معرفت اقتصاداسلامی، سال اول، شماره دوم، پیاپی 2، بهار و تابستان 1389، صفحات 51-72

    سرمایه اجتماعی یا سرمایه مذهبی،کدام یک برای اقتصاد مطلوب‌ترند؟

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    نادر مهرگان / دانشيار اقتصاد، دانشگاه بوعلي سينا. / mehregannader@yahoo.com
    حسن دلیری / دانشجوي دکتراي اقتصاد، دانشگاه بوعلي سينا. / H.daliri@basu.ac.ir
    چکیده: 
    در طول تاريخ زندگي جمعي انسان، مشاركت و تعامل بين افراد حائز اهميت بوده است. دانشمندان، از دهه 60 ميلادي، به اهميت اين قدرت در جامعه پي برده و آن را «سرمايه اجتماعي» ناميدند. علي رغم آثار فراوان مثبتي كه اين سرمايه دارد، در بسياري موارد موجب ايجاد نزاع و رويارويي در جوامع شده است. علاوه بر اين، با انباشت سرمايه اجتماعي، هيچ ضمانت اجرايي براي پايبندي افراد به قوانين موجود در گروه وجود ندارد. در‌اين راستا، مشكلات رفتاري همچون سواري مجاني، كژگزيني، كژمنشي و پيگيري كوركورانه منافع گروه در قالب گروه خواهي شكل مي‌گيرد. ‌اين امر حاكي از شكست اين باور است كه «سرمايه اجتماعي يك خوبي مطلق است». ‌اين نوشتار، با استفاده از روش تحليلي به معرفي مفهوم «سرمايه مذهبي» با تأكيد بر مذهب اسلام، مي‌پردازد. فرضيه مقاله آن است سرمايه مذهبي علاوه بر دارا بودن فوايد موجود در سرمايه اجتماعي، نقصان‌هاي آن را ندارد. از‌اين رو، اقتصاد با پيگيري انباشت سرمايه مذهبي قادر خواهد بود به كارايي بيشتري دست يابد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Social Capital or Religious Capital, One which is more Useful for the Economy?
    Abstract: 
    Frome the emergence of human social life, there appeared interaction and participation Umong human beings which lasted for ages. In the 60’s scientists realized this as a power and they called it “social capital”. later on, many studies were Carried out on the concept social capital they showed that social capital, despite having positive effects, could bring about oppositions and contradictions in the soviety. With the accumulation of social capital may occur problems such as “Adverse Selection”, “Moral Hazard”, and “Free Riding” and "Group fish". So social capital is not always profitable. This paper seeks to introduce the concept “Religious Capital” based on Islamic doctrines showing that religious capital has the merits of social capital but it does not have its defects. So religious capital has much more positive effects than social capital in achieving the developmental objectives.
    References: 
    متن کامل مقاله: 


    مقدمه
    پيش از دهه1950 همواره انديشمندان اقتصادي عامل نيروي‌كار را به صورت همگن در نظر مي‌گرفتند. ‌اين واقعيت كه افراد ممكن است از توانايي‌هاي مختلفي برخوردار باشند، در تحليل‌هاي اقتصادي جايگاهي نداشت. ‌اين نوع نگرش سبب شد كه مدل‌هاي مرسوم براي رشد، نتوانند به طور كامل دلايل رشد اقتصادي را توضيح دهند. اين نقيصه، محققان را متوجه نقش سرمايه انساني در اقتصاد كرد. در‌اين راستا، سرمايه انساني به عنوان عاملي تلقي شد كه نقش اصلي را در تبيين «رشد توضيح داده نشده» دارد.
    شولتز  پدر نظريه سرمايه انساني معتقد است كه نقش بهبود كيفيت نيروي‌كار به عنوان يكي از عوامل تعيين كننده رشد، در تحليل‌هاي سنتي رشد اقتصادي، فراموش شده است.  اما مطالعات تجربي به نتيجة يكساني راجع به نقش سرمايه انساني نرسيدند. اين بررسي‌ها نشان دادند كه علي‌رغم اينكه امكان دستيابي به پيشرفت فناوري براي همه كشورها وجود دارد و اغلب كشورها نيز از نيروي‌كار تحصيل‌كرده برخوردارند، بازهم رشد اقتصادي متناسب در همه كشورها شكل نمي‌گيرد.
    پس از فروپاشي بلوك شرق و آغاز دهه 90 ميلادي، اقتصاددانان متوجه شدند، كه برخي جوامع يا كشورها به سوي مرزهاي توسعه‌يافتگي درحركتند كه نه سرمايه مادي درخوري دارند و نه سرمايه انساني آنها بسيار گسترده و انباشته است.  در اين زمان پژوهشگران متوجه سرمايه ديگري به نام «سرمايه اجتماعي» شدند.
    هرچند واژه «سرمايه اجتماعي» اولين بار توسط هانيفان  (1916) مطرح شد، اما مفهوم آن ريشه در اعصار گذشته دارد. چهارصد سال پيش از ميلاد مسيح، بنيان‌هاي نوين اخلاق جامعه و مسئله نظم و صلح، يكي از دغدغه‌هاي اصلي سقراط بود. وي در انديشه‌هاي خود «عمل اخلاقي» را به عنوان اصلي‌ترين وسيله پيشرفت جامعه معرفي مي‌كند.
    بنيان‌هاي نوين اخلاق جامعه و مسئله نظم و صلح و عمل اخلاقي همان قدر كه دغدغه سقراط بود، توسط شاگردان وي نيز پي‌گيري شد. افلاطون «جمهوري» را مطرح مي‌كند كه در آن دوگانگي اخلاق فرد و حكومت رد شده بود. در فلورانس قرن 16 نيز كه بازتاب دهنده تاريخ بي‌ثبات نهاد‌هاي جمهوري اعصار باستان و نيز ايتالياي عصر رنسانس بود، نيكولو ماكياولي  و چند تن از معاصرين وي به‌اين نتيجه رسيدند كه موفقيت يا شكست نهادهاي آزاد، به ويژگي «شهروندان» يا «فضيلت‌شان» بستگي دارد. 
    بنابراين، مي‌توان گفت كه توجه به كيفيت رفتارهاي انساني از ابتداي تاريخ و از زماني كه انسان زندگي جمعي را برگزيد، مورد توجه انديشمندان بوده است و بر‌اين عقيده تأكيد داشتند كه شكل‌دهي كيفي رفتارهاي انساني، مي‌تواند موجب بهبود كمي و كيفي اقتصاد جوامع گردد.
    اما سؤال اين است كه آيا سرمايه اجتماعي به تنهايي قادر است با جهت‌دهي به رفتارهاي افراد جامعه، موجب بهبود كاركرد اقتصاد گردد؟ در چه مواردي كاركرد سرمايه اجتماعي با شكست مواجه مي‌شود؟ چرا در مواردي سرمايه اجتماعي بالا، نه تنها براي اقتصاد مفيد نيست، بلكه مضر هم هست؟ براي گريز از نقص‌هاي سرمايه اجتماعي چه بايد كرد؟
    اين مقاله در راستاي پاسخ به‌اين سوال‌ها به معرفي مفهوم نوين سرمايه به نام «سرمايه مذهبي»  با تأكيد بر مذهب اسلام خواهد پرداخت. فرضيه مقاله آن است كه سرمايه مذهبي نه تنها مزاياي سرمايه اجتماعي را داراست؛ بلكه مشكلات خاص آن را نيز ندارد. براي بررسي اين فرضيه، پس از مروري بر ادبيات موضوع به معرفي سرمايه اجتماعي و سرمايه مذهبي مي‌پردازيم. در ادامه پس از تحليل موارد شكست سرمايه اجتماعي به تبيين مزيت‌هاي سرمايه مذهبي مي‌پردازيم.
    1. پيشينه تحقيق و ادبيات موضوع
    عليرغم مطالعات زيادي كه در زمينه سرمايه انساني و سرمايه اجتماعي انجام گرفته، موضوع سرمايه مذهبي كمتر مورد توجه قرار گرفته است. عزتي و عاقلي (1387) در مقاله‌اي با عنوان «سرمايه مذهبي: ماهيت، عناصر تشكيل دهنده و آثار آن» به بررسي مفهوم سرمايه مذهبي پرداخته‌اند.
    ما در مقاله ديگري با عنوان «نقش سرمايه مذهبي اخلاق» در توسعه اقتصادي به تشريح ايده سرمايه مذهبي و نقش آن در توسعه كشورهاي اسلامي پرداختيم. در اين نوشتار، به طور خاص به مقايسه سرمايه اجتماعي و مذهبي در چار چوب انديشه‌هاي اقتصاد اسلامي مي‌پردازيم.
    در ابتداي بحث و براي آشنايي با چارچوب تئوريك مباحث، لازم است مفاهيم «سرمايه اجتماعي» و «سرمايه مذهبي» را بشناسيم. از‌اين‌رو، در‌اينجا به بيان مفاهيم مي‌پردازيم.
    سرمايه اجتماعي
    از منظر جامعه شناسي، بين رفتار و كنش تفاوت محسوسي وجود دارد. هر كنشي را مي‌توان رفتار به حساب آورد، اما هر رفتاري را نمي‌توان كنش اجتماعي دانست . كنش اجتماعي متوجه زمينه‌ها، منابع، بسترها، تأثيرات و تأثرات رفتار است. براي بررسي نقش كنش‌هاي اجتماعي، در شكل‌دهي سرمايه اجتماعي به توضيح و تبيين مثال زير مي‌پردازيم. در‌اينجا، هر يك از دايره‌ها، يك عضو از يك جامعه فرضي را نشان مي‌دهد كه از ديدگاه اقتصاد سنتي مستقل از هم عمل كرده و به دنبال تأمين حداكثر منافع شخصي خود مي‌باشد. براي مثال، اگر فرد «الف» را در نظر بگيريم، خواهيم ديد كه او بر پايه اعتماد متقابل، كه ناشي از پيوندهاي اجتماعي اوست، به برقراري ارتباط با افراد مورد اعتماد خود مي‌پردازد. حال اگر اعتماد متقابل بين‌اين افراد اولاً، به دليل وجود گروههاي اجتماعي مشترك و ثانياً، در هنجارهاي مشترك و ثالثاً اهداف مشترك به وجود‌ آيد، موجب گسترش كنش متقابل به ساير اعضاء، از نوع كنش ميان فرد «الف» و سايرين مي‌گردد. در‌اين شرايط، شبكه فرضي B به ‌وجود مي‌آيد كه رفتار آن قاعده‌مند و قابل پيش بيني و نظارت توسط سايرين مي‌باشد.
    شكل 1: فرآيند شكل‌گيري سرمايه اجتماعي به وسيله كنش‌هاي اجتماعي
     
    ويژگي‌هاي رفتاري اعضاي شبكه معرف هنجارهايي است كه شبكه بر پايه آن استوار گرديده است. اكنون اگر فرد «الف» به واسطه پيوندهاي اجتماعي ديگر، با تعدادي ديگر از اعضاي جامعه، بر پايه اعتماد متقابل و هنجارهاي مشترك، مستقل از هنجارهاي شبكه B، شبكه اجتماعي C را به وجود آورد، شبكه‌هاي متداخل B و C به واسطه وجود يك عضو مشترك ايجاد شده است. در‌اين حالت، توانايي فرد «الف» در گسترش كنش‌هاي خود به اعضاي هر دو شبكه و برقراري ارتباط مثبت در بين آنها، موجب ايجاد شبكه وسيع‌تر و كارآمدتر D مي‌گردد. در كنار اين شبكه، احتمال وجود شبكه ديگري مانند A نيز دارد كه مستقل از شبكه D يا در تخاصم با آن فعاليت مي‌كند. با توجه به تشريح روابط كنش‌گران در تشكيل شبكه‌هاي اجتماعي، به روشني به دست مي‌آيد كه سرمايه اجتماعي در اصل توانايي گسترش كنش‌هاست. به عبارت ديگر، سرمايه اجتماعي كنش را از حالت ايستا در آورده و تبديل به جريان مي‌كند. سرمايه اجتماعي خود حاصل شركت در يك كنش مشاركت آميز و مبتني بر اعتماد است كه جريان آزاد اطلاعات را درون يك گروه، سازمان يا جامعه تسهيل مي‌كند، بدون آنكه خود يك كنش باشد. 
    در يك نظام اجتماعي، تقابل ميان كنش‌گران، پايه و اساس نظام به شمار مي‌رود. بر مبناي كنش‌هاي هدفمند،‌اين تقابل در راستاي تأمين اهداف نهايي كنش‌گران است. تقابل در مبادلات دائمي كالا و خدمات بين افراد و گروه‌ها در هر تشكل ساده‌اي از يك جامعه ديده مي‌شود.‌ اين، جامعه را از يك طرف در توليد هنجارهاي مشترك، هويت مشترك، اعتماد و اطمينان و از طرف ديگر روابط اقتصادي قوي با يكديگر متحد مي‌سازد.  همان‌گونه كه ادواردز (2004)، عنوان مي‌دارد سرمايه اجتماعي به ارزش‌ها و هنجارهايي مربوط است كه از پيوندها و روابط متقابل گروهي اجتماعي تفاهم شده مردم نشأت گرفته و به نوبه خود، پديدآورنده آن پيوندها و روابط نيز محسوب مي‌شود. در‌اينجا، واژة سرمايه در سرمايه اجتماعي ديگر مفهومي استعاري ندارد. بلكه سرمايه اجتماعي را نيز مي‌بايد همانند سرمايه انساني و سرمايه فيزيكي، يكي از سرمايه‌هاي اقتصادي دانست. 
    سطوح مختلف سرمايه اجتماعي
    در ميان پژوهش‌هاي صورت گرفته، دسته بندي‌هاي مختلفي از سطوح و گونه‌هاي سرمايه اجتماعي مطرح شده است. در‌اينجا يكي از ‌اين دسته‌بندي‌ها كه براي شناخت سطوح گوناگون سرمايه اجتماعي مفيد است، معرفي مي‌شود.  در ‌اين دسته‌بندي، سرمايه اجتماعي به دو دسته خرد و كلان تقسيم مي‌شود. سرمايه اجتماعي در سطح خرد، ناظر بر رفتار شبكه‌هايي از افراد و خانوارهاست و موضوعاتي اعم از شدت و كيفيت روابط و تعاملات بين افراد و گروه‌ها، احساس تعهد و اعتماد متقابل به هنجارها و ارزش‌هاي مشترك را شامل مي‌شود.
    دسته بعدي سرمايه اجتماعي، سرمايه اجتماعي كلان است. فالك و كيلپاتريك  اين نوع از سرمايه اجتماعي را مطابق با چارچوب تحليل خود، سرمايه اجتماعي در سطح كلان مي‌شناسند. به تعبير ‌اين دو،‌اين نوع از سرمايه اجتماعي در اثر انباشته شدن ارزش‌هاي تعاملي درون شبكه‌ها و قابليت گسترش آنها به بيرون از شبكه‌ها و اتصال شبكه‌ها به يكديگر به وجود آمده است.  انباشت اين سرمايه با روان‌تر كردن جريان اطلاعات و سوق‌دادن جامعه را به سمت شرايط اطلاعات كامل موجب سهولت مبادله و حداكثر كارايي مي‌شود.
    تفاوت عمده‌اي كه سرمايه اجتماعي با ساير سرمايه‌ها دارد ‌اين است كه، مجموع سرمايه اجتماعي خرد، نشانگر سرمايه اجتماعي كلان نيست.‌اين تناقض از آنجا نشأت مي‌گيرد كه براي تجميع سرمايه اجتماعي، با برآيند بردارهاي سرمايه اجتماعي خرد تمام كنشگران اقتصادي مواجه خواهيم بود. همان‌گونه كه بسياري از سرمايه‌هاي اجتماعي فردي، در خلاف جهت هم هستند و يكديگر را خنثي مي‌كنند. پس، مجموع برداري سرمايه‌هاي خرد برابر با سرمايه اجتماعي كلان نخواهد بود.
    هر چند در بدو امر به نظر مي‌رسد كه تشكيل سرمايه اجتماعي كلان تابعي از ميزان انباشت سرمايه اجتماعي خرد است، اما بررسي دقيق‌تر نشان مي‌دهد كه اتصال اعضاي درون شبكه به يكديگر، كه موجب ايجاد اعتماد و صداقت درون گروهي مي‌شود، در شكل تشديد شده خود مي‌تواند ضديت‌هاي قوي برون گروهي را نيز به وجود آورد.
    به نظر مي‌رسد كه مي‌توان براي سرمايه اجتماعي خرد، يك نقطه حدي قائل شد، به گونه‌اي كه افزايش آن تا نقطه حدي، داراي آثار مثبت مي‌باشد. با گسترش سرمايه اجتماعي از درون شبكه‌ها به ميان شبكه‌ها و تبديل اعتماد خاص به اعتماد عام، سرمايه اجتماعي كلان تشكيل مي‌گردد.  اما با افزايش سرمايه اجتماعي خرد، فراتر از يك نقطه حدي و گسترش تعصبات درون گروهي، اتصال درون شبكه‌اي افراد به يكديگر از حد بهينه خارج شده و موجب تضاد و تخاصم برون گروهي مي‌گردد. اين امر در واقع به معني كاهش سرمايه اجتماعي كلان است. بدين ترتيب، مي‌توان رابطه بين سرمايه اجتماعي خرد و كلان را همچون شكل(2) انجام نشان داد. 
    شكل (2) : رابطه بين سرمايه اجتماعي خرد و كلان
     
    در ارزيابي‌هاي اقتصاد كلان، وقتي از سرمايه اجتماعي سخن به ميان مي‌آيد، منظور سرمايه اجتماعي كلان است كه برابر با جمع برداري سرمايه‌هاي اجتماعي خرد است. روشن است كه به دليل برداري بودن اين سرمايه، دسته‌‌هايي از سرمايه اجتماعي خرد يكديگر را خنثي كرده و عده‌اي هم يكديگر را تقويت مي‌كنند. از‌ اين‌رو، سرماية اجتماعي كلان، برابر با جمع اسكالر سرمايه اجتماعي خرد نخواهد بود. 
    سرمايه مذهبي
    نتيجه و كارِ مذهب اولاً، تحريك دائمي از يك كشش دروني و دادن انگيزه و نيروي لازم براي دگرگوني و ديگر شدن و ثانياً، دادن سمت و سوي تحول و صيرورت به انسان است. اختلاف ميان مذاهب و شبه مذاهب، نه در اصل اين دو، بلكه در عنوان و عدد مقولات و عرصه‌هايي است كه بايد از آنها گذشت. به طوري كه در فراگيرترين و زنده‌ترين مذاهب، با اندك تفاوت در تأكيد مي‌توان فرا رفتنِ از «ماديت»، «مَنيّت» و «موقعيت» را به عنوان عناصر جوهري دين و مذهب، شناسايي كرد. 
    در ‌اينجا نيز منظور ما از مذهب، همين عناصر جوهري همسو در تمامي اديان است كه شاكله اصلي مذاهب را مي‌سازند. از‌اين‌رو، سرمايه مذهبي به مجموعه اعتقادها، باورها،‌ ارزش‌هايي‌ گفته مي‌شود كه از وجود مذهب و ‌ايمان مذهبي نشأت گرفته باشد.‌اين باورها و اعتقادها شامل اصول كلي مذاهب خواهد بود. سرمايه مذهبي در ديد كلي براي اكثر مذاهب ديني داراي بردارهايي شامل عقايد همسو هستند.  براي مثال، تمامي مذاهب قتل، دزدي، دروغ و... را قبيح و صداقت، كار، فداكاري را نيكو و پسنديده مي‌دانند. اما در حالت جزيي تر، سرمايه‌هاي مذهبي حاصل از مذاهب مختلف مي‌تواند سبب ايجاد كنش‌هاي اقتصادي گوناگون در شرايط يكسان شود.
    در ‌اين مطالعه بر نگرش‌هاي مذهبي برخاسته از اسلام تأكيد شده است. منظور از سرمايه مذهبي، آن دسته از اعتقادات و باورهاي كلان است كه افراد بدون اينكه توسط يك نيروي بيروني ملزم شوند، توسط نداي قلب و باورشان آن را انجام مي‌دهند. از‌ اين‌رو، افرادي كه داراي سرمايه مذهبي هستند، بر پايه اعتقادات خود كه برخاسته از باورهاي مذهبي (در‌اين جا اسلامي) عمل خواهند كرد. همين اعتقادات است كه همواره به عنوان ناظم اعمالشان همواره در كنارشان حضور خواهد داشت. در‌اين مقاله، از‌ آيات و مفاهيم  قرآن كريم براي نمايش اعتقادات فردي با انباشت سرمايه مذهبي برخاسته از اسلام بهره خواهيم برد.
    موارد شكست سرمايه اجتماعي در اقتصاد بازار
    در ‌اينجا به اجمال چند مورد از مهم‌ترين موارد شكست كاركرد سرمايه اجتماعي را بيان مي‌كنيم.
    1. سواري مجاني:  مقصود از سواري مجاني آن است كه عده‌اي از كالاهاي عمومي  ‌استفاده مي‌‌كنند، بدون اينكه هزينه‌اي بابت آن بپردازند. سرمايه اجتماعي از نظر ماهيت كالايي عمومي است. بنابراين، احتمال بروز سواري مجاني در استفاده از آن همواره وجود خواهد داشت. براي مثال، سيلكوست  (2008) اعتقاد دارد كه سرمايه اجتماعي مي‌تواند سبب بروز سواري مجاني و شانه خالي كردن از كار در بين اعضاء شبكه‌هاي اجتماعي شود. كارپنتر  و همكاران (2004) و برير و ويسر  (2006) نيز معتقد به بروز سواري مجاني در شبكه‌هاي با انباشت سرمايه اجتماعي مي‌باشند.
    2. شبكه خواهي: در‌اين بخش، منظور از واژه «شبكه خواهي» آن است كه فرد با عضويت در يك شبكه اجتماعي با انباشت مقادير سرمايه اجتماعي، نوعي از خودخواهي تكامل يافته را در خود شكوفا كند و همواره به دنبال نفع گروه و شبكه خود به هر قيمتي است.‌اين رفتار «شبكه خواهي» است كه مي‌تواند موجب بروز تخاصم و درگيري‌هاي بين گروهي در جوامع شده و بعضاً موجب مجادلات مهم نهادي در اجتماع گردد.
    مقايسه سرمايه مذهبي و سرمايه اجتماعي در كاركردهاي اقتصادي
    همان‌طور كه از تعاريف و مفاهيم به دست مي‌آيد، سرمايه اجتماعي و سرمايه مذهبي، بيشتر جنبه شخصيتي، رفتاري و اجتماعي دارند. اما بين‌اين دو، تفاو‌ت‌ها و تشابه‌هايي وجود دارد كه در ادامه به آن خواهيم پرداخت. 
    سرمايه اجتماعي را مي‌توان مجموعه‌اي از شاخص‌ها، همچون اعتماد ، پايبندي به قوانين اجتماعي ، بستگي اجتماعي ، مشاركت اجتماعي  و توان دسترسي به دانش و اطلاعات  دانست. جامعه‌اي كه سرمايه اجتماعي بالايي داشته باشد، بايد داراي مقادير بالايي در ‌اين شاخص‌ها باشد. براي مثال، فردي كه بر پايه سرمايه مذهبي، (با تأكيد بر دين مبين اسلام) رفتار مي‌كند، رفتارش از اوامر باري تعالي نشأت خواهد گرفت و وي در جامعه به دنبال مشورت و همكاري خواهد بود؛ زيرا خدا در قرآن مي‌فرمايد: «و كسانى كه [نداى] پروردگارشان را پاسخ [مثبت] داده و نماز برپا كرده‏اند و كارشان در ميانشان مشورت است و از آنچه روزيشان داده‏ايم انفاق مى‏كنند»(شورى: 38).
    همچنين روحيه همكاري و كار جمعي در او متبلور خواهد شد؛ زيرا خداوند در قرآن مي‌فرمايد: «در نيكوكارى و پرهيزگارى با يكديگر همكارى كنيد و در گناه و تعدى دستيار هم نشويد و از خدا پروا كنيد كه خدا سخت ‏كيفر است»(مائده: 2).
    همچنين با پيروي از دستورات الهي، اعتماد در جامعه همه‌گير خواهد شد، به گونه‌اي كه گروه كوچك داراي سرمايه اجتماعي، كه تنها اعتماد در درون افراد آن وجود داشت، با انباشت سرمايه مذهبي، داراي سطوح گسترده اعتماد و با حداقل نا اطميناني خواهد بود. براي مثال، امر به برپايي قسط و دادگري ميان مردم را مي‌توان به روشني از ارزش‌هاي اعتمادساز در انديشه ديني قلمداد كرد و خلق اعتماد در سطوح گوناگون را در نتيجه برپايي آن در جامعه ملاحظه كرد. 
    بنابراين، فردي كه داراي سرمايه مذهبي است، بر طبق موازين دين مبين اسلام از اوامر ذيل پيروي مي‌كند:«به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند و آهن را، كه در آن براى مردم خطرى سخت و سودهايى است، پديد آورديم تا خدا معلوم بدارد چه كسى در نهان او و پيامبرانش را يارى مى‏كند آرى خدا نيرومند شكست ناپذير است»(حديد: 25).
    شكل مهمي از سرمايه اجتماعي، توان دستيابي به اطلاعات است. دسترسي به اطلاعات، هزينه بر است، ولي استفاده از روابط اجتماعي، هزينه‌هاي دستيابي به اطلاعات را كاهش مي‌دهد. ميزان بالاي سرمايه اجتماعي، نتيجه تعاملات زياد است. ازاين‌رو، با بالا رفتن سرمايه اجتماعي، گردش اطلاعات افزايش يافته و ناهمگوني اطلاعات بين افراد نيز كاهش مي‌يابد. افراد داراي سرمايه اجتماعي بالاتر، مي‌توانند در روابط متقابل خود براي دستيابي به اطلاعات، هزينه كمتري بپردازند. در نتيجه، افراد با سرمايه اجتماعي بالاتر، توان دستيابي به اطلاعات بالاتري نيز دارند.
    پيران و همكاران (1385)، يكي از نتايج سرمايه اجتماعي را افزايش اطلاعات و تسهيل مبادله اطلاعات مي‌دانند. به اعتقاد آنها، يكي از شاخص‌هاي رشد سرمايه اجتماعي در يك اجتماع، ميزان آگاهي و روحيه علم اندوزي در بين افراد آن اجتماع است.
    حال، فردي كه داراي انباشت سرمايه مذهبي باشد، از آنجايي كه به دستورات الهي عمل مي‌كند، مي‌تواند به سمت علم اندوزي و كسب دانش سوق يابد؛ زيرا خدواند در قرآن مي‌فرمايد: «خداوند كساني از شما را كه‌ايمان آورده‌اند بالا مي‌برد و بر كساني‌كه بهره‌اي از علم دارند، درجات بزرگي مي‌بخشد.(آيه:11)؛ «بگو آيا كساني‌كه مي‌دانند و كساني‌كه نمي‌دانند مساوي هستند؟ هرگز»(زمر:9)؛ «چون به حد رشد رسيد، او را حكمت و دانش عطا كرديم و نيكوكاران را چنين پاداش مى‏دهيم»(يوسف:22). 
    سرمايه مذهبي اغلب كاركردهاي سرمايه اجتماعي همچون مشاركت، مشورت، دسترسي به اطلاعات، اعتماد را حتي با اطمينان بيشتري در نتايج مطلوب مورد انتظار خواهد داشت. اما ‌اين دو سرمايه، چه تفاوتي با هم دارند؟
    براي مشخص‌تر شدن تفاوت‌هاي سرمايه اجتماعي و مذهبي، مراجعه به بسط مطالعه فيلد (2003) لازم است.  ‌اين مقايسه در پنج شاخص در جدول (1) آمده است. با توجه به جدول، مي‌توان دريافت كه سرمايه اجتماعي بر روابط بين افراد و شبكه‌هايي كه آنها را شكل مي‌دهند متمركز مي‌شود. اما سرمايه مذهبي در هر دو حالت وجود خواهد داشت؛ چه به صورت فردي، و چه به صورت روابط بين فردي. از ‌اين‌رو، مي‌توان گفت كه سرمايه مذهبي در اثر گذاري ساير سرمايه‌ها به صورت عرضي و طولي نقش خواهد داشت، و تمركز ساير سرمايه‌ها بايستي زير مجموعه‌اي از سرمايه مذهبي باشد. براي اندازه‌گيري سرمايه اجتماعي از شاخص‌هايي چون سطوح مشاركت فعّال در زندگي مدني يا در شبكه‌ها سنجيده مي‌شود. اما اندازه‌گيري سرمايه مذهبي، به درجة پايبندي افراد به مذهب وابسته است؛ شاخصي كه اندازه‌گيري آن شايد به مراتب پيچيده‌تر از شاخص‌هاي سرمايه اجتماعي باشد.

    جدول (1): تمايز بين سرمايه اجتماعي و سرمايه انساني
        سرمايه اجتماعي    سرمايه مذهبي
    تمركز    روابط    فرد و روابط (به نوعي در عرض و طول تمركز ساير سرمايه‌ها وجود دارد)
    اندازه گيري    عضويت/مشاركت در گروه‌ها و سطوح اعتماد    درجه پايبندي به مذهب
    نتايج    مستقيم    انسجام اجتماعي    سود اُخروي براي فرد و انسجام اجتماعي و تقارن اطلاعاتي براي جامعه
        غيرمستقيم    دستاورد اقتصادي سرمايه اجتماعي بالاتر    افزايش بهره وري ساير سرمايه‌ها، تقارن اطلاعاتي
    الگو    كنش متقابل/ دايره‌اي    الگوي ماورا زماني كه به فرد مي‌رسد و الگوي كروي بدون محدوديت كه به جامعه مي‌رسد
    سياست    حقوق شهروندي،‌ايجاد ظرفيت و توانمند سازي    افزايش جريان شفاف سازي مذهب
    منبع: يافته‌هاي پژوهش

    سرمايه اجتماعي، بازده را براساس كيفيت زندگي  و نتايج گسترده ديگري چون انسجام اجتماعي و توليد بيشتر سرمايه اجتماعي اندازه مي‌گيرد.  اما سرمايه مذهبي، يك نتيجه مستقيم دارد و آن حس قلبي است كه پس از مصرف سرمايه مذهبي، به مصرف كننده آن القاء مي‌شود. فرد به آن دليل از سرمايه مذهبي مصرف مي‌كند كه انتظار سود حتمي دارد؛ سودي بدون ريسك و نااطميناني، سود اُخروي كه به او وعده داده شده است. بنابراين، حتي خودِ استفاده از سرمايه مذهبي سبب افزايش مطلوبيت براي افراد خواهد شد. همان گونه كه در اسلام، به افراد چنين وعده داده شده: «همان كسانى كه‌ايمان آورده‏اند و دلهاي‌شان به ياد خدا آرام مى‏گيرد، آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مى‏يابد (رعد: 28)؛ «هر كس از مرد يا زن كار شايسته كند و مؤمن باشد قطعاً او را با زندگى پاكيزه‏اى حيات [حقيقى] بخشيم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مى‏دادند، پاداش خواهيم داد. (نحل: 97).
    كاهش نااطميناني و ريسك را نيز مي‌توان يكي ديگر از مزيت‌هاي سرمايه مذهبي نسبت به سرمايه اجتماعي دانست. اگر فرد از بازخورد عملش اطمينان داشته و بدون هيچ‌گونه نا اميدي از سود آتي، عمل را به انجام مي‌رساند.
    الگوي سرمايه اجتماعي به رويكرد خطي و مستقيم توجه بسيار كمي دارد و بيشتر پراكنده و كمي هم ابهام آميز به نظر مي‌رسد. سرمايه مذهبي نيز در الگو تا حدي شبيه سرمايه اجتماعي است، اما با دامنه‌اي بسيار وسيع‌تر.
    همان‌طور كه گفته شد، افراد با استفاده از سرمايه مذهبي به دنبال نتايج اقتصادي زودرس نيستند، آنها به دنبال اجر اُخروي هستند كه در ‌اين دنياي مادي به دست نمي‌آيد. بنابراين، الگويي ماوراء زمان براي خود متصورند. همين الگو سبب مي‌شود كه سرمايه مذهبي داراي الگوي مادي غيرمستقيمي باشد كه عوايد مادي آن به همه افراد جامعه برسد.
    ابعاد الگو در سرمايه مذهبي دو جنبه خواهد داشت: يكي ماوراء زمان، كه ناشي از انتظار اجر اُخروي براي فرد با انباشت مقادير سرمايه مذهبي است و ديگري، الگوي n بعدي در مكان و زمان، كه به تمامي افراد جامعه كه در جوار آن فرد قرار دارند، اثر مي‌گذارد.
    الگويي كروي اما بدون محدوديت سرمايه‌گذاري در منابع انساني، به وسيلة نرخ بازگشت مناسب سرمايه توجيه مي‌شود كه با تأثير بر درآمد فرد و يا سودآوري سازماني او اندازه‌گيري مي‌شود. در حالي‌كه، سرمايه اجتماعي و سرمايه مذهبي چنين بازگشت قابل ملاحظه و محاسبه نخواهند داشت. در واقع، بازگشت سود در سرمايه اجتماعي و سرمايه مذهبي اصولاً قابل اندازه‌گيري نيست. سود تأسيس شبكه‌ها و آموزش، اعتماد و همكاري بين اعضاء در سطح نهادهاي دولتي و جامعه مدني (سرمايه اجتماعي) و مطلوبيت حاصل از اجر اُخروي، اعتماد عمومي و آثار غيرمستقيم بر بهروه وري و تقارن اطلاعات (سرمايه مذهبي) دستاورد قابل اندازه‌گيري نخواهند بود.
    براي آنكه در جامعه‌اي سرمايه اجتماعي‌ ايجاد يا فعّال شود، بايد حداقل دو نفر در جامعه وجود داشته باشد؛ يعني برخلاف سرمايه انساني و سرمايه فيزيكي، كه بر عامليت فردي تأكيد دارند، سرمايه اجتماعي بر شبكه‌ها و روابط بين آنها متكي است. اما سرماية مذهبي با اين سه سرمايه تفاوت دارد. انباشت و تبلور سرماية مذهبي در فرد، هيچ نيازي به وجود افراد ديگر ندارد، هر چند انعكاس سرمايه مذهبي در واكنش افرد نهفته است، اما دليلي ندارد كه اين واكنش همانند سرمايه اجتماعي در برابر فرد ديگري باشد.
    انعكاس سرمايه مذهبي مي‌تواند در نوع نگرش «نيروي‌كار» در برابر «كارفرما»، نوع نگرش «نيروي‌كار» در برابر «كيفيت و كمّيت كار»، با ماشين آلات و نوع نگرش «نيروي‌كار» در برابر «استفاده از دانش و تخصصش» نيز متبلور شود. بنابراين، سرمايه مذهبي در نهاد افراد جاي دارد، نه در بين كنش‌هاي متقابلي كه با دوستانشان دارند (سرمايه اجتماعي).
    از‌اين‌رو، بهتر است سرمايه مذهبي را ‌اين‌گونه تفسير كنيم: «سرمايه‌اي كه كيفيت به كارگيري فرد از ساير سرمايه‌هايش را تعيين مي‌كند». يعني بهره‌وري تمامي سرمايه‌ها به صورت غيرمستقيم، به اندازه سرمايه‌مذهبي در بين كنش‌گران بستگي خواهد داشت. تا ‌اينجا مي‌توان پي‌برد كه سرمايه اجتماعي و سرمايه مذهبي، در مفهوم از هم جدا هستند. حال اين سؤال مطرح است كه آيا ‌اين دو سرمايه در عملكرد نيز نتايج متفاوتي دارند؟ اگر پاسخ مثبت است، كداميك نتايج مطلوبتري براي اقتصاد دارند؟
    گروه‌هاي به هم پيوسته (سرمايه اجتماعي)، زماني مي‌توانند بر متغيرهاي اقتصادي تأثير مثبت داشته باشند كه همسو با هم بوده و در راستاي اخلاقيات رفتار كنند.  به‌اين معنا كه سطوح خرد سرمايه اجتماعي، بردارهاي همسو با يكديگر بوده و از ‌اين طريق، سبب تقويت سرمايه اجتماعي كلان شوند. حال اين سؤال مطرح است كه، مگر انرژي هسته‌اي و دانش توليد آن از سرمايه‌هاي فيزيكي و انساني ناب نشأت نگرفته‌اند؟ پس چرا ‌اين سرمايه‌ها سبب كشتار و قتل عام مردم هيروشيما و ناكازاكي شد؟ مگر مافياي ايتاليايي از گروه‌هايي با سرمايه اجتماعي بالا تشكيل نشده‌اند؟ چرا ‌اين گروه‌ها به دنبال فعاليت‌هاي خلاف قانوني چون تجارت مواد مخدر، قتل، كشتار رفتند؟ آيا ‌اين اعمال ناشي از انباشت سرمايه انساني و اجتماعي بالاي آنان بود؟ دليل‌اين پيامدهاي منفي، كه از سرمايه‌هاي اقتصادي نشأت گرفته‌اند، چيست؟
    كلمن براي تفكيك سرمايه‌ها از يكديگر، بحثي را مطرح كرد كه بعدها به مثلث كلمن شهرت يافت. شكل(3) روابط سه فرد a, b, c را نشان مي‌دهد. سرمايه انساني در نقاط تقاطع و سرمايه اجتماعي در خطوطي كه اين نقاط را به يكديگر متصل مي‌كنند، قرار دارد. اما‌ اين سؤال اساسي مطرح است كه: چه چيزي كيفيت و كمّيت بردار سرمايه اجتماعي را مشخص مي‌كند؟ چه چيز كيفيت و كميت سرمايه انساني را مشخص مي‌كند؟‌ آيا سرمايه مذهبي را مي‌توان در‌اين مثلث قرار دارد؟ اگر اندكي دقت شود، مي‌توان سيطره سرمايه مذهبي را بر ‌اين مثلث درك كرد. فرد a مي‌تواند از راههاي فراواني با b كنش داشته باشد. چه چيز موجب مي‌شود كه a، يكي از ‌اين راهها را براي كنش انتخاب كند؟ تنها مقدار مشخصي از انباشت سرمايه مذهبي است كه ضمانت مي‌كند تا سرمايه اجتماعي با خط مستقيم بين a وb برقرار شود، نه با خط چين و يا هر مسير ديگر. 
    شكل(3): تشريح تفاوت سرمايه‌ها با يكديگر
     

    يكي ديگر از تفاوت‌هاي بسيار مهم بين افرادي كه سرمايه مذهبي دارند، با افرادي كه فقط سرمايه اجتماعي دارند، در توابع مطلوبيت آنان است. فرض كنيد در جامعه‌اي فرضي چهار فرد a,b,c,d وجود دارند (همانند شكل 3) كهa,b,c با يكديگر يك شبكه اجتماعي را تشكيل مي‌دهند و در بين آنها انباشت سرمايه اجتماعي وجود دارد. و فرد b يك فرد منفرد و خارج از شبكه اجتماعي M است. حال، اگر فرد a بخواهد يك كنش انجام دهد و براي انجام آن 5 راه داشته باشد و هر كدام نتايج متفاوتي را در برگيرند(همانند جدول 2)، وي كدام را انتخاب مي‌كند؟
    جدول(2): مثالي براي تشريح تفاوتهاي سرمايه‌ها
    انتخاب    سود a    سود b    سود c    سود d
    (1)    3-    1-    1-    1-
    (2)    25    -    -    -
    (3)    11    5/5    5/5    -
    (4)    8    8    8    -
    (5)    7    7    7    7

    همان‌طور كه در جدول(1) مشاهده مي‌شود، با هر انتخابي كه بازيگر a انجام مي‌دهد، سود خود و ساير افراد را تغيير خواهد داد. حال فرض مي‌كنيم كه فرد a هيچ‌گونه سرمايه‌اي ندارد، وي نمي‌تواند سودي ببرد و حتي در‌اين حالت مي‌تواند با يك كنش نابخردانه موجب زيان خود و ساير افراد شود. اما اگر فرد a تنها داراي سرمايه فيزيكي باشد، ولي دانش استفاده از آن را نداشته باشد حالتي همانند (1) حاصل مي‌شود. فرد a زماني حالت (2) را انتخاب مي‌كند كه هيچ گونه سرمايه اجتماعي و مذهبي نداشته باشد؛ يعني‌اين فرد داراي روحيه‌اي خودخواهانه است و درتابع مطلوبيت او تنها سود خود او قرار دارد؛ يعني u_a=f(δ_a)  (δ نشان دهنده مقادير سود است و رابطه‌اي كه براي‌اين تابع برقرار است، به صورت زير خواهد بود:
    (du_a)/(dδ_a )≥0  and  (du_a)/(dδ_i )=0              i=other  person
    اين فرمول نشان مي‌دهد كه مطلوبيت فرد a تنها به سود خودش مرتبط بوده و منفعت ساير افراد براي او مطلوبيتي ايجاد نمي‌كند. در‌اين حالت، فرد a داراي سودي معادل 25 واحد خواهد بود. در صورتي كه ساير افراد از‌اين كنش هيچ انتفاعي نمي‌برند. حال فرض كنيم كه فرد a در يك شبكه اجتماعي همچون M عضو است (شكل 3). در‌اين حالت، فرد a انباشتي از سرمايه اجتماعي دارد كه در كنش با افراد داخل شبكه‌اش نمود مي‌يابد. از‌اين رو، فرد a حالت (3) يا (4) را انتخاب خواهد كرد كه در آن هم خود و هم ساير افرادي كه با آنها كنش دارد، منتفع مي‌شوند. بنابراين، تابع مطلوبيت a به اين صورت بوده u_a=f(δ_M )=f(δ_a,δ_b,δ_c) و روابط زير براي او صادق است:
    (du_a)/(dδ_i )≥0  i=a,d,c        and             (du_a)/(dδ_j )=0              j=d
    اما a در بين انتخا‌ب‌هاي خود هيچ‌گاه به سود فرد d توجهي ندارد. در بين هر دو انتخاب a، سود d صفر بوده و تغييرات سود فرد d هيچ‌گونه تأثيري بر مطلوبيت فرد a نخواهد داشت. بنابراين، شايد در‌ اين حالت فرد a خودخواه نباشد (مثل انتخاب (2))، اما فرد a در‌اين حالت به نوعي خودخواهي با مراتب وسيع تري را تجربه مي‌كند. فرد a در‌اين حالت، يك فرد «شبكه خواه» است، وي بر طبق موازين و قوانيني كه به آن پايبند است يعني موازين شبكه M، موظف است يكي از دو انتخاب (3) يا (4) را انجام دهد؛ انتخابي كه تنها به شبكه‌اي كه خودش در آن عضو است سود مي‌رساند.
    اما حالتي را در نظر بگيريد كه فرد a داراي انباشتي از سرمايه مذهبي باشد. در‌اين صورت، تابع مطلوبيت فرد a بر طبق آموزه‌هاي اخلاقي كه دارد، نه تنها خودش و اطرافيان و دوستانش را در بر مي‌گيرد، بلكه در‌اين حالت فرد a نگران افراد دورتري كه هيچ آشنايي با آنها ندارد و هيچ الزامي به كمك آنان ندارد نيز مي‌باشد. تابع مطلوبيت فرد a در‌اين حالت، به‌اين صورت خواهد بود:
    u_a=f(δ_a,δ_b,δ_c,δ_d,ϑ_a)
    و روابط زير براي او صادق است:
    (du_a)/(dδ_i )≥0  i=a,d,c,d  or  total  person  and   (du_a)/(dϑ_a )  ≥0
    بنابراين، فرد a تنها در صورتي حالت (5) را انتخاب مي‌كند كه داراي انباشت سرمايه مذهبي باشد. همان‌طور كه مشاهده مي‌شود، در تابع مطلوبيت فردي كه مقادير متنابهي از انباشت سرمايه مذهبي را در اختيار دارد، متغيري تحت عنوان ϑ_a هم دخيل است.‌اين متغير نشان دهنده ميزان خُرسندي است كه فرد با استفاده از سرمايه مذهبي به دست مي‌آورد. در ‌اين حالت فرد به اميد منفعت انتظاري (اجر اُخروي)، كه هيچ شكّي در آن وجود ندارد، بر موازين مذهب عمل مي‌كند. بنابراين، خود فعل «عمل كردن بر اساس موازين» نيز براي وي انباشتي از مطلوبيت به‌وجود خواهد آورد.
    اگر سرمايه مذهبي، برخاسته از دين مبين اسلام باشد، فرد مسلمان، كار نيك را تنها براي آنكه خدايش به او فرمان داده، و به او وعده‌هايي به‌عنوان اجر اُخروي داده است، انجام مي‌دهد همان‌گونه كه در قرآن آمده است: «بگو‌ آيا ‌اين [عقوبت] بهتر است ‏يا بهشت جاويدان كه به پرهيزگاران وعده داده شده است كه پاداش و سرانجام آنان است (فرقان:15)؛ «وصف بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده [اين است كه] از زير [درختان ] آن نهرها روان است، ميوه و سايه‏اش پايدار است. ‌اين است فرجام كسانى كه پرهيزگارى كرده‏اند و فرجام كافران آتش [دوزخ] است (رعد:35)؛ «خدا كسانى را كه‌ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند، به آمرزش و پاداشى بزرگ وعده داده است (مائده: 9). 
    بنابراين، فرد با انباشت سرمايه مذهبي نشأت گرفته از دين مبين اسلام، براي رضاي خدا و رسيدن به بهشت ابدي كارهايش را انجام مي‌دهد، نه فقط براي سود دنيوي. اما فردي كه داراي انباشت سرمايه اجتماعي است. تنها كارهايي را انجام مي‌دهد كه براي گروه و شبكه‌اي كه در آن عضو است، مطلوب باشد. 
    همچنين فردي كه داراي سرمايه مذهبي است، سود انتظاري را دنبال مي‌كند كه بي‌شك محقق خواهد شد؛ چون خداي او به او وعده تحقق قطعي آن را داده است. بنابراين، ‌اين فرد بدون نا اميدي از ناملايمات دنيوي و شكست‌هاي اقتصادي (البته بر پايه محاسبات دنيوي)، به كارهايش ادامه خواهد داد؛ زيرا تابع مطلوبت او يك جزء ϑ_a دارد كه هيچ‌گونه شكي در آن نيست.
    اما فرد با سرمايه اجتماعي، همواره داراي نااطميناني در بازخورد كنش‌هاي خود توسط رهبر گروه خواهد بود. همين شك موجب مي‌شود فرد كاملاً در اختيار گروه نبوده و به نفع شخصي هم فكر كند و سبب ايجاد سواري مجاني گردد. در انتخاب‌هاي بالا، فرد a كه داراي سرمايه اجتماعي بود، مي‌توانست مسير (3) و يا (4) را انتخاب كند؛ حال، فرد a كدام را بر مي‌گزيند؟
    اگر فرد a از سرمايه مذهبي بي بهره باشد، به احتمال فراوان حالت (3) را انتخاب خواهد كرد. او از يك سو بر طبق تابع مطلوبيت خود عمل كرده و از سوي ديگر، خودش سود بالاتري را برده است. بر اين اساس، فرد a با فقدان سرمايه مذهبي هيچ ضمانت اجرايي به پايبندي به قوانين گروه نخواهد داشت و همواره به دنبال راهي براي فرار از ‌اين قوانين و استفاده بيشتر از سود گروه براي خود است (سواري مجاني). اين نقيصه يكي از حالت‌هايي است كه موجب شكست مكانيسم سرمايه اجتماعي خواهد شد. 
    برخي از محققان بر‌اين باورند كه بسياري از مشكلات كشورهاي توسعه نيافته با عدم راستگويي و شفافيت رهبران و مديران ارشد و همچنين عدم شفافيت كاري و سيطره دروغ ميان مردم رابطه دارد. اما در يك جامعه، كه افرادش داراي انباشت مقادير چشمگيري از سرمايه مذهبي هستند، همواره عملشان بر پايه راستي و درستي خواهد بود، خواه يك نظام قانوني براي بازرسي اعمال وجود داشته باشد، خواه نباشد؛ زيرا ‌اين افرد مطابق با اصول و قواعد اخلاقي رفتار خواهند كرد.
    مطابق آموزه‌هاي اسلامي راست انديشي و راستگويي از بالاترين صفت‌هاي انساني است و افراد راستگو، همتراز پيامبران شمرده شده‌اند. بنابراين، فرد با سرمايه مذهبي در هر شرايطي كه باشد، به دنبال راستي و راستگويي خواهد بود. همان‌گونه كه در قرآن آمده است: «از ‌اينكه اسلام آورده‏اند بر تو منت مى‏نهند بگو بر من از اسلام آوردنتان منت مگذاريد، بلكه [اين] خداست كه با هدايت‏كردن شما به‌ايمان بر شما منت مى‏گذارد، اگر راستگو باشيد (حجرات: 17)؛ «تا خدا راستگويان را به [پاداش] راستى‏شان پاداش دهد و منافقان را اگر بخواهد عذاب كند يا بر‌ايشان ببخشايد كه خدا همواره آمرزنده مهربان است (احزاب: 24). 
    موارد ديگري نيز وجود دارد كه سرمايه اجتماعي قادر به ايجاد كارايي در اقتصاد نخواهد بود،‌ اما با داشتن سرمايه مذهبي مي‌توان به‌سمت بهبود وضعيت افراد حركت نمود. براي مثال، در مباحث اقتصاد اطلاعات مواردي وجود دارد كه تحت آن بازار شكل نمي‌گيرد. در ‌اين حالت، افراد بازار با غير واقعي جلوه دادن اطلاعات، به دو حالت كژمنشي  و كژگزيني  اقتصاد را دچار اختلال مي‌كنند.
    به طور نمونه، فروشنده‌اي را تصور كنيد كه براي آنكه بتواند بهتر ماشين دست دوم خود را بفروشد، پاره‌اي از عيوب آن را به خريدار نمي‌گويد. در‌اين حالت، مكانيزم اقتصاد قادر به تشكيل بازاري كارا نخواهد بود. اگر فروشنده با خريدار آشنايي (سرمايه اجتماعي) داشته باشد. حتماً اطلاعات كامل‌تري به وي خواهد داد و بازار به نقطه كارا نزديك‌تر مي‌شود.
    اما اگر فروشنده داراي سرمايه مذهبي بالايي باشد، چه با خريدار كنش داشته باشد (سرمايه اجتماعي) و چه نداشته باشد، اطلاعات كاملي را از كالاي خود به وي مي‌دهد؛ زيرا در‌اين حالت تابع مطلوبيت فرد فروشنده داراي متغيري است كه در آن آموزه‌هاي مذهبي وي قرار دارند. ‌اين آموزه‌ها، او را از دادن اطلاعات نادرست منع مي‌كند. در‌اين حالت، نظام بازار به شرايط اطلاعات كامل نزديك شده و بازار كارا خواهد شد. همچنين اگر فردي كه داراي سرمايه مذهبي (با تأكيد بر دين مبين اسلام) است، بر پايه اوامر خداي خود عمل كرده و همواره چه تحت نظارت فردي جامعه باشد، و چه نباشد، كارش را نيكو و براي رضايت و خشنودي خدا انجام خواهد داد؛ زيرا در قرآن، مي‌فرمايد: «اگر نيكي كنيد به خود نيكي كرده‏ايد و اگر بدى كنيد به خود [بد نموده‏ايد] (اسراء: 7)؛ «بگو اى بندگان من كه ايمان آورده‏ايد از پروردگارتان پروا بداريد براى كسانى كه در ‌اين دنيا خوبى كرده‏اند، نيكى خواهد بود و زمين خدا فراخ است بى‏ترديد شكيبايان پاداش خود را بى‏حساب [و] به تمام خواهند يافت (زمر:10).
    فردي كه تنها انباشتي از سرمايه اجتماعي دارد، تنها به دنبال اهداف گروه خود است. در‌ اين ميان براي او اهميتي نخواهد داشت كه با تحقق هدف گروهش، گروه‌هاي ديگر جامعه متضرر شوند يا نه. بنابراين، عدالت را قوانين گروه نشان خواهد داد. عدالت در جامعه‌اي كه فقط سرمايه اجتماعي (بدون نگرش‌هاي اخلاقي و مذهبي ) در آن هست، برقراري حداكثر منفعت براي گروه، آن‌هم به هر قيمتي است. اما فردي كه داراي انباشت سرمايه مذهبي است، به دنبال برقراري عدل است، حتي اگر‌اين عدل به سود اقتصادي براي او نيز منجر نشود. همانطور كه خداوند در قرآن مي‌فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، پيوسته به عدالت قيام كنيد و براى خدا گواهى دهيد هر چند به زيان خودتان يا [به زيان] پدر و مادر و خويشاوندان [شما] باشد. اگر [يكى از دو طرف دعوا] توانگر يا نيازمند باشد، باز خدا به آن دو [از شما] سزاوارتر است. پس از پى هوس نرويد كه [درنتيجه از حق] عدول كنيد و اگر به انحراف گراييد يا اعراض نماييد، قطعا خدا به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است (نساء:135).
    بنابراين سرمايه مذهبي برخاسته از اسلام، مي‌تواند بسياري از نقص‌هاي موجود در سرمايه اجتماعي و شكست بازار همچون سواري مجاني، شبكه خواهي، كژگزيني و كژمنشي را مرتفع كرده و اقتصاد را به سمت كارايي سوق دهد.
    نتيجه گيري
    سرمايه اجتماعي، به عنوان برآيند مشاركت و تعامل انسان‌ها در جامعه مي‌توان تأثير مثبتي بر فعاليت‌هاي اقتصادي داشته باشد. اما در پاره‌اي از موارد ‌اين سرمايه‌داراي نقص‌هايي است كه سبب مي‌شود اقتصاد از تخصيص‌هاي كارا فاصله بگيريد. اين نقيصه را مي‌توان با معرفي سرمايه نويني به نام سرمايه مذهبي بر طرف كرد.
    سرمايه مذهبي مي‌تواند اغلب جنبه‌هاي مثبت سرمايه اجتماعي (همچون اعتماد، دسترسي به اطلاعات و مشاركت) را پوشش داده و بسياري از نقص‌هاي آن (همچون سواري مجاني و شبكه خواهي) را مرتفع نمايد. علاوه بر‌اين، سرمايه مذهبي مي‌تواند سبب عدم بروز كژگزيني و كژمنشي در اقتصاد شده و اقتصاد را از ناكارايي دور كند. وجود سرمايه مذهبي سبب مي‌شود تا سرمايه‌هاي فيزيكي، انساني و اجتماعي به درستي مورد استفاده قرار گيرد.
    در صورت وجود سرمايه مذهبي، فرد حتي در زماني كه هيچ نظارت بيروني بر نحوه رفتارش نيست، از سرمايه انساني نهفته در خود را در مسير ضرر زدن به ديگران استفاده نمي‌كند؛ و هيچگاه به دنبال سواري مجاني در گروه‌هاي سرمايه اجتماعي خود نيست. ‌اين رفتار نيكو، از يك نظارت دروني نشأت مي‌گيرد؛ نظارتي كه هر كس بر خودش دارد و يا، به بيان درست‌تر، نظارتي كه اخلاقيات و وجدان (سرمايه مذهبي) هر فرد بر اعمال و رفتار او دارد. ‌اين نظارت همواره با فرد است؛ چون فرد خود، ناظر خود است. جامعه‌اي با ‌اين خصوصيات حتماً چه از لحاظ اقتصادي و چه از لحاظ فرهنگي به بلوغ و شكوفايي خواهد رسيد.

    References: 
    • پيران، پرويز و ميرطاهر موسوي و ميرطاهر شياني(1386)، «كار پايه مفهومي و مفهوم سازي سرمايه اجتماعي»، رفاه اجتماعي، شماره 23.
    • دليري، حسن دليري، «اثر سرمايه اجتماعي بر رشد اقتصادي در استان‌هاي ايران»، پايان نامه كارشناسي ارشد اقتصاد، دانشكده علوم اداري و اقتصاد، دانشگاه اصفهان، اصفهان، (ب، 1388).
    • دليري، حسن، «سرمايه اجتماعي، سراب يا مدينه فاضله»، حقوق اقتصاد، شماره چهارم و پنجم، ص 74-85، (الف، 1388).
    • رناني، محسن و حسن دليري، «‌ايا سرمايه اجتماعي واقعاً سرمايه است؟»، راهبرد ياس، ش 19، پاييز 1388.
    • شجاعي‌زند، «نقش روشنفكري ديني در عرفي شدن؛ منع يا تسهيل»، راهبرد فرهنگ، ش 4، ص 25-7، 1387.
    • عزتي، مرتضي و لطفعلي عاقلي، «سرمايه مذهبي: ماهيت، عناصر تشكيل دهنده و آثار آن»، مجموعه مقالات همايش اقتصاد اسلامي و توسعه، دانشكده علوم اداري و اقتصادي، دانشگاه فردوسي، ارديبهشت 1387.
    • مهرگان، نادر و حسن دليري، «نقش سرمايه مذهبي (اخلاق) د رتوسعه اقتصادي»، راهبرد ياس، ش 21، بهار 1389.
    • مويدفر، رزيتا، «بررسي روند تحولات سرمايه اجتماعي و پيامدهاي اقتصادي آن در‌ايران: ارائه يك الگوي نظري»، پايان نامه مقطع دكتراي اقتصاد، اصفهان، دانشگاه اصفهان، دانشكده اقتصاد و علوم اداري، 1385.
    • نظرپور، محمدتقي و مصطفي منتظري مقدم، «فرهنگ اعتماد ساز در انديشه ديني و نقش آن در توسعه اقتصادي»، اقتصاد اسلامي، ش 31، ص 69-37، 1387.
    • Arrow, K.J, "Observations on Social Capital. In: Dasgupta P, Serageldin I (Eds) Social Capital: A Multifaceted Perspective. The World Bank, Washington DC, PP. 3–5, 2000.
    • Breier, M. Visser, M.” The Free Rider Problem in Community-Based Rural Water Supply: A Game Theoretic Analysis”, Southern Africa Labour and Development Research Unit Working Paper Number 06/05. Cape Town: SALDRU, University of Cape Town, 2006.
    • Carpenter, Jeffrey P. , Amrita G. Daniere, Lois M. Takahashi,” Cooperation, trust, and social capital in Southeast Asian urban slums”, Journal of Economic Behavior & Organization Vol. 55 (2004) 533–551, 2004.
    • Coleman. J, Foundation of Social Theory, Belknap Press, Cambridge MA, 1994.
    • Field, J., Social Capital, Rutledge Taylor & Francis Group, London and New York, 2003.
    • Guiso, l. and Lui Gi Zinglales, "The Role Social Capital in Financial Development", NBER Working Paper, No. w7563, 2001.
    • Hanifan. L., "The Rural School; Community Center", Annals of American Academy of Political and Social Science, 67, PP. 130-138, 1916.
    • Katz, F & Lazarsfeld, "Personal Influence", New York: FreePress.
    • Pollit, M., "The Economics of Trust, Norms and Networks", Business Ethics: A European Review, Blackwell Publishers, pp.119-128, 2002.
    • Portes, A., "Social Capital: its Origins and Applications in Modern Sociology", Annual Review of Sociology, Vol. 24, PP. 1-24, 1998.
    • Putnam, R., Bowling Alone: the Collapse and Revival of American Community, Simon and Schuster, New York, 2000.
    • Schultz, T.W., "Investment in Human Capital", American Economic Review. 1961, Vol. 51.
    • Silkoset, R.,” The Dark Side of Social Capital”, Abstract submitted to the 2008 MOPAN conference.
    • Svendsen, Gunner L.H and Svendsen, Gert T., "Measuring Social Capital: The Danish Co-Operative Dairy Movement", Sociology Ruralis, vol. 40, No.1, PP.72-86, 2000.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مهرگان، نادر، دلیری، حسن.(1389) سرمایه اجتماعی یا سرمایه مذهبی،کدام یک برای اقتصاد مطلوب‌ترند؟. دو فصلنامه معرفت اقتصاداسلامی، 1(2)، 51-72

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نادر مهرگان؛ حسن دلیری."سرمایه اجتماعی یا سرمایه مذهبی،کدام یک برای اقتصاد مطلوب‌ترند؟". دو فصلنامه معرفت اقتصاداسلامی، 1، 2، 1389، 51-72

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مهرگان، نادر، دلیری، حسن.(1389) 'سرمایه اجتماعی یا سرمایه مذهبی،کدام یک برای اقتصاد مطلوب‌ترند؟'، دو فصلنامه معرفت اقتصاداسلامی، 1(2), pp. 51-72

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مهرگان، نادر، دلیری، حسن. سرمایه اجتماعی یا سرمایه مذهبی،کدام یک برای اقتصاد مطلوب‌ترند؟. معرفت اقتصاداسلامی، 1, 1389؛ 1(2): 51-72