بررسی تطبیقی هدف مصرفکننده در اقتصاد اسلامی و اقتصاد متعارف
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
يكي از مباحث محوري در اقتصاد خرد و كلان، نظريهپردازي در مورد رفتار مصرفكننده است. در نظريات مصرف، در اقتصاد خرد و كلان، تعيين هدف مصرفكننده از اهميت بسياري برخوردار است. در اقتصاد متعارف، هدف مصرفكننده معمولاً بيشينهسازي لذت يا مطلوبيت عنوان ميشود. اقتصاددانان مسلمان نيز عمدتاً از اهدافي همچون بيشينهسازي لذت دنيا و آخرت، با عنوان هدف مصرفكننده مسلمان ياد كردهاند. بيشك تغيير در هدف از رفتار مصرفی، میتواند موجب تغییرات عمدهای در نوع و شیوه مصرف به لحاظ کمیت و کیفیت و حتی تغییر در سایر فعالیتهای اقتصادی مصرفکننده باشد؛ تغییراتی که علاوه بر تغییر در مسائل اقتصادی اعم از رشد، رفاه، توسعه و سایر معادلات و مبادلات اقتصادی در سطح خرد و کلان، میتواند در میزان صواب و خطا بودن رفتارهای مصرفکننده و در نهایت، در میزان سعادت و شقاوت وی تأثیرگذار باشد.
اینکه انسان به لحاظ فطری موجودی هدفمند بوده و در همة فعالیتهای اختیاری خود، از جمله در مصرف و سایر فعالیتهای اقتصادی، هدفی را دنبال میکند، از اصول موضوعه همة مکاتب اقتصادی است. بنابراین، اصل هدفداری انسان مورد توافق همه اقتصاددانان است؛ نقطه تمايز در معرفی نوع هدفی است که انسان در فعالیتهای اقتصادیاش و از جمله در مصرف تعقیب میکند. تمايز در هدف از مصرف، ميتواند موجب تمايز ميان اقتصاد اسلامي و اقتصاد متعارف در نظريهپردازي در زمينه رفتار مصرفكننده باشد.
در اين مقاله، با استفاده از روش تحليلي به دنبال تعيين هدف مصرفكننده در اقتصاد اسلامي، در مقايسه با رويكرد اقتصاد متعارف ميباشيم. پرداختن به اين موضوع از اين جهت اهميت دارد كه ميتواند نظريات مصرف در اقتصاد خرد و كلان با رويكرد اسلامي را تحت تأثير قرار دهد.
پيشينه تحقيق
کتابها و مقالههای متعددی به بحث از مقایسه هدف مصرفکننده در اقتصاد اسلامی و اقتصاد متعارف پرداختهاند. به طور معمول، اقتصاددانان مسلمان هر کجا مباحث تقاضا و یا مصرف در اقتصاد اسلامی را مطرح کردهاند، در ضمن آن به بیان هدف مصرفکننده مسلمان و احیاناً نقد مطلوبیتگرایی به شیوه اقتصاد متعارف پرداختهاند. برای نمونه، در کتاب مباحثی در اقتصاد خرد، نگرش اسلامی، که بهوسیله سیزده تن از محققان اقتصاد اسلامی نوشته شده، مقالات دوم تا هشتم، در مورد رفتار مصرفکننده میباشد. در این مقالات، به طور ضمنی به نقد مطلوبیتگراییِ متعارف و تشریح هدف مصرفکننده مسلمان از دیدگاه سیدعمر سیدعقیل، منذر قحف، محمد فهیمخان، اسد زمان و محمد انس الزرقا پرداخته شده است.
انصاری و همکاران (1378)، در کتاب درآمدی به مبانی اقتصاد خرد با نگرش اسلامی، دیدگاههای برخی اقتصاددانان مسلمان راجع به هدف مصرفکننده را مطرح و مورد بحث قرار دادهاند.
دادگر (1378) نیز در کتاب نگرشی بر اقتصاد اسلامی، معرفتها، ارزشها و روشها، با توسعه در مفهوم مطلوبیت، اصل موضوعه بیشینهسازی مطلوبیت را به عنوان هدف مصرفکننده مسلمان میپذیرد. وی مطلوبیت را به اقسام سهگانه مطلوبیت مادی، حاصل از مصرف کالاهای دنیایی، مطلوبیت معنوی ناشی از انجام اعمال برای خدا و مطلوبیت حاصل از اطمینان و آرامش روحی تعمیم داده و دو قسم اخیر را در مطلوبیت الهی خلاصه میکند.
عزتی (1382) در مقاله «اثر ايمان مذهبی بر رفتار مصرفكننده»، هدف مصرفکننده مسلمان را بیشینهکردن مطلوبیت دنیا و آخرت میداند. وی در این مقاله، ایمان فرد که به منزله اطمینان او از تحقق آخرت و وعده و وعیدهای آن میباشد، را به عنوان ملاك تصميمگيری افراد برای هزينه كردن درآمد خود بين امور دنيايی و آخرتی معرفی میکند و سپس، به تبیین تأثیر ایمان بر روی رفتار مصرفکننده میپردازد.
حسینی (1382) در مقاله «مفروضات نظریه رفتار مصرفکننده در اقتصاد اسلامی»، ضمن به چالش کشیدن مطلوبیتگرایی، هدف نهایی فرد مسلمان را قرب به خدا و جلب خشنودی او و مناسبترین هدف میانی برای دستیابی به این هدف را، «بیشینه کردن پاداش الهی تخصیص درآمد» معرفی میکند؛ یعنی یک مسلمان، درآمد محدود خود را به گونهای به موارد مختلف نیازها و کالاها و خدمات تخصیص میدهد که بیشترین پاداش الهی را به دست آورد.
رجایی (1389) در مقاله «تقاضای سازگار با مبانی و ارزشهای اسلامی»، ضمن تبیین دیدگاههای برخی اندیشمندان مسلمان، هدف مصرفکننده مسلمان را بیشینهسازی لذت پایدار (سعادت) و بادوام معرفی میکند. وی لذت و رنج پایدار و ابدی را ملاک انتخاب مصرفکننده میداند.
در آثار مورد اشاره، یا نوعی «بيشينهسازي مطلوبیت دنیا و آخرت» و یا چیزی غیر از مطلوبیتگرایی و لذتجویی، به عنوان هدف مصرفکننده معرفی شده است. در اين مقاله، ايده «بيشينهسازي لذتهای معنوی و اخروی، همراه با تعديل لذتهاي مادي دنيوي» يا «بيشينهسازي مطلوبيت اخروي همراه با حد معقولی از مطلوبيت دنيوي»، به عنوان هدف مصرفکننده معرفي ميشود. در اين چارچوب، كسب مطلوبيت و لذت، به عنوان اصلیترین عامل انگیزشیِ رفتار مصرفکننده پذيرفته ميشود؛ ولي از بيشينهسازي متعارف دست کشیده ميشود و به دلیل تزاحم لذتهای مادی با لذتهای معنوی و اخروی، که به لحاظ کمی و کیفی برتر میباشند، تعدیل لذتهای مادی هدفگذاري ميشود.
گرچه تعدیل در لذتگرایی مادی، ملازم با کاهش در میزان مصرف میباشد، اما تعدیل لزوماً به معنای کمینهسازی نیست؛ بلکه به معنای صرف نظر کردن از مصادیقی از مصرف است که با لذتهای معنوی و بهویژه لذتهای اخروی در تزاحم میباشد. البته شیوه دیگری از تعدیل نيز وجود دارد که ربطی به میزان مصرف نداشته و مربوط به اصلاح در نیت مصرف میباشد؛ یعنی نیت استفاده از کالاها و خدمات مباح، رسیدن به لذتهای مادی نباشد. این مسئله، به دلیل اصالت داشتن نیت در اسلام است، به گونهای که ارزش اعمال اختیاری بستگی به نیت و هدفی دارد که از سوی فاعلِ آن دنبال میشود. اسلام از این جهت برای اتخاذ نیت صحیح اهمیت زیاد قائل است که روح انسان، با هر عمل اختیاری، اثر و خاصیتی متناسب با نیت و مقصود خود کسب میکند. این آثار و ملکات جزء شخصیت ما میشود و ما را به عالمی متناسب خود از عوالم وجود میبرد. لذا سزاوار است که یک مسلمان نیتش از مصرف محدود به لذتجویی مادی نباشد، بلکه نیت و هدفی از سنخ امور معنوی و اخروی را دنبال کند. برای نمونه، بهجای اینکه برای لذت بردن غذا بخورد، نیت او اين باشد كه حس شکرگزاری را در خود ترغیب کند؛ یعنی با لذت بردن از مزه غذا، شكر خدا را بجا آورد و یا اینکه غذا را با هدفِ قدرت گرفتن برای انجام عبادت مصرف کند. در این صورت، حتی غذا خوردن انسان نیز یک عبادت محسوب میشود و او را به لذتهای معنوی و اخروی میرساند.
هدف از مصرف در اقتصاد متعارف
اقتصاد متعارف تحت تأثير مکتب فایدهگرایی جرمی بنتام و جان استوارت میل، برای لذت و خوشی حاصل از مصرف کالاها و خدمات، ارزش ذاتی قائل است. به طور معمول، انسانِ اقتصادی به گونهای فرض میشود که تنها از انگیزه نفع شخصی تأثیر میپذیرد. از اينرو، بيشينهسازي مطلوبیت به عنوان هدف نهایی و مقصود اصلی مصرف ذکر میگردد. این مسئله، در اکثر تحلیلها و نظریات مصرف در اقتصاد خرد و کلان، بهویژه در نظریات مصرف خرد بر اساس مطلوبیت عددی و ترتیبی قابل مشاهده است. بر اين اساس، مصرفکننده تلاش میکند با توجه به درآمد محدود خود، بیشترین مطلوبیت را در طول زندگی خود، از مصرف کالاها و خدمات داشته باشد؛ وي تلاش میکند که درآمدهای فعلی و انتظاری خود را به گونهای به مصارف حال و آیندهاش تخصیص دهد که بیشترین مطلوبیت، از مناسبترین انتخابش از کالاها و خدمات، نصیب او گردد.
تحلیل رفتار مصرفکننده بر اساس مطلوبیت نهایی، که برای اولین بار، توسط اقتصاددان آلمانی هرمن هنریش گوسن (1810-1858) ارائه شد، مبتنی بر دو نیروی «لذت و رنج» بنتامی است. بنتام، براي شناخت و ترجیح لذتهای برتر، حسابی به نام محاسبه لذات تدوین کرد. وی میزان لذت را تابع هفت چیز میدانست: شدت، مدت، قطعیت، دوری و نزدیکی (نقد و نسیه)، همراهی یا باروری (لذتهای دیگری را به دنبال خود بیاورد)، خلوص (عدم آمیختگی با رنج) و فراوانی یا دامنه شمول (بیشترین افراد جامعه را دربر گیرد). بر اين اساس، لذت هرچه شدیدتر، طولانیتر، یقینیتر، نزدیکتر، فراوانتر، خالصتر و مورد بهرهمندي تعداد بيشتري از افراد باشد، نسبت به ساير لذتها برتري دارد (بنتام، 2000، ص 31-35).
گوسن، بر اساس انديشه بنتام، دو قانون در زمينه مصرف معرفي ميكند. بر اساس قانون اول گوسن، هر قدر خریدار مقدار بیشتری از یک کالا را در اختیار داشته باشد، «تمایل به پرداخت» وی برای آن کالا کم میشود. این اولین قانون گوسن یا قانون اشباع مصرف یا اصل نزولی بودن مطلوبیت نهایی است. قانون دوم گوسن میگوید: حداکثر رضایت فرد زمانی حاصل میشود که وی پول خود را میان خواستههای متعدد به گونهای تخصیص دهد که آخرین واحد پولی که برای هر خواسته خود خرج میکند، مطلوبیتی برابر برایش ایجاد کنند (بلاگ، 1375 ب، ص 92).
تشریح رفتار مصرفکننده بر اساس مطلوبیت در دهه 1870، با آثار ویلیام جوِنز (1835-1882) و کارل منگر (1840-1921) و لئون والراس (1834 -1910)، به طور رسمی وارد اقتصاد شد. این اقتصاددانان، اصل نزولی بودن مطلوبیت نهایی را به عنوان سنگ زیربنای سبک جدید علم اقتصاد به کار گرفتند (بلاگ، 1375 الف، ص 105).
در نظريه رفتار مصرفكننده، ابتدا رویکرد مطلوبیت «عددی» یا «شمارشی» مطرح گردید. این دیدگاه به دلیل اشکالاتی همچون كيفي و ذهنيبودن مطلوبيت و عدم قابليت تبدیل به عدد وکمیت مشخص، جای خود را به رویکرد «ترتیبی» داد. در رویکرد ترتیبی، دیگر نیازی به دانستن مطلوبیت عددی کالاها نیست. صرف آگاهی از ترتیب مطلوبیتها براي استخراج منحنیهای بیتفاوتی كافي است. استفاده از منحنیهای بیتفاوتی، طی دهه 1930- 1939 متداول گردید و از آن زمان تاکنون، روش مزبور به صورت یک قسمت استاندارد و ضروری از ابزار کار یک اقتصاددان جهت تجزیه و تحلیلهای اقتصادی درآمده است (حسینی، 1379، ص 34-35).
نظریه رفتار مصرفکننده، با رویکرد مطلوبیت ترتیبی بر پایه فروض زیر بنا شده است:
- هدف مصرفکننده، بیشینه کردن مطلوبیت است.
- مطلوبیت فرد، تابعِ مصرف او از کالاها و خدمات است.
- فرد میتواند میزان مطلوبیت خود از مصرف کالاها و خدمات را ارزیابی و آنها را رتبهبندی کند.
بدین ترتیب، هر مصرفکننده عقلایی، یک تابع هدف خواهد داشت که کسب بیشترین سطح مطلوبیت است و متغیرهای آن را مقادیر کالاها و خدمات مصرفی تشکیل میدهد (حسینی، 1382). بنابراین، در اقتصاد متعارف به طور معمول، بيشينهسازي مطلوبیت به عنوان هدف مصرفکننده معرفی میگردد. بر اساس تعریف اقتصاددانان، مطلوبیت، کیفیتی است که کالایی را برای افراد خواستنی میکند (فرگوسن، 1366، ص 19). به عبارت دیگر، مفهوم مطلوبیت درک ذهنی مصرفکننده از خوشحالی یا رضایتی است که از دارا بودن یا مصرف کالاها و خدمات بهدست میآورد. مفهوم مطلوبیت و بيشينهسازي آن، به هر معنایی که فرض شود، بر اساس تصریح برخی اقتصاددانان، مبتنی بر لذت مادی است (هندرسن، 1381، ص 15). سرانجام، علاوه بر لذتهای مادی دنیوی برخی از لذتهای معنوی دنیوی نیز از مصادیق مطلوبیت میباشند. در هر صورت، بسیاری از لذتهای معنوی كه در فرهنگهای دینی و بهویژه فرهنگ اسلامی وجود دارد و برخی از انسانهای برجسته و اولیای خدا بدان نایل میشوند و نیز به طریق اولی لذتهای آخرتی در فرهنگ عمومی غرب از هیچ معنا و مفهوم و جایگاهی برخوردار نیست (مصباح، 1391 ب، ص 316).
منظور از «لذت مادی»، لذتی است که در اثر ارضای یک خواست، یا نیاز مادی و جسمانی به وجود میآید؛ ولی لذت معنوی، با ارضای یک خواست روحی و معنوی به وجود میآید. البته، میان روح و بدن تأثیر و تأثر متقابل وجود دارد. گاهی حتی خوردن بعضی از غذاها، میتواند در حالات روحی مؤثر باشد، چنانکه مشهور است زعفران نشاط و عدس، رقت قلب میآورد. اما برخی از نیازهای روحی، مانند نیاز به انس گرفتن شاید هیچ ارتباطی با بدن نداشته باشند (مصباح، 1396، ص 161).
هدف از مصرف در اقتصاد اسلامی
ديدگاه اقتصاددانان مسلمان درباره هدف مصرفکننده را در دو گروه ميتوان جاي داد: گروه اول، بيشينهسازی مطلوبیت را به عنوان اصل موضوعه پذیرفتهاند، ولي گستره مطلوبیت را از طریق وارد کردن متغیرهای جدیدی متناسب با اصول و معارف اسلام در تابع مطلوبیت فرد مسلمان تغيير دادهاند. گروه دوم، بيشينهسازی مطلوبیت را به عنوان هدف مصرفکننده مسلمان نپذیرفته و اهداف دیگر را به جای آن معرفی کردهاند. در جدول ذیل، اسامی اقتصاددانان گروه اول، همراه با هدفی که برای مصرفکننده مسلمان ذکر کردهاند، آمده است:
جدول 1: ديدگاه طرفداران بيشينهسازي مطلوبيت به عنوان هدف مصرفكننده مسلمان
ردیف نظريهپرداز هدف مصرفکننده مسلمان
1 انس زرقاء بیشینهسازی مطلوبیت با ورود متغیر جدیدی پاداش یا جزا در آخرت در تابع مطلوبیت
2 اسد زمان بیشینهسازی مطلوبیت همراه با پذيرش نوعدوستی، اشباعپذیری و اولویت نیازهای اساسی
3 توتونچیان پذیرش اصل موضوعه مطلوبیت با ورود مفاهیم انفاق، اسراف، تبذیر و حدّ کفاف
4 سید عقیل بيشينهسازي مطلوبیت دنیایی و آخرتی تابع چهار عامل: 1. مصرف جاری (حال)، 2. پسانداز یا سرمایهگذاری برای مصرف آینده، 3. کمک به دیگران، 4. هزینه کردن در راه مقاصد اجتماعی
5 عزتی بيشينهسازي مطلوبیت انتظاری دورههای سهگانه حال، آینده و آخرت، با وارد کردن عامل ایمان به منزله درجه اطمینان به تحقق پاداش آخرتی
6 خادمعلیزاده بیشینهسازی مطلوبیت با اصالت دادن به سرای باقی و نعمتهای اخروی به منظور رفع مشکل تضاد بین منافع فردی و اجتماعی
7-8 میرمعزی و یوسفی بیشینهکردن لذتهای دنیایی و آخرتی و کمینهکردن رنجهای دنیایی و آخرتی با تقدم لذتها و رنجهای آخرتی بر دنیایی
9 رجایی بيشينهسازی لذت بادوام و ابدی (سعادت)
10-11 عسکری و عنانپور مطلوبیتگرایی خداپسندانه که انسان را به غایت مطلوب از خلقت که همان اطاعت است میرساند
12 شوقی دنیا بيشينهسازی مطلوبیت دنیا و آخرت با تقسیم مخارج بین مصرف در راه خدا، مخارج مصرفی و پسانداز
13-14 بن جلالی و بشیر بيشينهسازی ترجیحات با توزیع مطلوبیت بین ضروریات، رفاهیات و کالاهای لوکس و رعایت تقدم و ترتب بین آنها
15 محمد افر بيشينهسازی ترجیحات با توزیع مطلوبیت بین مصارف در راه خدا، ضروریات، رفاهیات و کالاهای لوکس و رعایت تقدم و ترتب بین آنها
16 محبوب بيشينهسازی مطلوبیت با تخصیص مصرف بین مخارج در راه خدا، منفعت مردم، منفعت شخصی و خانوادگی
از جمله طرفداران گروه دوم، میتوان به اقتصاددان زیر اشاره کرد:
نجاتالله صدیقی: اصل بیشینهکردن تطابق رفتار با احکام شرع را به عنوان هدف مصرفکننده مسلمان میپذیرد. ایشان تصریح میکند: شخصی که به ایدهها و اهداف اسلامی تن دهد، باید از بیشینهکردن مطلوبیت دست بکشد (انصاری، 1378، ص 46).
منذر قحف: وي هدف مصرفکننده مسلمان را بيشينهسازی رستگاری میداند که تابع چهار عامل است: 1. مجموعه عوامل مذهبی، سیاسی، فرهنگی، روانی، اجتماعی، قانونی و مانند آن؛ 2. پسانداز؛ 3. هزینههای در راه خدا؛ 4. کالاها و خدمات مصرفی. ایشان دوره زمانی مصرف مسلمان را افزون بر دنیا، به آخرت نیز تعمیم میدهد (عزتی، 1382).
منذر قحف: انتخاب بین گزینههای مختلف از سبد کالاهای مصرفی. وی نظریههای رفتار مصرفکننده در اقتصاد متعارف را تنها محدود به مراحل دوم و چهارم دانسته و آنها را فاقد تبیین در دو مرحله اول و سوم میداند. وي، معیار انتخاب مسلمان در مرحله اول را رعایت اعتدال و توازن و در مرحله سوم، رعایت اولویت در نیازها معرفی میکند. در مراحل دوم و چهارم، که مربوط به تصمیمگیری در فضای انتخاب کالا میباشد، در اقتصاد سرمایهداری، این انتخاب با حداکثرسازی مطلوبیت، با توجه به قید بودجه صورت میگیرد. در حالیکه هدف مصرفکننده مسلمان، ایجاد توازن بین دنیا و آخرت و تحقق مصلحت میباشد (جمعي از نويسندگان، 1375، ص 142-148). وی معتقد است: مطلوبیت متناسب با خواستهها و امیال است، ولی مصلحت با برآورده کردن نیازها تناسب دارد (همان، ص 140).
محمد فهیم خان: هدف مصرفکننده مسلمان را بيشينهسازی مصلحت عموم میداند. وی انتخاب مصرفکننده مسلمان را دارای چهار مرحله میداند: 1. انتخاب میان تخصیص درآمد به نیازهای دنیایی و انفاق فی سبیلالله؛ 2. انتخاب بین مصرف حال و آینده؛ 3. انتخاب بین سطوح گوناگون نیازهای مصرفی حال، شامل ضروریات، حاجیات (لوازم تکمیلی) و تحسینیات (لوازم راحتی و پیرایههای زندگی).
سیدکاظم صدر: وي بيشينهسازي محبت به کالاها و خدمات را به عنوان هدف مصرفکننده مسلمان ذکر میکند. وی معتقد است: انسان به کالاها و خدمات از آن جهت که نیازهای قوای او را برطرف کرده و به آنها كمال میبخشد، محبت و علاقه دارد. این رابطه حب و علاقه، در واقع یک نوع ارتباط و جاذبهای است که میان انسان و کمالات او وجود دارد. به همین جهت، میتواند به عنوان اصل و مبنای انتخاب لحاظ گردد که به موجب آن، انسان از میان کالاها و خدمات مختلف، با توجه به محدودیتهای خود، به نحوی انتخاب میکند که محبت به آنها را به حداکثر برساند. البته ایشان هدفِ بندگان صالح پروردگار را بيشينه کردن حب و رضایت خداوند معرفی میکنند؛ به این معنا که کالاها و خدمات را برای مصارفی انتخاب میکنند که رضای خداوند را به حداکثر برساند (صدر، 1375، ص 193-194).
عليرغم اختلاف نظرهایی که میان اقتصاددانان و اندیشمندان مسلمان، راجع به تعیین هدف مصرفکننده در اسلام وجود دارد، اما نقطه مشترک همه آنها این است که همه آنها، هدف مصرفکننده را با توجه به ابعاد روحی و معنوی او و با توجه به تعمیم دوره زمانی فرد مسلمان افزون از دنیا به آخرت و نیز با توجه به محدودیتهای شرعی تعیین کردهاند. در هر صورت، هدفی که در نظریات مصرف اقتصاد اسلامی مطرح شده، بسیار متفاوت از هدف مصرفکننده در اقتصاد متعارف است.
نظريه منتخب درباره هدف نهايی مصرفکننده
هرچند ممکن است بخشی از اختلاف نظرهایی که در رابطه با هدف مصرفکننده مسلمان ذکر شد، لفظی و قابل توجیه باشد، تبيين دقيق ديدگاه اسلامي و مستندسازي آن ضروري است. در اين مقاله، ما اين فرضيه را مطرح ميكنيم كه در اقتصاد اسلامي، هدف مصرفکننده مسلمان «بیشینهکردن مطلوبيت اخروي همراه با كسب حد معقولی از مطلوبيت دنيوي» است. نظریه منتخب را میتوان با توجه به تزاحم برخی لذتهای مادی، با لذتهای برتر معنوی و اخروی و با فرض عدم تزاحم لذتهای معنوی با لذتهای اخروی، «نظريه تعدیل لذتگرایی مادی و بیشینهسازی لذتهای معنوی و اخروی» نيز ناميد.
بر اساس ديدگاه منتخب، بیشینهسازی مطلوبیت گسترده؛ یعنی مجموع مطلوبیتهای دنیوی و اخروی، تنها با رعایت موازین الهی و پرهیز از هوسرانی محقق میشود. قید رعایت موازین الهی، به این دلیل است که پای لذت و رنج آخرتی نيز در میان است. انسان صرفاّ با کمک عقل خود، نمیتواند راه دستیابی به این هدف را بینیاز از وحی تشخیص دهد. از اينرو، رفتار سازگار با دستورهاي شريعت، ميتواند موجب بيشينهشدن سرجمع لذتهای دنیوی و آخرتی شود. قید پرهیز از هوسرانی، به دلیل آفات زیادی است که هوسرانی در پی دارد. هوسرانی، که به معنای افراط در لذتجویی مادی میباشد، به دلیل تزاحم با لذتهای معنوی و اخروی، به نوعی کلمهای خود متناقض است؛ یعنی هوسرانی و گرفتاری در منجلاب لذتهای مادی، گرچه در ظاهر موجب افزایش لذت میشود، ولی در واقع منجر به کمینهکردن سرجمع لذتهای دنیوی و آخرتی میشود.
نظریه منتخب، مبتني بر چند اصل است. در اين نظريه، اصل تمايل انسان به لذت در رويكرد اسلامي پذيرفتهشده است. بر اساس اصل دوم، برتري لذتهاي اخروي و معنوي نسبت به لذتهاي مادي دنيوي نيز مورد قبول قرار گرفته است. اصل سوم در اين نظريه، ردّ عقلانيت ابزاري در اقتصاد متعارف و معرفي عقلانيت ديني بهجاي آن است.
تمايل انسان به لذت
قرآن کریم، نهتنها وجود گرایش به لذت را در انسان انکار و یا آن را محکوم نمیکند، بلکه، یک سلسله از تعالیم خود را مبتني بر این میل طبیعی انسان میسازد و در روش تربیتی خود، از وجود آن بهره میبرد. قرآن هنگامی که میخواهد انسان را بر پایبندی و عمل به دستورات دین خدا ترغیب و او را در پیمودن راه صحیح زندگی تشویق کند، از وجود این میل و تأثیری که در اتخاذ روش و رفتار خاصی دارد، بهره فراوان میبرد (مصباح، 1391 الف، ج2، ص 161). برای نمونه، در یک آیه درباره بهشتی که به صالحان وعده داده شده، میفرماید: «و در بهشت هر آنچه که انسانها بخواهند و چشمها لذت برند، وجود دارد» (زخرف: 71).
آیات و قراین و شواهد قرآنی، بیانگر این حقیقت است که اولاً، آدمی میل دارد برای همیشه در لذت و خوشی به سر برد. ثانیاً، ارضای این میل چیز نامطلوبی نیست و اگر گفته میشود در دنیا از بعضی لذتها خودداری کنید، برای آن است که به لذایذ عمیقتر و گستردهتر و نعمتهای جاودانه جهان آخرت لطمه نزند. بنابراین، بهرهمندی از نعمتهای الهی در این دنیا، تا آنجا که معارض و مزاحم با لذتهای جاویدِ آخرتی و سعادت ابدی انسان نباشد، هیچ اشکالی ایجاد نخواهد کرد (مصباح، 1390الف، ص 195).
در روایات نیز دلالتهای متنوعی بر تأیید تمایل انسان به لذت وجود داشته و حتی توصیه به کسب لذتهای مادی دنیوی در حد معقول شده است. برای نمونه، از امام رضا این گونه نقل شده است:
از لذائذ دنیوی نصیبی برای کامیابی خویش قرار دهید و تمنیّات دل را از راههای مشروع برآورید، مراقبت کنید در این کار به مردانگی و شرافتتان آسیب نرسد و دچار اسراف و تندروی نشوید. تفریح و سرگرمیهای لذتبخش، شما را در اداره زندگی یاری میکند و با کمک آن بهتر به امور دنیای خویش موفق خواهید شد (نوری، 1408ق، ج8، ص 223).
بنابراین، اصل لذتگرایی دنیایی، به شرط آنکه در چارچوب احکام شریعت و محدوده مباحات باشد و دیگر اینکه، به حد افراط و هوسرانی نرسد، مورد تأیید و سفارش اسلام میباشد؛ ولی بیشینهسازی مطلوبیت مادی به شیوه اقتصاد متعارف؛ یعنی به صورت مستقل و بدون توجه به لذتهای اخروی مطرود بوده و نیاز به تعدیل لذتهای مادی میباشد.
البته این تعدیل در محدوده کالاهای ضروری نمیباشد و مسلمان هیچگاه از مصرف ضروریات نمیکاهد، مگر به دلیل فقر و محدودیت قید بودجه و یا اینکه ضرورت مهمتری آن را ایجاب کند.
بالاخره اینکه، تعدیل در لذتجویی مادی و استفاده شخصی از کالاها و خدمات، بسته به معرفت و ایمان فرد مسلمان، دارای مراتب میباشد:
مرتبه اول، که رعایت آن الزامی میباشد، مربوط به پرهیز از مصارف حرام میباشد که بیواسطه با لذتهای معنوی و بهویژه اخروی در تزاحم بوده و ارتکاب آنها عذاب اخروی را در پی دارد. هرچند شناخت بسياری از مصادیق این مرتبه، بر اساس تعالیم وحی کار آسانی میباشد، ولی شناخت برخی از مصادیق، بهویژه مواردی که مصرف کالای مباح در کیفیت یا کمیت خاصی عنوان فعل حرام پیدا میکند، مانند شناخت حد اسراف و اتراف پیچیدگی داشته و نیاز به معرفت و خبرگی لازم دارد.
مرتبه دوم، که سفارش زیادی به رعایت آن شده است، ولی به حد الزام نمیرسد، مربوط به دامنه مباحات و بالای مرز ضروریات و بهویژه بالای مرز حد کفاف میشود. تزاحم در این مرتبه، نسبت به مرتبه قبل خفیفتر و مخفیتر است؛ زیرا مصادیق این مرتبه باواسطه و به طور غیرمستقیم با لذتهای معنوی و اخروی در تزاحم میباشد؛ یعنی موجب تقویت حالات و روحیاتی مانند تنبلی، تنپروری، کسالت و دونهمتی میشود که اینها نیز به نوبه خود، مانع درک و شکوفایی لذتهای معنوی برتر شده و یا اینکه مانع انجام تکالیف دیگر شده و بدین نحو، در تزاحم با لذتهای معنوی و اخروی واقع میشوند. مانند اینکه انسان به دلیل پرخوری در شب، توفیق خواندن نماز شب و یا نشاط در آن را از دست خواهد داد.
البته تعدیل در این مرتبه، باید مقدمه و در مسیر وصول به لذتهای معنوی و اخروی باشد. مثل اینکه به منظور ایثار یا همدردی با فقرا و یا ترک تنعم واقع شود وگرنه ا ترک لذت مباح به خودی خود ارزشی نداشته و اثری بر آن مترتب نمیشود. دیگر اینکه، هرچند در این مرتبه، حکم افراد در لزوم و میزان تعدیل بسته به موقعیت اجتماعی، درجه ایمان و معرفتشان و یا شرایط و مقتضیات زمانه متفاوت میگردد، اما قاعده عمومی اين است که هرچه به مرز کالاهای ضروری نزدیکتر میشویم، تشخیص مصادیق تزاحم سختتر میشود. همچنین ترک برخی از مصادیق لذت، از عهده هرکسی برنمیآید و نیاز به باور و ایمان قوی و حتی گاهی تجربه قبلی لذتهای متعالی انسانی دارد.
مرتبه سوم تعدیل، که باز سفارش به رعایت آن شده است و تنها برخی از مؤمنان به آن نائل میشوند، عبارت از اصلاح نیت میباشد؛ یعنی مصرفکننده حتی در استفاده از لذتهای مادی، انگیزههای الهی داشته و به دنبال تحصیل لذتهای اخروی باشد. انسان ممکن است به درجهای از ایمان و معرفت برسد که ضمن اکتفا به حداقلها در مصارف شخصی، هیچگونه توجهی به لذتهای مادی نداشته و عمق دلش همواره متوجه خداوند باشد. مؤمنان واقعی، اگر هم گاهی به نعمتهای دنیا توجه دارند، این توجه سطحی و از روی ناچاری و از این باب است که نعمتهای دنیا هدیهای از محبوبشان است. اولیاي خدا، نهتنها در دنیا به لذات مادی توجه ندارند، بلكه در آخرت نیز كه مؤمنانِ متوسط، متنعم به نعمتهای الهی میباشند، آنان با خدای خویش خلوت میکنند (مصباح، 1382، ص 218-219). در حدیث معراج آمده است: «در هنگامی كه اهل بهشت از طعام و شراب بهشتی لذت میبرند، لذت این دسته یاد من و گفتوگو با من است» (مجلسی، 1403ق، ج74، ص 23).
چنانکه گذشت، برای اینکه مصرفکننده از طریق تعدیل در لذتهای مادی، موفق به بیشینهسازی لذتهای معنوی و اخروی شود در برخی مراحل، نیاز به ایمان قوی و نیز معرفت و عقلانیت عمیق میباشد؛ عقلانیتی که قطعاً از نوع عقلانیت ابزاری نیست.
برتری لذتهای معنوی و اخروی نسبت به لذتهای مادی
لذتهای معنوی، نسبت به لذتهای مادی قویتر و پایدارتر میباشند (مطهری، 1372، ج2، ص 49). اگر كسی مزه لذتهای معنوی مانند لذت بندگی و انس با خدا را بچشد، تمامی لذتهای دیگر دنیا در نظرش بسیار حقیر و ناچیز جلوه خواهد كرد. آیتالله العظمی بهجت، که یكی از بزرگان و مفاخر حوزههای علمیه بودند، میفرمودند: «اگر سلاطین عالم، لذت نماز را درک میکردند، بهدنبال لذتهای دیگر دنیا نمیرفتند» (مصباح، 1390 ب، ص 177). امام سجاد در این باره میفرمایند: «خدایا! کسی که طعم لذیذ محبتت را چشید، چه چیزی را جایگزین تو کند؟ و کسی که با مقام قرب تو انس یافت، چگونه از تو روی برگرداند؟» (مجلسی، 1403ق، ج91، ص 148).
و اما در رابطه با برتری لذتهای اخروی باید گفت: ازآنجاکه عالم آخرت، فوقالعاده گستردهتر از این دنیا میباشد و لذتهای اخروی بیحد و حصر بوده و به لحاظ بعد زمان نیز نامحدود میباشد، نعمتها و لذتهای اخروی (اعم از مادی و معنوی) نیز به هیچ وجه قابل مقایسه با نعمتها و لذتهای دنیوی (اعم از مادی و معنوی) نیست. در روایتی از رسول گرامی اسلام آمده است: «إِنَّ اللَّهَ یقُولُ أَعْدَدْتُ لِعِبَادِی الصَّالِحِینَ مَا لَا عَینٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لَا خَطَرَ عَلَی قَلْبِ بَشَرٍ»: همانا خداوند میفرماید برای بندگان صالح خود نعمتهایی را آماده کردهام که نه چشمی دیده، نه گوشی شنیده و نه به قلب هیچ بشری خطور كرده است (همان، ج8، ص 92).
قرآن در اينباره ميفرمايد: در بهشت هر آنچه كه بخواهند برای آنان فراهم است: «لَهُمْ ما یشاءُون فِیها» (ق: 35). سپس میفرماید: نهتنها هر آنچه آنها بخواهند، بلكه در بهشت چیزهایی است كه حتی به تصور آنها درنمیآید تا بخواهند آن را آرزو كنند و ما چنین چیزهایی را نیز به آنان عطا خواهیم كرد: «وَ لَدَینا مَزِید» (ق: 35).
در برخی روایات، دربارة درجات و مراتب عالی اولیای خاص خدا در بهشت آمده است كه برحسب مراتب آنان، گاهی یك بار در هفته و یا در ماه و یا سال، و حتی گاهی سی هزار سال یك بار، یكی از تجلیات خداوند بر آنان ظاهر میگردد و چنان لذت و شوقی را در آنان برمیانگیزاند كه همه نعمتهای بهشتی پیرامون خود را فراموش میکنند (مصباح، 1384، ص 90).
بنابراین، آنچه برای یک مسلمان مهم است، درک و تجربه لذتهای اخروی است. به فرمایش امیرالمؤمنین: چه بسیارند انسانهایی که از دنیایشان کم شده، ولی بهخاطر این کم شدن سودکننده میباشند، و چه بسیارند انسانهایی که به دنیایشان اضافه شده، ولی با این اضافه شدن زیانکار میگردند (نهجالبلاغه، خطبة 112). به تعبیر دیگر، ازآنجاکه سعادت و لذت خیلی به هم نزدیک و قریبالافق میباشند و عمده تفاوت آن دو در این است که لذت در موارد لحظهای و کوتاهمدت نیز بهکار میرود، ولی سعادت صرفاً در مورد لذتهای پایدار یا نسبتاً پایدار کاربرد دارد (مصباح، 1391 الف، ج1، ص 31-32)، میتوان گفت: ملاک اصلی سعادت، افزایش پاداشهای اخروی است و کم و زیاد شدن نعمتهای دنیا دلیل قطعی بر سعادت انسان نیست.
عقلانيت دينی در برابر عقلانيت ابزاري
عقل دارای اصطلاحات زیادی در علوم مختلف، عرفها و متون دینی است. يكي از اين معاني، همان عقلانيت شايع در فرهنگ غربی است. تمرکز این عقلانیت بر دستاوردهای عادی انسان است و دین، وحی و امور معنوی را نادیده میگیرد. منظور فرهنگ غرب از عقلانیت، این است كه هیچ چیزی به اندازه عقل در مسیر زندگی انسان مؤثر نیست. شخص تنها باید پیرو معرفتهای عقلش باشد و هر امر غیرعقلانی را كنار بگذارد. این عقلانیت از نظر فرهنگ اسلامی، دارای بار منفی است؛ زیرا به نفی وحی، دین و شهودهای عرفانی و قلبی میانجامد.
دومین اصطلاح شایع از عقل، نیرویی است كه انسان به كمك آن میتواند حقایق را بشناسد و مجهولات را از خلال امور بدیهی و دادههای قطعی علوم دیگر معلوم كند. عقل به این معنا، از اختصاصات انسان و نعمت بزرگی است و بهكارگيري آن در كتاب و سنت تشویق شده است (مصباح، 1391 ج، ص 66-67). رابطه عقل در این اصطلاح با دین، عموم وخصوص من وجه است. این دو هرچند مشترکاتی دارند، ولی از یکسو، عقل دارای مجال خاصی است كه دین در آن راهی ندارد و آن ادله عقلیهای است كه وجود و وحدانیت خداوند متعال را اثبات میكند. این اعتقاد، سنگبنای اصلی دینباوری است و پيش از آن انسان نمیتواند به هیچ دینی متعبد باشد. همچنین دین دارای مجال خاصی است كه مبادی آن از دسترس تجربه و درک محدود عقلی بهدور است و عقل نمیتواند بر آنها احاطه داشته باشد. از جمله اثبات مصالح آخرتی و معنوی بسیاری از افعال، تنها از طریق ادله نقلی ممكن است؛ یعنی فقط از راه وحی یا علوم لدنّی كه در اختیار انبیا و اولیا قرار داده شده است. بنابراین، عقل نمیتواند حکم به وجوب این گونه افعال، به دلیل مصالح آخرتی آن کند. آنچه در چنین قضایایی حكم میكند، دین است كه احكام تعبدی صادر میكند (همان، ص 68–72). در روایات اهلبیت از اتكا بر عقل در چنین اموری نهی شده و گفته شده است كه قیاسهای سطحی و خطاپذیرِ عقل، به بدعت در دین منتهی میشود. برای نمونه، از امام صادق روایت شده است: «اِنَّ السُّنَّةَ اِذا قِیسَتْ مُحِقَ الدِّینُ»؛ همانا سنّت هنگامی كه قیاس گردد، دین باطل میشود (مجلسی، 1403ق، ج 101، ص 405).
البته اصطلاح اول عقل، یا همان عقلانیتِ شایع در فرهنگ غرب، در قالب گونههای متفاوتی مطرح شده است که مهمترین آنها، عقلانیت ابزاری است. ویژگی مهم عقلانیت ابزاری، علاوه بر نفی وحی و دین، این است که هیچ ارتباطی با گزینش اهداف نداشته و تنها معطوف به انتخاب ابزار مناسب جهت رسیدن به هدف معین میباشد (راسل، 1954، ص 8). از اصطلاح دوم عقل، در این مقاله تعبیر به «عقلانیت دینی» میشود؛ یعنی عقلانیتی که مورد تأیید اسلام بوده و دین، وحی و امور معنوی را نفی نکرده و بعد از اثبات احکام و امورِ خارج از حیطه عقل بر اساس ادله نقلی، به آنها گردن مینهد.
در اقتصاد متعارف، چون از جنبههای روحی، معنوی و اخروی انسان غفلت شده و هدف مصرفکننده در بیشینهسازي لذتهای دنیوی و عمدتاً مادی خلاصه شده، استفاده از عقلانیت ابزاری، شیوهای مناسب براي دستيابي به اين هدف است. ولي بر اساس تعالیم اسلامی، لذتهای قابل وصول برای انسان از محدوده لذتهای مادی این جهانی فراتر میرود و بلکه لذتهای عالی انسانی، مربوط به لذتهای اخروی و معنوی میباشد. بنابراین، روشن است که عقلانیت ابزاری مد نظر اقتصاد متعارف، ابزاری مناسب برای رسیدن به لذتهای عمیقتر و والاتر نخواهد بود. لذا در اقتصاد اسلامی، عقلانیت ابزاری، جای خود را به عقلانیت دینی میدهد.
تفاوت عقلانیت دینی با عقلانیت ابزاری در این است که در عقلانیت دینی فرد عاقل صرفاً به دادههای عقلی و تجربی خود اکتفا نمیکند، بلکه علاوه بر آن، برای اینکه کمترین خطا و اشتباه را در انتخابهای خود داشته و وظیفه تعدیل لذتجویی مادی و بیشینهسازی لذتهای معنوی و اخروی را به بهترین وجه انجام دهد، از منابع وحیانی کمک میگیرد. عقلانيت ديني مستلزم رعايت پنج نكته اساسي است كه در ادامه، به عنوان اصول عقلانیت دینی معرفي ميشود.
اصول عقلانيت دينی و پيامدهای آن در نظريه مصرف
عقلانيت ديني الزاماتي دارد كه آن را از عقلانيت ابزاري متمايز ميسازد. اين الزامات را ميتوان در قالب پنج اصل زير ارائه كرد:
اصل اول: رعایت احکام، حدود و موازین الهی جهت بیشینهسازی لذتهای معنوی و اخروی لازم است. برای نمونه، اگر خداوند استفاده از کالایی مانند گوشت خوک را حرام شمرده است، عقلانیت دینی معتقد است که استفاده نکردن از این کالاها و ترک اینگونه لذتها و به طور کلی، اطاعت از فرامین خداوند و رعایت تقوای الهی، موجب قرب الهی و پاداش اخروی با لذت برتر و بیشتر میشود.
بايد توجه داشت كه اسلام دو نوع محدوديت براي مصرف مطرح كرده است: محدوديت نوع اول، مربوط به برخي كالاها همچون شراب و گوشت حیوانات درنده است كه مصرف آنها حرام شمرده شده است. محدودیت نوع دوم، مربوط به کیفیت مصرف کالاهای مباح است. اسلام با تحريم اسراف و اتراف براي مصرف اين كالاها، حد و مرز تعیین کرده است.
اصل دوم: در محدوده لذتهای مباح و در دسترس، تمرکز و غرق شدن در لذایذ آنی، لحظهای و زودگذر و توجه بیش از حد به هوسهای کمارزش موجب فراموشي و غفلت از لذتهای ارزندهتر و مطلوبتر میشود (مصباح، 1391 الف، ج2، ص 166). در روایات، افراط در لذتگروی مادی و هوسرانی از موانع عقل شمرده شده است. برای نمونه، امیرالمؤمنین علی، کمتر شدن شهوات و سبک شمردن آنها را از نشانههای کمال عقل معرفی کرده است (تميمي آمدي، 1366، ص 52). ايشان، اطاعت از هوسهای نفسانی را نيز آفت عقل و باعث فساد آن دانسته و اجتماع عقل با شهوت و هوای نفس را امری ناممکن میداند (همان، ص 64-65).
سفارش زیاد اسلام به زهد، ريشه در همين امر دارد؛ زیرا زاهد از آن نظر كه دلبستگیهای معنوی و اخروی دارد، به مظاهر مادی زندگی بیاعتناست. این بیاعتنایی و عدم وابستگی به امور مادی، فقط در ناحیه اندیشه و ضمیر خلاصه نمیشود. زاهد در عمل نیز با انتخاب زندگی ساده و بیتكلف و اکتفا کردن به حداقل تمتع و بهرهگیری از مادیات، از تنعم و تجمل و لذتگرایی افراطی پرهیز میکند. البته، زهد اسلامی برخلاف رهبانیت، مستلزم کنارهگیری از خلق و بریدن از مردم و سلب هرگونه مسئولیت و تعهد از خود نیست، بلکه در متن زندگی و در بطن روابط اجتماعی قرار دارد و عین جامعهگرایی و برای خوب از عهده مسئولیتها برآمدن است (مطهری، 1372، ج16، ص 514-516). چنانکه در روایت نبوی، یکی از صفات و خصلتهایی که از نشانههای کمال ایمان معرفی شده، کمخرج و پرخیر بودن (کم هزینه و زیاد کمککننده بودن) فرد مومن است (بن همام اسکافی، 1404ق، ص 74). لازمه اين اصل در باب مصرف، اعتدال در مصرف، پرهیز از مصرفزدگی، مصرف همراه با زهد و قناعت میباشد.
اصل سوم:تحصیل لذتهای ارزشمند، توأم با رنج و سختی است؛ زیرا خداوند زندگی دنیا را همراه با مشقت و کار و کوشش قرار داده است. خداوند متعال در قران ميفرمايد: محققاً انسان را در رنج و زحمت آفریدیم (بلد: 4). بنابراین، با رعایت تعالیم اسلام، اصل لذتطلبی و بیشینهسازی لذت به معنای عام با فرهنگ کار و کوشش عجین شده است. در نتیجه، تنپروری، تن ندادن به سختی کار و تلاش، بیصبری و کمطاقتی موجب چشمپوشی از لذتهای برتر و متمایل شدن به طرف لذایذ کمارزش و کماهمیتی میشود که نیاز به کار و تلاش نداشته و سهلالوصولتر میباشند (مصباح، 1391 الف، ج2، ص 166-167). ازاينرو، مصرفکننده بايد استفاده از کالاها و خدماتي را اولویت دهد كه براي سلامتی وی مفیدتر باشند؛ هرچند كه لذت مادی کمتری برایش داشته باشند. اين امر، به معناي تعديل لذتجویی مادی است.
اصل چهارم:استعداد درک لذتهای متعالی، مانند لذت انس با خدا و کسب قرب و منزلت در پیشگاه الهی، برخلاف لذتهای طبیعی و خودجوش، به طور طبیعی در انسان شکوفا نمیشوند. عوامل خارجی و تلاشهای انسانی در شکفتن آنها نقش اساسی دارند. توضیح آنکه، لذتهای انسان از جهت شکوفایی و عدم شکوفایی طبیعی به دو دسته تقسیم میشوند: دسته اول، لذتهایی مانند خوردن و آشامیدن، لذت بازی و لذت جنسی که استعداد درک آنها یا از ابتدا در انسان موجود است (مثل لذت خوردن و آشامیدن)، یا به تدریج و به طور طبیعی و خود به خود در انسان ایجاد میشود. انسان در اینگونه لذتها، با حیوان مشترک است. دسته دوم، لذتهایی است که اختصاص به انسان دارد و شکوفایی استعداد درک آنها طبیعی نبوده و نیاز به تلاش و جدیت و فراهم بودن شرایط محیطی دارد.
بنابراین، انسان باید در جهت کسب آمادگی و ایجاد شرایط درونی و بیرونی، بهرهمندی از لذتهای بلند انسانی تلاش کند؛ یعنی از یکسو، با بیرون کشیدن خود از منجلاب لذتهای حیوانی و از سوی دیگر، جدیت در فراهم آوردن محیط رشد لذتهای عالی انسانی، زمینه درک لذتهای متعالی را در خود فراهم آورد، تا بتواند در مقام انتخاب و گزینش، از اینگونه لذتهای متعالی غفلت نکرده و مطلوبیت خود را به حداکثر برساند.
اصل چهارمنقطه اصلی افتراق عقلانیت دینی از عقلانیت ابزاری است؛ زیرا در عقلانیت ابزاری، مصادیق لذت از قبل تعیین شدهاند و عقل ابزاری تنها با حسابگری خود از میان دادههای از پیش تعیین شده از سوی غریزه بهگونهای انتخاب میکند که لذت را به بیشینه کند و در هر صورت، نقشی در تعیین و تشخیص مصادیق لذت ندارد، اما عقلانیت دینی بر اساس ادله نقلی و با کمک معارف دین و آموزههای وحیانی و با علم به اینکه لذتهای انسانی فراتر از لذتهای مادی میباشد، علاوه بر ابزاری بودن، در جهت بیشینهسازی مطلوبیت از میان لذتهای در دسترس، نقش اساسی در تعیین و تشخیص و در دسترس آوردن مصادیق جدید لذت را هم به عهده دارد؛ اینگونه نیست که به دادههای غریزی یا عقلی در دسترس اکتفا شود، بلکه کشف و تجربه دادههای جدید نیز دنبال میشود.
به طور خلاصه اینکه، عقلانیت ابزاری اسیر و در سیطره غریزه است، درحالیکه عقلانیت دینی حاکم بر غریزه است. به عبارت دیگر، عقلانیت مورد تأیید اسلام، عقلانیتی است که در اداره امور زندگی و از جمله مصرف، سعادت ابدی هرگز فراموش نمیشود؛ یعنی علاوه بر لذتهای غریزی حیوانی، به لذتهای انسانی در دسترس نیز توجه میشود. بالاتر اینکه، برای رسیدن به لذتهای اخروی و لذتهای برتر انسانی همواره تلاش میشود. لذا بر اساس آموزههای اسلامی، تدبیر امور دنیوی در کنار اصلاح امور اخروی از نشانههای برتری عقل شمرده شده است. برای نمونه، امام علی میفرمایند: «برترین مردم در عقل، کسانی هستند که بهتر از دیگران در معاش خود تقدیر و برنامهریزی میکنند و بیش از دیگران به اصلاح معاد و آخرتشان اهتمام میورزند» (تمیمی آمدی، 1366، ص 52).
اصل چهارم، دو لازمه مشخص در زمينه مصرف دارد. اول آنکه این اصل، زمینه ارتباط هرچه بیشتر بحث مصرف با فرهنگ و اخلاق را تقویت میکند؛ یعنی براي بيشينهسازي مطلوبیت باید لذتجویی خودکامه جای خود را به لذتجویی هدفمند بدهد. اين امر، مستلزم آن است كه مصرفکنندگان در تقویت اخلاق فردی کوشا باشند و هم اینکه باید معیارهای فرهنگی و اخلاقی جامعه نیز ارتقا پیدا کرده و فضایل اصیل انسانی در آن موج بزند.
دوم اينکه، بنابر این اصل، مصلحت فرد آمیخته با مصلحت جامعه است؛ زیرا محیط و جامعه سالم نقش بسزایی در شکوفایی استعدادهای متعالی انسانی در افراد دارد. بنابراین، اینگونه نیست که بگوییم مصرف، یک امر شخصی بوده و ربطی به دیگران ندارد، بلکه یک مسلمان وظیفه دارد كه همواره مراقب اوضاع و احوال مستمندان بوده و با همدردی و انفاق کردن در راه خدا، دردی از دوش محرومان و مستضعفان جامعه بردارد. به همین دليل، اسلام هم به مصالح فردی توجه دارد و هم به مصالح جمعی و درواقع این به سود افراد نیز میباشد؛ یعنی هرچند در ظاهر در صورت تزاحم نفع شخصی با مصلحت جامعه، مصلحت جامعه مقدم میشود، ولی در واقع تقدم مصلحت جامعه موجب حداکثرسازی مطلوبیت افراد نیز میشود.
اصل پنجم: انسان میتواند در کلیه فعالیتهایش قصد قربت و رضای الهی کرده و بدین وسیله، به لذتهای اخروی نائل شود. این اصل، نقطه اصلی افتراق اخلاق اسلامی با سایر نظامهای اخلاقی است. در اخلاق اسلامی، حسن فعلی شرط لازم برای اخلاقی بودن فعل است و نه شرط کافی، و علاوه بر آن، نیاز به حسن فاعلی است؛ به تعبیر دیگر، نتیجه حسن و قبح فعلی به شکل اثر خارجی و اجتماعی ظاهر میشود که هرچند این اثر دارای اهمیت است، اما مهمتر از آن، تأثیر داخلی و روانی عمل در شخص فاعل است؛ یعنی تأثیری که از ناحیه نیت و کیفیت صدور عمل در نفس فاعل حاصل میشود. در روایت مشهوری نیز آمده است که همانا اعمال، وابسته به نیت است و برای هر کس، همان است كه نیت كرده است (حر عاملی، 1409ق، ج1، ص 48)؛ یعنی ارزش عمل هر کسی به نیت اوست.
عقلانیت دینی، با پایبندی به اصول پنجگانه بالا موفقیت بیشتری در تعدیل لذتجویی مادی و بیشینهسازی لذتهای معنوی و اخروی مییابد. بدینگونه که اصل اول عقلانیت دینی، همان چیزی بود که در مرحله اول تعدیل ذکر گردید. اصول دوم تا چهارم نیز بیشتر ناظر به مرحله دوم تعدیل میباشد؛ زیرا مطابق اصل دوم، افراط در لذتجويی مادی و عدم رعایت تعدیل در آن، موجب غفلت از درک لذتهای انسانی در دسترس میشود و ازآنجاکه عدم رعایت تعدیل به طور معمول، ملازم با تنبلی و تنپروری بوده، مطابق اصول سوم موجب دور شدن انسان از ارزشهای اصیل انسانی میشود. این امر حتی زمینهساز کفر و الحاد و دوری از خداوند متعال میباشد. چنانکه به فرموده قرآن: «ما در هیچ شهر و دیاری انذارکنندهای نفرستادیم، مگر اینکه مترفین آنها (کسانی که مست ناز و نعمت بودند) گفتند: ما به آنچه شما به آن فرستاده شدهاید کافریم» (سبأ: 34). مطابق اصل چهارم، افراط در لذتجویی مادی، مانع درک یک مجموعه از لذتهای متعالی انسانی میشود؛ یعنی لذتهایی که قابل دسترس میباشند، ولی فعلاً به دلیل شرایط درونی و بیرونی در دسترس نیستند. توجه به اصل پنجم نیز موجب موفقیت بیشتر در مرحله سوم تعدیل در لذتجویی مادی میگردد.
باید توجه داشت که میزان رعایت اصول عقلانیت دینی و در نتیجه، میزان تعدیل در مطلوبیت مادی دنیوی بسته به توجه، معرفت و ایمان افراد متفاوت میباشد. در عمل، ممکن است یک مسلمان در اثر عواملی همچون غفلت، ضعف معرفت و ضعف ایمان از برخی از اصول عقلانیت دینی عدول کند. در نتیجه، به همان میزان به سمت بيشينهسازي مطلوبيت مادي دنيوي رفته و از مطلوبيتهاي معنوي و اخروي غافل شود. اين همان نكتهاي است كه در آيات قرآن مجيد و روايات معصومين مورد تأكيد قرار گرفته است. در بسياري از آيات قرآن، هشدار داده شده كه زينتهاي دنياي مادي افراد را گول نزند و از معنويات و همچنين، آخرت غافل نكند. بروز چنين غفلتي موجب ميشود كه مصرفكننده مسلمان لذت دنيوي را بر لذتهاي معنوي و اخروي ترجيح داده و حتی در مواردی به سمت مصرف كالاهاي حرام برود.
نتيجهگيری
در اقتصاد متعارف، هدف مصرفكننده بيشينهسازي مطلوبيت مادي دنيوي است. در اين مقاله، به دنبال پاسخ به اين سؤال بوديم كه اقتصاد اسلامي چه رويكردي نسبت به هدف مصرفكننده دارد. يافتههاي پژوهش نشان ميدهد كه اسلام با پذيرش تمايل انسان به لذتهاي مادي، معنوي، دنيوي و اخروي، تلاش دارد، توجه انسان را به لذتها و مطلوبيتهاي پايدار اخروي جلب و زمينه را براي تعديل تمايل به لذتهاي مادي دنيوي فراهم كند. با توجه به اهمیت و برتری فوقالعاده لذتهای معنوی و اخروی، در مقایسه با لذتهای مادی و با توجه به تزاحم برخی از لذتهای مادی و نیز تزاحم افراط در لذتجویی مادی، با لذتهای معنوی و اخروی، تنها از طریق بيشينهسازی لذتهای معنوی و اخروی و متعادلسازی لذتهای مادی، بيشينهسازي مجموع لذتهای دنیوی و اخروی حاصل میگردد.
ايده بيشينهسازي لذت مادی دنیوی، تنها در محدودهای قابل قبول است که مزاحم با لذتهای معنوی و اخروی نباشد؛ زیرا تفکیک تابع مطلوبیت دنیوی مادی، از مطلوبیت معنوی و اخروی و بیشینهسازی آن، به صورت مستقل و به شیوه اقتصاد متعارف و به عبارت دیگر، با اعتماد بر عقلانیت ابزاریِ صرف، نهتنها بیشینهسازی مجموع لذتهای دنیوی و اخروی را در پی ندارد، بلکه به طور قطع موجب فاصله گرفتن از نقطه بیشینه و کمتر شدن مطلوبیت کل میگردد.
بنابراین، بر اساس عقلانیت دینی، اگر تابع مطلوبیت مادی، به تنهایی و به صورت مستقل مطرح گردد، باید به جای بیشینهسازی، بر متعادلسازی لذتهای مادی تمرکز شود؛ زیرا شرط بیشینهسازی مجموع لذتهای دنیوی و اخروی، رعایت حدود شرعی و پرهیز از هوسرانی و به عبارتی تعدیل در لذتهای مادی میباشد.
بر اساس تعالیم اسلام، توجه به لذایذ کمارزش مادی، تنها تا جایی که مانع رسیدن به لذتهای برتر نشود، جایز میباشد. بنای اسلام بیشتر بر متعادلسازی لذایذ مادی و نه رهاسازي آن است. هر اندازه توجه انسان مسلمان، به لذایذ کمارزش مادی متعادلتر و با جهتدهی مناسب باشد، امکان حصول لذتهای برتر انسانی بیشتر میشود. لذتهای انسانی، اعم از لذتهای انسانی در دسترس و لذتهای متعالی انسانی است که فعلاً در دسترس نیستند. بنابراین، بر اساس معارف اسلامی به هیچ وجه نمیتوان با اضافه کردن قید یا قیودی، به قید بودجه از شیوه مرسوم بیشینهسازی مطلوبیت استفاده کرد؛ مگر اینکه قیدی آورده شود که این شیوه را از اساس متحول کند. در این صورت، دیگر در واقع استفاده از شیوه مرسوم بيشينهسازی مطلوبیت نیست.
در نتیجه، بیشینهسازی لذت همواره ملازم با تعدیل در لذتهای کمارزشتر مادی و نه بیشینهسازی آن است. در نتیجه هدف مصرفکننده مسلمان عبارت از «بیشینهسازی مطلوبیت معنوی و اخروی و تعدیل مطلوبیت مادیِ دنیوی» میباشد. البته ممکن است فرد مسلمان با عدول از عقلانیت دینی، در عمل به سمت بیشینهسازی لذتهای مادی دنیوی برود؛ اما چنین رفتاری ناشی از غفلت و یا عدم شناخت کافی از تعالیم اسلام بوده و یا در اثر ضعف ایمان میباشد كه در هر صورت، غیرعقلایی محسوب میشود.
- نهجالبلاغه، 1388، محمدبن حسین شریف الرضی، ترجمة انصاریان، قم، دارالعرفان.
- انصاری، محمدجعفر؛ و همكاران، 1378، درآمدی به مبانی اقتصاد خرد با نگرش اسلامی، تهران، سمت.
- بلاگ، مارک، 1375 الف، اقتصاددانان بزرگ (قبل از کینز)، ترجمة غلامعلی فرجادی، تهران، وثقی.
- ـــــ ، 1375 ب، اقتصاددانان بزرگ جهان، ترجمة حسن گلریز، تهران، نی.
- بن همام اسکافی، محمد بن همام بن سهیل، 1404ق، التمحیص، قم، مدرسة الإمام المهدی(عج).
- تمیمی آمدی، عبدالواحدبن محمد، 1366، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبلیغات.
- حسینی، سیدرضا، 1379، الگوی تخصیص درآمد و نظریة رفتار مصرفکنندة مسلمان، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
- ـــــ ، 1382، «مفروضات نظریه رفتار مصرفکننده در اقتصاد اسلامی»، اقتصاد اسلامی، ش9، ص 27–50.
- دادگر، یدالله، 1378، نگرشی بر اقتصاد اسلامی، معرفتها، ارزشها و روشها، تهران، پژوهشکده اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس.
- رجایی، سیدمحمدکاظم، 1389، «تقاضای سازگار با مبانی و ارزشهای اسلامی»، اقتصاد اسلامی، ش40، ص 29-56.
- جمعي از نويسندگان، 1375، مباحثی در اقتصاد خرد، نگرش اسلامی، ترجمة حسین صادقی، تهران، دانشگاه تربیت مدرس.
- حر عاملی، محمدبن حسن، 1409ق، وسائل الشیعة، قم، مؤسسة آلالبیت.
- صدر، سیدکاظم، 1375، اقتصاد صدر اسلام، تهران، دانشگاه شهید بهشتی.
- عزتی، مرتضی، 1382، «اثر ایمان مذهبی بر رفتار مصرفکننده»، اقتصاد اسلامی، ش11، ص 11–34.
- علمالهدی، سیدناصر و محمدجواد توکلی، 1394، «نقد و بررسی سیر تحول اندیشة انسان اقتصادی در اقتصاد متعارف»، معرفت، ش218، ص 29–46.
- فرگوسن، چارلز، 1366، نظریه اقتصاد خرد، ترجمة محمود روزبهان، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.
- کاپالدی، نیکولاس، 1383، بنتام، میل و مکتب فایدهگرایی، ترجمة محمد بقائی ماکان، تهران، اقبال.
- مجلسی، محمدباقر، 1403ق، بحار الأنوار، چ دوم، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.
- مصباح، محمدتقی، 1382، بر درگاه دوست، چ چهارم، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- ـــــ ، 1384، به سوی خودسازی، چ چهارم، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- ـــــ ، 1388، پیشنیازهای مدیریت اسلامی، چ دوم، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- ـــــ ، 1390 الف، انسانسازی در قرآن، چ سوم، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- ـــــ ، 1390 ب، به سوی او، چ چهارم، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- ـــــ ، 1391 الف، اخلاق در قرآن، چ پنجم، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- ـــــ ، 1391 ب، نظریه حقوقی اسلام، چ پنجم، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- ـــــ ، 1391 ج، چکیدهای از اندیشههای بنیادین اسلامی، چ ششم، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- ـــــ ، 1396، انسانشناسی در قرآن، چ چهارم، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- مطهری، مرتضی، 1372، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، چ هشتم، قم، صدرا.
- میل، جان استوارت، 1388، فایدهگرایی، ترجمة مرتضی مردیها، تهران، نی.
- نوری، حسینبن محمدتقی، 1408ق، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسة آلالبیت.
- هندرسن، جیمز. م. و ریچارد ا. کوانت، 1381، تئوری اقتصاد خرد: (تقرب ریاضی)، ترجمة مرتضی قرهباغیان و جمشید پژویان، چ چهارم، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا.
- Bentham, Jeremy, 2000, An Introduction to the Principles of Morals and Legislation, Kitchener, Batoche Books.
- Russell, Bertrand, 1954, Human Society in Ethics and Politics, George Allen & Unwin Ltd.