خدا و مصالح مردم مورد استفاده قرار دهیم» (محمدي ریشهری و حسینی، 1386، ص 225). پیامبر اکرم، وضعیت مطلوب از دیدگاه خود را با تحسین کردن سنت متداول بین اشعریین، مبنی بر تجمیع اموال و تقسیم آن به شکل مساوی، هنگام کشته شدن یا تنگدستی یکی از افراد این گروه، ابراز كرد، و فرمودند: «آنان از من و من از آنان هستم» (ر.ک: قرضاوی، 1390، ص 552). این تربیتها، روابط انساني بين مهاجران و انصار را بهقدري عمق بخشيد كه در سال 4 هجري، بههنگام تقسيم اموال و زمينهاي بنينضير، انصار به رسول خدا پیشنهاد دادند که غنايم را فقط ميان مهاجران تقسيم كند؛ بدون آنكه آنها ملزم به ترك منازل انصار شوند. به برکت برنامههای صحیح اقتصادی آن حضرت، وضعیت همة مهاجران بهبود پیدا کرد، بهگونهايکه در اواخر سالهای عمر پربرکت ایشان، همگی مسکن، شغل و وضعیت رفاهی مناسبی پیدا کردند (ر.ک: صدر، 1387، ص 44). این بهبود بهگونهای بود که در سال هشتم هجری با توانمند شدن جماعتی از مسلمانان، فریضه زکات تشریع گردید. به مرور زمان، از تعداد فقرا کم و بر تعداد کسانی که توانایی پرداخت زکات را پیدا میکردند، افزوده میشد تا اینکه از زمان خلیفة دوم به بعد، در اکثر نقاط حاکمیت اسلامی، حتی در منطقه دورافتادهای مانند یمن در جنوب شبه جزیره، مستحقی برای اعطای زکات پیدا نمیشد. بر پايه روايت ابوعبيد، معاذبنجبل كه از سوي پيامبر اسلام به امارت يمن اعزام شده و تا زمان عمر در این سمت ابقا گردیده بود، يك سال براي صرف يك سوم زكات جمعآوري شده، مستحقی نيافت ناچار آن را به مدينه نزد خليفه فرستاد. در سال بعد، معاذ نیمی از زکات را به مرکز فرستاد. در سال سوم، وی همه زکات جمعآوری شده را ارسال كرد. با این استدلال که برای دریافت آنها کسی را پیدا نکرده است (قرضاوی، 1390، ص 528).
اگر چه در زمان خلیفة سوم به دليل فاصله گرفتن جامعه از سنتهای صحیحی که پیامبر بنا گذاشته بود، محرومیت و شکاف طبقاتی مجدداً به مسلمانان نزدیک شد، اما امام علی با احیای سیره و سنت نبوی، چهرة دهشتانگیز فقر را تا آنجا عقب راند که خود فرمود: «[در دوران حكومت من] هيچ كس در كوفه شب را به روز نمىرسانَد، مگر اينكه زندگى آسودهاى دارد؛ فروپايهترينِ مردم نان گندم مىخورَد، سايبانى دارد و آب گوارا مىنوشد» (مجلسی، 1403ق، ج40، ص 327). همچنین، در دورة حکومت عمربن عبدالعزیز، مردم بهقدری بینیاز شده بودند که کسی برای بخشش اموال خود، نیازمندی را پیدا نمیکرد (قرضاوی، 1415ق، ص 152 و 153). ازاینرو، وی به والی عراق دستور داد تا مبالغ مازاد بیتالمال را در راه پرداخت دیون مقروضین، تهیه جهیزیه، پرداخت مهریه، پرداخت جزیه و خراج و پیشخرید محصولات کشاورزی هزینه کند (ابنزنجويه، 1406ق، ج2، ص 565).
عمربنعبدالعزیز، طی نامهای در پاسخ به سؤال برخی استانداران راجع به پرداخت دیون بدهکاران از بیتالمال، در فرض فقدان فقیر، نوشت: «هریک از مسلمانان باید از مسکن و سرپناهی مناسب، خدمتکار و اسبی برای رفتوآمد و جهاد و وسایل کافی برای منزل برخوردار باشد. چنانچه اینگونه اشخاص دچار بدهکاری گردیدند، بدهکاری آنان را پرداخت کنید» (قرضاوی، 1390، ص 500، به نقل از: ابنزنجویه، 1406ق، ص 556).
وضعيت موجود عرضه و تقاضای وجوه خيريه در کشور
تحلیل عرضه و تقاضای وجوه خیریه در کشور، حاکی از اين است که در کشور، مازاد تقاضا وجود داشته و تعادلبخشی به عرضه و تقاضا در گرو کاهش تقاضا و افزایش عرضه خواهد بود. با توجه به فقدان اطلاعات در خصوص آمار مرتبط به این حوزه، نمیتوان تحلیل دقیق و تبیین روشني از عرضه و تقاضای وجوه خیر در کشور ارائه داد. اما میتوان مستند به شواهدی که در ادامه بيان خواهد شد، تصویری از عدم تعادل عرضه و تقاضای وجوه خیر در کشور ارائه نمود.
الف. عرضة وجوه خير
در عرضة وجوه خیر، اگرچه آمار دقیق و قابل استنادی که تمامی این بخش را دربرگیرد، وجود ندارد؛ اما شواهد موجود حاکی از کمبود عرضه در بخش خیرخواهی است. تحقیقات انجام گرفته برای 16 کشور منتخب، حاکی از اين است که متوسط جهانی سهم بخش سوم اقتصاد در تولید ناخالص داخلی (GDP)، برای این کشورها معادل 5/4 درصد است (طغیانی، 1395، ص 30). در مقاله جهانیان، سهم بخش غیرانتفاعی ازGDP، در وضعیت مطلوب 10 درصد و سهم بخشش به نیازمندان، حدود 2 درصد تخمین زده شده است (جهانيان، 1395). برآوردهای صندوق بینالمللی پول نشان میدهد که تولید ناخالص داخلی (به قیمت جاری) در سال 2017 میلادی اقتصاد ایران معادل 431 میلیارد و 920 میلیون دلار است که با نرخ دلار 41,790 معادل 18,049,936,800,000,000 ریال خواهد بود. اگر متوسط 2 درصد برای ایران نیز نسبتی منطقی و قابل قبولی باشد، آنگاه در ایران در وضعیت مطلوب، باید سهم بخشش به نیازمندان بهطور متوسط معادل 36 هزار میلیارد تومان باشد. درحالیکه شواهد موجود حاکی از این است که عرضه وجوه خیر در ایران، با این عدد فاصله بسیار زیادی دارد و باید در این خصوص، چارهاندیشیهای مناسبی توسط مسئولان امر انجام پذیرد. در ادامه، تلاش میشود تا به برخی از این شواهد اشاره گردد.
شاهد اول: به اذعان کارشناسان، سهم کمیته امداد امام خیمنی بزرگترین و فعالترین نهاد خیریه شبه دولتی، از کل عرضه وجوه خیریه در کشور، تنها 15 درصد است و 85 درصد باقیمانده، سهم مؤسسات خیریه دیگر است (طغیانی، 1395، ص 279-280). اگر این نسبت را صحیح تلقی كنيم، میتوان ادعا کرد که با توجه به اینکه مبالغ اعطا شده به کمیته امداد امام خمینی در سال 1397، معادل 3 هزار میلیارد تومان بوده است (سایت رسمی امداد امام)، این مبلغ برای سایر مؤسسات خیریه حدود 17 هزار میلیارد تومان است و سر جمع میزان بخشش در کشور حدود 20 هزار میلیارد خواهد بود.
شاهد دوم: بنیاد کمک به خیریهها (CAF، هر ساله گزارش شاخص جهانی بخشش را با نگرشی کلی، به روندهای بخشش منتشر میکند. این شاخص، با سه معیار بخشش به غریبهها، بخشش پولی و بخشش زمان و با روش نمونهگیری تصادفی کشورهای مختلف را هر سال از نظر میزان بخشندگی رتبهبندی میکند. جدول 1، از مطالعه مجموعه کتابهای متشر شده از سال 2014 تا 2018 بهدستآمده است، حاکی از اين است که ایران در طی این سالها نتوانسته جایگاه مناسبی را در زمینة بخشندگی کسب كند. اگر چه بخشی از این ضعف رتبه، ناشی از فقدان شفافیت اطلاعات بخشندگی در ایران است؛ اما میتواند بر کمبود عرضه در بخش خیرخواهی شهادت دهد.
جدول 1. رتبه جهاني ايران در شاخص جهانی بخشش
شاخص بخشش زمان رتبه بخشش زمان شاخص بخشش پولی رتبه بخشش پولی شاخص بخشش به غریبهها رتبه بخشش به غریبهها شاخص کل رتبه کل سال
24% 52% 61% 46% 14 2010-2014
24% 50 52% 20 62% 22 46% 19 2014
24% 55 54% 23 50% 69 43% 32 2015
21% 65 48% 29 53% 66 41% 45 2016
25% 40 50% 23 61% 27 45% 17 2017
20% 70 53% 24 61% 32 45% 29 2018
(منبع: مجموعه کتابهای شاخص جهانی بخشش سالهای 18-2014)
ب. تقاضای وجوه خير
در اینجا هم شواهد فراوانی وجود دارد که بیانگر تشدید فقر در ایران و افزایش تقاضای وجوه خیرخواهی است. در ادامه، تلاش میشود تا به اختصار برخی از این شواهد بیان شود.
شاهد اول: آمار درآمد، هزینه خانوارهای ایرانی، که توسط مرکز آمار (https://amar.org.ir) منتشر میشود، حاکی از وضعیت نامطلوب توزیع درآمد در کشور و افزون بودن فقرا بر اغنیا است. در ذیل به برخی از این آمار اشاره میگردد.
جدول 2. درصد ثروتمندترين به درصد فقيرترين جمعيت در كل كشور سالهاي 96-1395
شرح 1395 1396
سهم ده درصد ثروتمندترين به ده درصد فقيرترين جمعيت 99/12 65/13
سهم بيست درصد ثروتمندترين به بيست درصد فقيرترين جمعيت 61/7 00/8
سهم چهل درصد ثروتمندترين به چهل درصد فقيرترين جمعيت 10/4 26/4
(منبع: مركز آمار ايران)
جدول 3. سهم هزينه ناخالص سرانه هر دهك در سالهاي 96-1395 كل كشور- (دهك وزني)
شرح 1395 1396 شرح 1395 1396
سهم دهك اول 0237/0 0229/0 سهم دهك ششم 0809/0 0803/0
سهم دهك دوم 0376/0 0362/0 سهم دهك هفتم 0972/0 0967/0
سهم دهك سوم 0477/0 0464/0 سهم دهك هشتم 1201/0 1205/0
سهم دهك چهارم 0577/0 0563/0 سهم دهك نهم 15/82/0 1603/0
سهم دهك پنجم 684/0 0676/0 سهم دهك دهم 3086/0 3127/0
(منبع: مركز آمار ايران)
جدول 4. ضريب جيني سالهاي 96-1395 كل كشور- (دهك وزني)
شرح 1395 1396
ضريب جيني 3900/0 3981/0
(منبع: مركز آمار ايران)
شاهد دوم: شاهد دیگری که بهطور تلویحی عدم تعادل درآمد، هزینة بخش اعظم خانوارهای ایرانی را نشان میدهد، مطالعات صورت گرفته برای خوشهبندی خانوارها در طرح هدفمندی یارانههاست که اجمالاً حاکی از وجود چنین پدیدهای است. در این گزارش که بر اساس اطلاعات اقتصادی خانوار تنظیم شده است، جمعیت کشور به سه خوشه با 10 دهک تقسیمبندی شده است. خوشة اول، دهک اول تا چهارم؛ خوشة دوم، دهک پنجم تا هفتم و خوشة سوم، دهک هشتم تا دهم را شامل میشود. بر اساس این طرح، درآمد ماهانه سرانه خانوادة ششنفری در خوشه یک، کمتر از 473 هزار تومان است. خانوار شش نفرهای که درآمد ماهانه سرانهاش بین 473 هزار تومان تا 788 هزار تومان است، در خوشة دوم قرار میگیرد. خانوار شش نفرهای که بیش از 788 هزار تومان درآمد ماهانه سرانه داشته باشد، در خوشة سوم قرار میگیرد (محمدی، 1390).
برخی محققان، با مقایسه ارقام این گزارشها با ارقام خطوط فقر برآورد شده توسط کارشناسان، بر قرار گرفتن بیش از 70 درصد مردم ایران در زیر خطفقر اشاره میکنند.
شاهد سوم: طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، خطفقر کلیه خوشهها، در مناطق روستایی و يا شهری، از سال 1395 روندی افزایشی را طی نموده است؛ هرچند افزایش فقر در مناطق روستایی، شتاب بیشتری نسبت به مناطق شهری داشته است. این موضوع، حاکی از قرار گرفتن افراد بیشتری در زیر خطفقر در سال 1397 نسبت به سالهای قبل میباشد (سايت رسمي مرکز پژوهشهای مجلس، آذر 1396). شرايط داخلی کشور، حاکی از اين است که طی سالهای اخیر، این روند بر اثر سوءمدیریتهای داخلی و دشمنیهای خارجی رو به فزونی گذاشته است. در هر صورت، اگر از افزایشهای بیش از پیش فقر در ایران، بر اثر کاهش ارزش پول ملی در سنوات اخیر و شدت یافتن تحریمها نیز چشمپوشی شود، وضعیت فقر در کشور با وضعیت مطلوبی که قبلاً تصویر شد، بسیار فاصله دارد. وجود این فاصله، معلول علتهای مختلفی است که بحث مفصلی را میطلبد و از حوصله این تحقیق خارج است. اما برای ارتقاء بخش خیریه و رسیدن به وضعیت مطلوب که همانا برابری عرضه و تقاضا، بلکه فزونی عرضه بر تقاضاست، میتوان راهبردها و راهکارهای مناسبی را اتخاذ كرد که در اينجا به برخی از آنها اشاره میگردد.
راهبردهای ارتقاءبخش خيريه بهمنظور رسيدن به وضعيت مطلوب
عدم گفتمانسازی انفاق قرآنی، عدم پایبندی افراد و سازمانها به رعایت قوانین الهی در بخشش، عدم توسعهیافتگی بخش خیریه، نواقص موجود در کیفیت تخصیص، نوع تخصیص و کیفیت جمعآوری وجوه خیرخواهانه، از جمله عواملی است که بخش خیریه کشور را با مازاد تقاضا مواجه كرده است. راهبردهای زیر میتواند با ارتقابخشی به حوزة خیرخواهی، بخشی از مازاد تقاضا را کاهش داده و بر افزایش عرضة وجوه خیر تأثیر بگذارد. طبیعتاً تحققبخشی به هریک از این راهبردها، در قالب ارائه راهکارهایی میسر خواهد شد.
راهبرد اول: گفتمانسازی انفاق قرآنی
بر اساس آموزههای قرآنی، ضعف اعتقاد به مالکیت اصیل خداوند بر همة اموال، ضعیف بودن ایمان افراد به عالم آخرت، خوشگمان نبودن به تحقق وعدههای الهی، ضعف کرامت نفس، ترس از فقر و فلاکت و ضعف باور به امتحانات الهی، میزان انفاق را کاهش داده و موجب ازدیاد فقر میشود.
پیشوایان معصوم، با هدف تربیت نیروی انسانی و اصلاح جامعه اسلامی، مردم را به اکتساب و تقویت خداباوری، معادباوری، خوشگمانی و اعتماد به تحقق وعدههای الهی، کرامت نفس، نترسیدن از فقر و ایمان به سنت آزمایش تشویق نمودهاند. توجه به این ویژگیهای تأثیرگذار، میتواند به بحث فرهنگسازی براي ترویج و رونق بخش خیریه کمک شایانی كند. اگر فرهنگسازی حوزة خیرخواهی به سمت تربیت افراد خداباور هدایت شود و جامعه بتواند افراد را در برخورداری از این صفات تقویت كند، میتوان شاهد رشد و رونق روزافزون این نهاد بود (حسینی، بیتا، ص 75-83 و 143-166). در اينجا برای تحققبخشی به این راهبرد، راهکارهایی پیشنهاد میشود:
1. ترويج باور به مالکيت اصيل خداوند
باور به مالکیت اصیل خداوند بر همة اموال، انسان را تا سرحد بندگی حقیقی پیش خواهد برد و از خودگذشتگی مالی را برای نفس سرکش هموار میکند (نور: 33)؛ زیرا افراد اگر برای خودشان در آنچه خداوند به آنها ارزانی داشته، مالکیتی قائل نباشند، بخشش برایشان آسان میشود (طبرسی، 1418ق، ص 327). این اندیشه، نهتنها در دین مبین اسلام یکی از بنیادینترین اندیشههاست، بلکه در سایر ادیان آسمانی نیز وجود دارد. براي نمونه، تحقیقات نشان داده که یکی از علل بخشش زیاد مردم در آمریکا، نه وضع قوانین مشوق مالیاتی برای امور خیر، بلکه اعتقاد آنها به اندیشه وصایت (Stcwardship) است. این اندیشه مسیحیت، در اسلام وجود داشته و دقیقاً مطابق کریمه «... وَ آتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمْ...» (نور: 33) است؛ مسیحیان معتقدند: اموالی که در دست دارند، از آن خداوند است و باریتعالی آنها را وصی خویش در رساندن این اموال به محرومان و فقرا قرار داده است (بوریس، 1386).
2. تقويت روحيه معادباوری
ایمان به غیب و معادباوری، بخشش و ایثار و گذشتن از مال را برای انسان تسهیل كند (حمیری، 1413ق، ص 356؛ کلینی، 1389، ج2، ص 506؛ طباطبائی، 1390ق، ج20، ص 303). ازاینرو، به هر میزان بتوان با ترویج فرهنگ اسلامی، روحیه معادباوری را در افراد جامعه زیادتر کرد، طبیعتاً میزان انفاق در جامعه افزوده شده و نیازهای کاذب حذف میگردد.
3. تقويت کرامت نفس
در گفتمان اسلامی کسی که دارای کرامت نفس باشد، بخشش برای او سهل و راحت میشود (تميميآمدی، 1387، ص 629) و اموال و داراییهای او در پیش چشمش کوچک و پست میشوند (ابن ابيالحديد، 1387ق، ج20، ص 253). بخشش، از طبیعت نیکو میجوشد (تميميآمدی، 1387، ص 36). ازينرو، با بذل و بخشش میتوان بر کرامت شخص استدلال كرد (همان، ص 800). بنابراین، درصورتیکه کرامت نفس افراد در جامعهای تقویت شود و سیاستگذاران با موانع نیل انسانها به کرامت نفس مبارزه کنند، میتوان از آن جامعه امید بخشش و نیکوکاری داشت.
4. ترويج روحيه عدم ترس از فقر و فلاکت
شیطان همواره انسان را از فقر و نداری میهراساند. ازاينرو، هر میزان که تحت تأثیر وسوسههاي شیطانی قرار گیرد، کمتر بخشش و خیرخواهی میکند (بقره: 268). طبق روایات اسلامی کسی که از فقر بترسد، بخیل میشود (ابنشعبه حرانی، 1404ق، ص 408). نه بخلورزی در حالت فقر برای انسان سودی به ارمغان میآورد و نه سخاوت در حالت دارایی به انسان ضرری میزند (صدوق، 1362، ص 170). با توجه به ماهیت عمومی انسان که طبعاً امساککننده و بخيل است، اگر گنجهاى رحمت (بىانتهاى) خداوند نیز به او اعطاء شود، باز هم از ترس فقر و خوف درويشى، بخل میورزد (اسراء: 10). طبق آموزههای دینی، اگر کسی اموالش را از ترس فقر ورثه انفاق نکند، خداوند وارثان او را فقیر خواهد کرد (زخرف: 67؛ بحرانی، 1416ق، ج4، ص 880). اگر کسی از فقر نهراسد و انفاق کند، خداوند تبارک و تعالی، خانهای در بهشت را برایش عهدهدار خواهد شد (کلینی، 1389، ج3، ص 214). بنابراین، تقویت و ترویج روحیه عدم ترس از فقر، موجب سخاوتمندی انسانها میگردد. با فرهنگسازی مناسب و تبیین پیامدهای بخل در جامعه، میتوان این روحیه را در جامعه نهادینه کرد و جامعهای سخاوتمند تربیت كرد.
5. ترويج باور به وسيلة آزمايش بودن فقير
فقیر وسیلهای از وسائل آزمایش الهی و فرستادهای از طرف خداوند قلمداد شده است. کسی که به او ببخشاید، در واقع به خداوند بخشیده است و کسی که او را رد نماید، خداوند را رد نموده است (نهجالبلاغه، ح 304؛ تمیمیآمدی، 1387، ص 3539). طبیعی است اگر افراد جامعه از این منظر به فقیر بنگرند و این گفتمان در جامعه نهادینه گردد، انفاق و خیرخواهی برای افراد جامعه سهلتر و ایثار برایشان راحتتر خواهد شد.
راهبرد دوم: توسعهدادن بخش خيريه
یکی از چالشهای اساسی در بخش خیریه که موجبات کاهش عرضه وجوه خیر را فراهم میآورد، عدم توسعهیافتگی این بخش است. رفع این چالش، وابستگی مستقیم به میزان اهتمام مسئولان امر و سیاستگذاران بخش خیریه دارد. با اتخاذ راهکاری همچون حرفهای کردن بخش خیریه، این بخش به سمت توسعهیافتگی نزدیک و نزدیکتر میشود و موجبات ازدیاد عرضه وجوه خیر را در کشور فراهم میكند.
راهکار: حرفهای کردن بخش خيريه
بسیاری از متخصصان حوزة خیریه بر این نکته تأکید دارند که وجود یک بخش خیریه پیشرفته و توسعهیافته، از ملزومات رشد کمکهای خیریه است. زمانیکه سازمانهای خیریه، مدیریت مالی مناسبی داشته باشند، بهخوبی سازماندهی شوند و از تخصصهای لازم در عملیات خود بهرهمند باشند، آنگاه اهداءکنندگان، تمایل بیشتری برای اهداء کمکهای خیریه پیدا میکنند. با افزایش تعداد افراد متخصص در امور خیریه در سازمان، از تعداد افراد داوطلب و غیرحرفهای، میزان بوروکراسی، و فرایندهای رسمی کاسته شده و شاهد طرح ایدههای حرفهای برای افزایش اثربخشی سازمان خیریه خواهیم بود. میزان حرفهای شدن سازمانهای خیریه، الگوی ارتباط بین اهداءکنندگان و سازمانها را تغییر میدهد. فعالیتهای جذب کمکهای خیریه به صورت حرفهای انجام میشوند.
تعدادی از سازمانهای خیریه بزرگ، متخصصان جذب سرمایه و کمکهای خیریه را استخدام کرده و این افراد با شناسایی اهداءکنندگان احتمالی و انجام عملیات جذب کمکها، بهصورت حرفهای و مؤثر به رشد کمکهای خیریه جذب شده توسط سازمان کمک کردهاند. دانشگاه پنسیلوانیا، نمونهای از حرفهای شدن فرایند جذب کمک خیریه است (ویپکینگ و هندی، 2017، ص 615). یکی دیگر از نشانههای حرفهایشدن بخش خیریه، وجود سازمانهایی بهعنوان نمایندة سازمانهای خیریه، همچون سازمانهای چتری یا نماینده صنف سازمانهای خیریه میباشد. سطح بالای همکاری و ارتباطات مؤثر بین همه فعالان بخش خیریه نیز یکی دیگر از ویژگیهای حرفهای شدن در این بخش است. ارتباط و همکاری مؤثر بخش خیریه، با رسانههای جمعی در شکوفایی این بخش بسیار مهم است (همان، ص 615-616).
راهبرد سوم: بهبودبخشی به کيفيت تخصيص وجوه خيرخواهانه
یکی از چالشهای موجود در بخش خیریه که موجب کاهش عرضه وجوه خیر در کشور شده است، چالشهای مربوط به کیفیت تخصیص وجوه خیرخواهانه است. اتخاذ راهکارهایی همچون ایجاد امکان مدیریت تخصیص توسط نیکوکار، نظارت توسط نیکوکار، نمایش اثربخشی و کاهش هزینههای تحقیق و راستیآزمایی، میتواند کیفیت تخصیص وجوه خیرخواهانه را بهبود بخشد. همچنین، از طریق رعایت اولویتها و ضرورتها در بخشش، تخصیص وجوه خیرخواهانه به بخششهای مدوام و مستمر، تنوعآفرینی در منابع تأمین مالی و روشهای بخشش و فراگیر کردن موارد مصرف، میتوان کیفیت تخصیص وجوه خیریه را ارتقا داد. ذيل اين راهبرد، چند راهكار عملي وجود دارد:
1. فراهم آوردن امکان مديريت تخصيص وجوه توسط نيکوکار
در الگوی تکافل اجتماعی صدر اسلام، تلاش بر این بود که افراد بدون واسطه به فقرا و نیازمندان کمک كند. این کار علاوه بر آثار تربیتی که بر خود نیکوکار میگذارد، آثار فراوان دیگری را نیز به همراه دارد (حسینی، 1392، ص 67). فراهم آوردن این امکان که شخص نیکوکار بتواند بهصورت مستقیم و بيواسطه، وجوه خیرخواهانه خویش را مدیریت كند، بر افزایش میزان خیرخواهی و کار نیک تأثیر مثبتی خواهد داشت؛ زیرا به هر میزان که اشراف نیکوکار بر فرایند و نتیجه کار بیشتر باشد، انگیزه او برای بخشش، افزوده میشود. علاوه بر اینکه، بهطور معناداری میتواند از فساد ناشی از وجود واسطهها در بخش خیریه بکاهد.
2. فراهم آوردن امکان نظارت توسط نيکوکار
در بخششهای سازمانی، هر قدر میزان و درجه نظارت توسط نیکوکاران بیشتر شود، انگیزه بخشش در نیکوکاران افزوده میشود. اعتماد به نهادها و مؤسسات خیریه، در گرو نظارت نیکوکاران بر عملکرد آنهاست. اعتمادآفرینی در بخش خیریه، میزان بخشش را بهطور معناداری افزایش میدهد. این نظارت، ممکن است از طریق شفافسازی اطلاعات و گزارشات مالی حاصل شود و یا از طریق دخیل کردن نیکوکاران، در بخشی از امور مربوط به توزیع کالا در میان نیازمندان. برخی از مؤسسات خیریه، این امکان را فراهم آوردهاند که هرگاه نیکوکاران اراده کنند، بتوانند بر عملکردهای مالی مؤسسه دسترسی داشته و بر آن نظارت كنند، یا در مواردی این امکان فراهم شده تا سبدهای کالای تهیه شده توسط مؤسسه را با دستان نیکوکار به دست نیازمندان برسانند. مؤسسة خیریه امام باقر در قم، یک نمونه از این مؤسسات است.
3. فراهمآوردن امکان مشاهده اثربخشی
مطالعات پیمایشی نشان ميدهد که اگر عايدی ناشی از کمک بیشتر باشد، تمایل به کمک در افراد بیشتر میشود (دویدیو، 1991) بکرز و ویپکینگ (2011)، معتقدند: یکی از مکانیسمهای اصلی برانگیزاننده رفتارهای خیریه در افراد، میزان سودمندی و تأثیر است. بنا بر این اصل، اگر نهادهای خیریه بتوانند مکانیسمهایی را اجرا نمایند که افراد شخصاً بتوانند نتایج کارهای مثبت خود را مشاهده کنند، بخششهای سازمانی افزایش مییابد. اگر در بخش خیریه کشور، امکاناتی ایجاد شود که مؤسسه خیریه بهطور مستمر، نتایج انفاق نیکوکاران را بهطور مستند در معرض دید آنها قرار دهد یا اینکه فرد با بهرهمندی از امکانات روز، شخصاً عملیات پرداخت به فقیر را انجام دهد و بهبود وضع فقیر را رصد نماید، آنگاه میزان انفاق در کشور افزایش مییابد.
4. کاهش هزينههای تحقيق و راستیآزمايی
نهادهای خیریه برای اینکه بتوانند به وظايف ذاتی خود عمل کنند، باید بخشی از اموال مؤسسه را برای تحقیق، تفحص، اجرای عملیات راستیآزمایی و عملیات تجمیع و تخصیص وجوه اختصاص دهند. هرقدر نهادهای خیریه بتوانند خدمات را ارزانتر به نیازمندان واقعی برسانند، خیرین انگیزه بيشتری به کمکرسانی پیدا میکنند. مطالعات پیمایشی نشان ميدهد که اگر هزینه کمک نکردن زیاد باشد، یا اگر هزینه کمک کردن اندک و عايدی ناشی از آن زیاد باشد، تمایل به کمک در افراد بیشتر شده و کمک بیشتری میکنند (دویدیو، 1991). شاید بتوان علت این امر را در این حقیقت جستوجو کرد که همواره نیکوکاران از اینکه اموالشان به دست نیازمندان نرسد و تنها صرف امور اجرایی مؤسسات خیریه شود، در هراسند. بهطور طبیعی، هر قدر هزینههای تحقیق و راستی آزمایی کاسته شود، میزان بخششهای سازمانی فزونی مییابد. تجربههای موفقی در عرصه بینالملل در این زمینه وجود دارد. براي نمونه، مؤسسة خیریه کیوا که با استقبال چشمگیری مواجه شده است، توانسته صددرصد وجوه دریافتی از نیکوکاران را به نیازمندان برساند و هزینههای اجرایی را از طرق دیگر تأمین نماید (https://kiva.org).
5. رعايت اولويتها و ضرورتها در بخشش
در بخششهای سازمانی و يا بخششهای فردی، افراد همواره به دنبال این هستند که كمكهاي خود را در جایی مصرف کنند که از بیشترین اولویت برخوردار باشد. هر قدر افراد تشخیص دهند که موضوع انفاق از اولویت بیشتری برخوردار است، میزان بیشتری میبخشند. رمز موفقیت برخی از نهادهای خیریه در کشور، توجه به همین نکته بوده که بر موضوعی بسیار مهم تمرکز نمودهاند. بهعنوان نمونه، بنیاد خیریه محک با تمرکز بر موضوع کودکان مبتلا به سرطاني، توانسته است حجم بسياري از کمکهای مردمی را جمعآوري كند. اگر در مدیریت بخش خیریه کشور، انواع انفاقات متناسب با تعداد استفادهکنندگان و سختی مشکلات درجهبندی شده و با توجه به درجه اولویت، خدمترسانیها انجام پذیرد، طبیعتاً حجم بخششهای مردمی افزایش مییابد. بهعنوان مثال، اگر در بحث بهداشت و درمان، فقرا، بیماران صعبالعلاج، بیماران کلیوی، بیماران سرطانی، بیماران خونی و بیماران ناشناخته را در اولویت قرار دهیم، این اولویتبندی در تخصیص وجوه، به مردم این اطمینان را میدهد که اهتمام مسئولان امر، برآوردن دغدغه به جای آنهاست؛ لذا حجم کمکهای آنها افزايش مییابد.
6. تخصيص وجوه خيرخواهانه به بخششهای مدوام و مستمر
میل به جاودانه ماندن انسانها، تأکیدات فراوان اسلام بر وقف و فضیلت قرضالحسنه بر صدقه، حاکی از این است که انسانها درصورتیکه عمل خیر از دوام بیشتری برخوردار باشند، تمایل بیشتری به انجام آن پیدا میکنند. بنابراین، اتخاذ سازوکارهایی که مصرف مستقیم مبالغ اهدا شده مردم را به سرمایهگذاری اصل مال و مصرف عایدی آن تبدیل كند، میتواند مشوقی برای ازدیاد عمل نیک مردمی باشد. برای عینیتبخشی به این اصل کلی، نهادهای خیریه بزرگ میتوانند بخشی از وجوه خیرخواهانه را مشروط به رضایت صاحبان وجوه سرمایهگذاری کنند و عوائد آن را بین نیازمندان توزیع كنند، تا خیرات از دوام بیشتری برخوردار گردد.
7. تنوعآفرينی در منابع تأمين مالی
اسلام در بحث انفاق و نیکوکاری، منابع متعدد و روشهای گوناگوني را مطرح كرده است: وجود زکات، صدقه، اطعام، قربانی، کفارات، وصیت، تعاون و قرضالحسنه تأییدی بر این مدعاست. استفاده از همة ظرفیت این حوزه، اقتضا میکند که نهادهای خیریه، به جای تمرکز بر منبع درآمدی خاص و تکمحور بودن در تجمیع منابع، برای سایر منابع مورد نظر اسلام نیز برنامهریزی مناسبی داشته باشند. مسلماً هر قدر تعداد این منابع بیشتر باشد، سلیقههای مختلفی جذب شده و میزان وجوه دریافتی مؤسسه فزونی خواهد یافت. ازاینرو، میتوان گفت: در بخششهای سازمانی، ارتباط مستقیمی بین تکثر منابع، تجمیع وجوه و میزان بیشتر کمکرسانی وجود دارد.
بهبودبخشی به کيفيت جمعآوری وجوه خيرخواهانه
یکی دیگر از چالشهای فراروی بخش خیریه که عرضه وجوه خیر را با کاهش مواجه كرده است، چالشهای مربوط به جمعآوری وجوه خیریه است که میتوان با اتخاذ راهکارهایی همچون گسترش تبلیغات و تهییج انگیزهها، تخصیص و اعطاء تسهیلات و خدمات، تنوعبخشی به شیوههای ترغیب به بخشش و کاهش هزینههای عملیات اجرایی، بر این قبیل چالشها فائق آمد و بخش خیریه را رونق بخشید. راهكارهاي ذيل اين راهبرد عبارتند از:
1. گسترش تبليغات و تهييج انگيزهها
برانگیختگیهای عاطفی به افزایش رفتارهای خیرخواهانه منجر میشود (کُلِت و موریسی، 2007). تبلیغات و تهییج انگیزهها، همانطورکه میتواند در کارهای تجاری و مالی، رونقآفرین باشد، در کارهای خیرخواهانه نیز میتواند افراد زیادی را به کار خیر تشویق كند. با تأثیرگذاری بر انگیزهها و تهییج عواطف ایمانی و انسانی، میتوان رونق بیشتری را در بخش خیرخواهی شاهد بود. این تأثیرگذاری، با تقویت آموزههای دینی و انسانی در افراد و از طریق فرهنگسازی، راجع به اصل انفاق، اهمیت آن و ابعاد مختلف موضوع انفاق امکانپذیر است. تأثیرگذاری بر انگیزهها، هر قدر در جامعه بیشتر رخ دهد، میزان انفاق افزایش مییابد.
2. تخصيص و اعطاء تسهيلات و خدمات مختلف برای بخشش
هرچند در بسیاری از انسانها، اصل انگیزة انفاق و انجام کار خیر وجود دارد، اما در برخی از موارد، افراد برای عملیاتی کردن نیت، با مشکلات مادی مواجه میشوند. تخصیص و اعطا تسهیلات برای انفاق، میتواند بهطور قابل توجهی گره از این قبیل مشکلات بگشاید. هر قدر انفاق و خیرخواهی در جامعه تسهیل گردد و انسانهایی که قصد کار خیر دارند، به سهولت بتوانند نیت خود را اجرایی كند، طبیعتاً میزان بخششهای انفرادی و سازمانی در کشور افزوده خواهد شد. برای نیل به این هدف، میتوان با استفاده از شبکه بانکی کشور تسهیلات قرضالحسنهای را برای ترغیب هرچه بیشتر خیرین به امر خیر اختصاص داد. بهعنوان نمونه، میتوان از مصلای جامع شهر پردیسان استان قم نام برد که با همکاری یکی از بانکهای قرضالحسنه کشور، توانست با اعطا وامهای قرضالحسنه به نیکوکاران، مبالغ سنگینی را برای احداث مصلی از اقشار متوسط و ضعیف جامعه جمعآوری كند.
3. تنوعبخشی به شيوههای ترغيب به بخشش
با توجه به تنوع انسانها در افکار و انگیزشها، خداوند متعال در قرآن کریم، برای برانگیزاندن همه اقشار و گروهها به انجام امور خیر، از شیوههای متنوع و متکثری بهره جسته است. در برخی موارد، با انذار نسبت به عواقب ترک انفاق تلاش كرده تا افراد را به انفاق تشویق كند (بقره: 195 و 254؛ منافقون: 10). در برخي موارد، از طریق تحریک احساس، افراد را به انفاق تشویق کرده است (بقره: 261 و 265). در مواردی نیز از جاذبه منطق بهره جسته است (بقره: 273؛ منافقون: 10؛ ذارایات: 19). در موارد زیادی، تلاش شده تا از عنصر اطمینانبخشی در ترغیب افراد به انفاق استفاده شود (صف: 10-11؛ بقره: 215، 270، 272 و 274؛ توبه: 121؛ تغابن: 16؛ سبأ: 39؛ انفال: 60؛ ر.ك: مسعودیپور و خیری، 1393). به کار بستن این شیوه در امر ترغیب خیرخواهی، میتواند بخش خیریه را رونق دهد.
4. کاهش هزينههای عمليات اجرايی
در بخششهای سازمانی، عمدة دغدغه نیکوکاران، ترس از هزینهکرد بخششها در هزینههای جاری و عمرانی مؤسسات خیریه است. طبیعی است که مؤسسات خیریه برای عملیاتی کردن اهداف مؤسسه، تجمیع اموال از اغنیا و تخصیص آن به فقرا، ملزم به هزینه کردن مبالغ زیادی میشوند و هر قدر حجم مؤسسه بزرگتر گردد، این مبلغ چشمگیرتر میگردد. روشن است که هر قدر مؤسسات خیریه بتوانند میزان هزینههای خویش را کاهش دهند، تمایل افراد به بخشش از طریق این مؤسسات افزایش مییابد. در کشورهای توسعهیافته، برای کنترل مؤسسات خیریه، برای این نسبت هزینهکرد، قانون سختگیرانهای وجود دارد و اگر مؤسسات خیریه، پس از طی چهار سال اول شکلگیری، بیشتر از 10 درصد از درآمد کل را صرف این قبیل هزینهها كند، از لیست مؤسسات مشمول تشویق مالیاتی خارج میشوند. این دولتها تلاش میکنند تا مؤسسات خیریه را بر اساس عملکردشان طبقهبندی نموده و به مردم معرفی کنند. بهطور طبیعی، هر مؤسسهای که امتیاز بالاتری را کسب كند در صدر جدول قرار گرفته و کمکهای مردمی بیشتری را دریافت میکند (ویپکینگ و هندی، 2017، ص 174-175).
یکی از راهکارهایی که مؤسسات خیریه برای غلبه بر این مشکل به کار میگیرند، استخدام نیروهای داوطلب مردمی است. وجود فرهنگ تخصیص زمان یا وقف زمان در کشورهای توسعه یافته، به این مؤسسات کمک کرده تا بخش زیادی از هزینههای مربوط به نیروی انسانی را از این طریق کاهش دهند.
رهيافتها، نتايج و پيشنهادات
شواهد تاریخی موجود از زمان صدر اسلام، در زمینه کیفیت عرضه و تقاضای وجوه خیر در بخش خیریه، همچنین توصیفات روایات از کیفیت عرضه و تقاضای بخش خیریه در عصر مهدویت، حاکی از اين است که وضعیت موجود کشور، فاصله بسیار زیادی با وضعیت مطلوب ترسیم شده در حوزة خیرخواهی دارد؛ زیرا در وضعیت مطلوب، به برابری عرضه و تقاضای وجوه خیر اکتفا نشده، بلکه باید وضعیتی وجود داشته باشد که عرضه وجوه خیر از تقاضای آن افزونتر باشد. این وضعیت، وضعیتي آرمانی و دستنیافتنی نیست؛ زیرا تجربه صدر اسلام، گواهی صادق بر محقق شدن این وضعیت در جامعه اسلامی است. در اين مقاله، تلاش شد تا ضمن ارائه تصویری از وضعیت مطلوب و وضعیت موجود، راهبردهایی که میتواند به بهبود وضعیت موجود کمک نموده، آن را به وضعیت مطلوب نزدیک كند، به اختصار تشریح گردد. این راهبردها در قالب چهار راهبرد، و هر راهبرد در ضمن چند راهکار تبیین شده است.
راهبرد اول: گفتمانسازی انفاق قرآنی
راهکارها: در گفتمان قرآنی، ضعف باور به مالکیت اصیل خداوند بر همة اموال، ضعیف بودن ایمان افراد به عالم آخرت، خوشگمان نبودن به تحقق وعدههای الهی، ضعف کرامت نفس، ترس از فقر و فلاکت و ضعف باور به امتحانات الهی میزان انفاق را در جامعه کاهش میدهد. معصومین با هدف تربیت نیروی انسانی و اصلاح جامعه اسلامی، با اتخاذ راهکاهایی همچون تقویت باور به مالکیت اصیل خداوند، تقویت روحیه معادباوری، اعتمادبخشی به تحقق وعدههای الهی، خوشگمان کردن افراد به خداوند تبارک و تعالی، تقویت کرامت نفس، ترویج روحیه عدم ترس از فقر و فلاکت، ترویج باور به وسیله آزمایش بودن فقیر، توانستند این راهبرد را عملیاتی كند.
راهبرد دوم: توسعه بخش خيريه
راهکار: حرفهای کردن بخش خیریه: بسیاری از متخصصان حوزه خیریه، بر این نکته تأکید دارند که وجود یک بخش خیریه پیشرفته و توسعهیافته، از ملزومات رشد کمکهای خیریه است. برخی از معیارهای حرفهای شدن سازمان، عبارتند از: عقلانی شدن سازمانی که خود را در برنامهریزی استراتژیک سازمان نشان میدهد، حسابرسی مالی مستقل، برنامههای ارزیابی عملکردِ کمّی. میزان حرفهای شدن سازمانهای خیریه، الگوی ارتباط بین اهداءکنندگان و سازمانها را تغییر میدهد. یکی دیگر از نشانههای حرفهای شدن بخش خیریه، وجود سازمانهایی بهعنوان نمایندة سازمانهای خیریه همچون سازمانهای چتری یا نماینده صنف سازمانهای خیریه میباشد. سطح بالای همکاری و ارتباطات مؤثر بین همة فعالان بخش خیریه، یکی دیگر از ویژگیهای حرفهای شدن در این بخش است. ارتباط و همکاری مؤثر بخش خیریه، با رسانههای جمعی نیز در شکوفایی این بخش بسیار مهم است.
راهبرد سوم: بهبودبخشی به کيفيت تخصيص وجوه خيرخواهانه
راهکارها: فراهم آوردن امکان مدیریت تخصیص وجوه توسط نیکوکار، فراهم آوردن امکان نظارت توسط نیکوکار، فراهم آوردن امکان مشاهده اثر بخشی، کاهش هزینههای تحقیق و راستیآزمایی، رعایت اولویتها و ضرورتها در بخشش، تخصیص وجوه خیرخواهانه به بخششهای مدوام و مستمر، تنوعآفرینی در منابع تأمین مالی و فراگیر کردن موارد مصرف، از جمله راهکارهای بهبودبخشی به کیفیت تخصیص وجوه خیرخواهانه است.
راهبرد چهارم: بهبودبخشی به کيفيت جمعآوری وجوه خيرخواهانه
راهکارها: میتوان با گسترش تبلیغات و تحريك انگیزهها، تخصیص و اعطاء تسهیلات و خدمات مختلف برای بخشش، تنوعبخشی به شیوههای ترغیب به بخشش و کاهش هزینههای عملیات اجرایی، راهبرد چهارم را عملیاتی كرد.
طبیعی است که عملیاتی شدن این راهبردها در جامعه، مسیر دستیابی بخش خیریه به نقطه مطلوب را هموارتر میكند.
- نهجالبلاغه، 1379، ترجمة محمد دشتی، قم، امیرالمؤمنین.
- ابن ابىالحديد، عبدالحميد بن محمد، 1387ق، شرح نهج البلاغه، تحقيق عزالدين محمد ابوالفضل ابراهيم، چ دوم، بيروت، داراحياء التراث.
- ابنزنجویه، حمید، 1406ق، الاموال، ریاض، مرکز الملک فیصل للبحوث و الدراسات الاسلامیه.
- ابنشعبه حرانی، ابومحمد، 1404ق، تحف العقول عن آلالرسول، تحقيق علىاكبر غفارى، چ دوم، قم، مؤسسة نشر اسلامى.
- ابنشهرآشوب مازندرانى، محمدبنعلى، بيتا، مناقب آل ابىطالب، قم، المطبعة العلميه.
- ابنعساكر، علىبن حسن، 1415ق، تاريخ مدينة دمشق، تحقيق على شيرى، بيروت، دارالفكر.
- تميميآمدی، عبدالواحدبنمحمد، 1387، غررالحکم و دررالکلم، ترجمة سیدهاشم رسولی محلاتی، چ دوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
- بحرانی، سیدهاشم، 1416ق، البرهان فی تفسیر القرآن، بنیاد بعثت، تهران.
- بوریس، الیزابت، 1386، «نهادهای وقفی و خیریه در آمریکا»، ترجمة صادق عبادی، میراث جاویدان، ش58، ص 80-95.
- جهانیان، ناصر، 1395، «جایگاه وقف در اقتصاد بخش سوم»، اقتصاد اسلامی، ش62، ص 79-106.
- حسنزاده سروستانی، حسین و همكاران، 1395، «تأمین مالی جمعی، الگویی مناسب جهت جذب مشارکتهای خیرین»، در: همایش ملی خیر ماندگار، تهران، بنیاد خیریه راهبردی آلاء.
- حسینی، سیدرضا، 1392، الگوهای تأمین اجتماعی از دیدگاه اسلام و غرب، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
- حسینی، سیدرضا، بیتا، انفاق، قم، دانشگاه قرآن و حدیث.
- حسینی، سیدرضا و مصطفی کاظمی نجفآبادی، 1398، «تحلیل عرضه و تقاضای خدمات تکافلی در اقتصاد اسلامی»، جستارهای اقتصادی، ش31، ص 161-194.
- حمیری، عبداللهبنجعفر، 1413ق، قرب الإسناد، قم، آلالبیت.
- حیدری، محمدرضا و مرتضی درخشان، 1395، «تحلیل کارکردهای بخش سوم (امور خیریه و نیکوکاری)، در توسعه اقتصادی و اشتغال»، در: اولین همایش ملی خیر ماندگار، تهران، بنیاد خیریه راهبردی آلاء.
- صدر، سیدمحمدباقر، 1387، اقتصادنا، چ سوم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
- صدوق، محمدبی علی، 1414ق، الخصال، چ چهارم، قم، نشر اسلامی.
- طباطبائی، سيدمحمدحسین، 1390ق، المیزان فی تفسیر القرآن، چ دوم، بيروت، مؤسسة الأعلمیللمطبوعات.
- طبرسى، فضلبن حسن، 1418ق، تفسير مجمع البيان، چ دوم، بيروت، دار احیاء التراث العربی.
- طغیانی، مهدی، 1395، اقتصاد وقف و امور خیریه، تهران، دانشگاه امام صادق.
- طوسى، ابوجعفر محمدبن حسن، 1401ق، تهذيبالاحكام فى شرح المقنعه، بيروت، دارالتعارف.
- ـــــ ، 1414ق، الامالى، قم، دارالثقافه.
- عظیمزاده اردبیلی، فائزه و محمدمنصور عظیمزاده اردبیلی، 1395، «نقش وقف و امور خیریه و داوطلبگی بر فرایندهای اجتماعی»، در: اولین همایش ملی خیر ماندگار، تهران، بنیاد خیریه راهبردی آلاء.
- قرضاوی، یوسف، 1390، نقش ارزشها و اخلاق در ارتباط با اقتصاد اسلامی، ترجمة عبدالعزیز سلیمی، تهران، احسان.
- كلينى، محمدبنيعقوب، 1389، الكافى، تحقيق علىاكبر غفارى، چ دوم، بیروت، دار صعب و دارالتعارف.
- مجلسى، محمدباقر، 1403ق، بحارالأنوار، چ دوم، بيروت، الوفاء.
- محمدي ریشهری، محمد و سیدرضا حسینی، 1386، التنمیه الاقتصادیه فی الکتاب و السنه، قم، دارالحدیث.
- محمدي، فاطمه، 1390، همشهری اقتصادی، کد خبر: ۱۹۹۰۸۸، دانلود 2/11/91 http://www.asriran.com/fa/news.
- مرتب، یحیی و وحید یاوری، 1395، «بررسی چگونگی نظارت کارآمد بر نهادها و فعالیتهای خیریه»، در: اولین همایش ملی خیر ماندگار، تهران، بنیاد خیریه راهبردی آلاء.
- مرتضوی، مهدی و همكاران، 1395، «مفهومسازی شبکه ملی مؤسسات خیریه»، در: اولین همایش ملی خیر ماندگار، تهران، بنیاد خیریه راهبردی آلاء.
- مسعودیپور، سعید و بهرام خیری، 1393، «جاذبههای تبلیغاتی مطلوب در بازاریابی اجتماعی انفاق بر اساس آموزههای قرآنی»، اندیشه مدیریت راهبردی، ش1، ص 67-97.
- مفيد، محمدبنمحمد، 1413ق، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، قم، كنگره شيخ مفيد.
- مهدوی، سمیه و مهدی طغیانی، 1395، «شاخصهای ارزیابی عملکرد بخش وقف و خیریه با استفاده از کارت امتیاز متوازن»، در: اولین همایش ملی خیر ماندگار، تهران، بنیاد خیریه راهبردی آلاء.
- نکوییمقدم، محمود و همكاران، 1392، «نقش مؤسسات خیریه در نظام سلامت، یک مطالعه کیفی»، تحقیقات کیفی در علوم سلامت، ش1، ص 1-10.
- سایت رسمی مرکز پژوهشهای مجلس، http://majlis.ir/fa.
- Bekkers, R., & Wiepking, P, 2011, “A Literature Review of Empirical Studies of Philanthropy: Eight Mechanisms That Drive Charitable Giving”, Nonprofit and Voluntary Sector Quarterly, No. 40, P 924–973, https://doi.org/10.1177/0899764010380927.
- Dovidio, J. F, Piliavin, J. A, Gaertner, S. L.; Schroeder, D. A.; Clark III, R. D, 1991, “The Arousal: Cost-reward Model and the Process of Intervention”, In: M. S. Clark (Ed.),Review of Personality and Social Psychology, P 86-118.
- Wiepking, P & Handy, F, 2017, “The Palgrave Handbook of Global Philanthropy”, Retrieved from http://www.credoreference.com/book/macp.