معرفت اقتصاداسلامی، سال دوم، شماره دوم، پیاپی 4، بهار و تابستان 1390، صفحات 31-56

    روش‌شناسی تدوین شاخص پیشرفت انسانی بر اساس گفتمان قرآنی

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    محمدجواد توکلی / مربي گروه اقتصاد مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) / tavakoli@qabas.net
    چکیده: 
    نماگر ها و شاخص توسعه نقشی اساسی در ارزیابی و بهبود میزان پیشرفت کشورها ایفا می کنند. از نگاه روش شناسانه، تدوین شاخص یک پارچه‌ی توسعه و پیشرفت مستلزم پیمودن چهار مرحله‌ی مفهوم سازی، استخراج معیارها، طرّاحی نماگر ها و پک پارچه سازی آنها می باشد. بنا به فرضیه‌ی این مقاله که با استفاده از روش تحلیلی ارزیابی شده است، پذیرش مفهوم قرآنی توسعه و پیشرفت موجب تحوّلی اساسی در تدوین معیارها و همچنین شاخص آن می شود. بر اساس گفتمان قرآنی، توسعه‌ی جوامع انسانی به مفهوم تعالی افراد آن جوامع برای دست یابی به زندگی پاکیزه (=حیات طیبه) در سرزمین پاک (=بلده‌ی طیبه) و آباد (عمران) است. این مفهوم متعالی از توسعه‌ی انسانی را که از آن با عنوان «پیشرفت انسانی» یاد می شود، می توان با توجه به کلام وحی در آسیب شناسی تمدّن ها و در چارچوب مؤلّفه های «توانمندی اخلاقی»، «توانمندی فکری»، «توانمندی جسمی ـ روانی»، و «توانمندی درآمدی» ملّت ها بازشناسی کرد. در این چارچوب، شاخص های ترکیبی پیشرفت انسانی تحقّق این توانمندی های چهارگانه را اندازه گیری می کند. وزن دهی به هریک از این توانمندی ها را می توان با توجه به تأکیدات دینی بر هریک از آنها تعیین نمود.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Methodology of Designing a Human Progress Indicator on the Basis of Qur'anic Discourse
    Abstract: 
    The indexes and indictor of development have a central role in the evaluation and improvement of the progress of countries. From a methodological view, the formulation of a cohesive indicator of progress and development requires passing through four stages: conceptualization, criteria extraction, indexes designing and integrating them. The present paper, which uses an analytical method, considers that adapting the Qur'anic perspective of progress and development will bring about a fundamental change in the formulation of progress criteria and indicators. According to the Qur'anic discourse, development of human societies means exaltation of the members of these societies and thus leading an (agreeable life) on a (godly land). This transcendent concept of human development which is called "human progress" can be recognized by noticing the (divine revelation) in the pathological study of civilizations and within the framework of such components as "moral capability", "intellectual capability", "physical – mental capability", and "income capability" of the nations. The synthetic indicators of human progress measure the achievement of these four capabilities within the mentioned framework. Each of these potentials can be measured by observing the religious emphases on each of them.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

    روش‌شناسي تدوين شاخص پيشرفت انساني بر اساس گفتمان قرآني
    محمّدجواد توكلي*
    چكيده
    نماگر‌ها و شاخص توسعه نقشي اساسي در ارزيابي و بهبود ميزان پيشرفت كشورها ايفا مي‌كنند. از نگاه روش‌شناسانه، تدوين شاخص يك‌پارچة توسعه و پيشرفت مستلزم پيمودن چهار مرحلة مفهوم‌سازي، استخراج معيارها، طرّاحي نماگر‌ها و پك‌پارچه‌سازي آنها مي‌باشد. بنا به فرضية اين مقاله كه با استفاده از روش تحليلي ارزيابي شده است، پذيرش مفهوم قرآني توسعه و پيشرفت موجب تحوّلي اساسي در تدوين معيارها و همچنين شاخص آن مي‌شود. بر اساس گفتمان قرآني، توسعة جوامع انساني به مفهوم تعالي افراد آن جوامع براي دست‌يابي به زندگي پاكيزه (=حيات طيبه) در سرزمين پاك (=بلدة طيبه) و آباد (عمران) است. اين مفهوم متعالي از توسعة انساني را كه از آن با عنوان «پيشرفت انساني» ياد مي‌شود، مي‌توان با توجه به كلام وحي در آسيب‌شناسي تمدّن‌ها و در چارچوب مؤلّفه‌هاي «توانمندي اخلاقي»، «توانمندي فكري»، «توانمندي جسمي ـ رواني»، و «توانمندي درآمدي» ملّت‌ها بازشناسي كرد. در اين چارچوب، شاخص‌هاي تركيبي پيشرفت انساني تحقّق اين توانمندي‌هاي چهارگانه را اندازه‌گيري مي‌كند. وزن‌دهي به هريك از اين توانمندي‌ها را مي‌توان با توجه به تأكيدات ديني بر هريك از آنها تعيين نمود.
    كليدواژه‌ها: توسعه و پيشرفت، پيشرفت انساني، الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت، حيات طيبه، شاخص پيشرفت، گفتمان قرآني.
    طبقه‌بندي JEL: C8, C43, O15, O1

    مقدّمه
    سنجش ميزان توسعه‌يافتگي و پيشرفت جوامع، و شاخص‌هاي ارزيابي آن، همواره يكي از مسائل پيش‌روي اقتصاددانان توسعه بوده است. در چند دهة اخير، همراه با تحوّل در مفهوم رشد و توسعه، معيارهاي سنجش پيشرفت ملّت‌ها دستخوش تغيير شده‌اند. هنگامي كه اقتصاددانان به جنبه‌هاي كمّي رشد و توسعه توجه مي‌كردند، توليد ناخالص ملّي  معياري براي سنجش ميزان پيشرفت كشورها تلّقي مي‌شد. بر اين اساس، كشوري پيشرفته‌تر است كه در طول يك سال، كالاها و خدمات بيشتري عرضه كند. عبور از مفهوم «رشد»  به مفهوم «توسعه»،  و توجه به جنبه‌هاي متنوّع اجتماعي آن، طراحي شاخص‌هاي تركيبي توسعه را موجب گرديد. با طرح ايدة توسعة انساني،  از سال 1990، سازمان ملل متحد شاخص تركيبي توسعة انساني (مشتمل بر شاخص‌هاي توانمندي بهداشتي، آموزشي، و درآمدي) را براي بيشتر كشورهاي جهان محاسبه مي‌كند.  بانك جهاني نيز هر سال گستره‌اي از شاخص‌هاي توسعه را محاسبه و منتشر مي‌نمايد. 
    گرچه طرّاحي شاخص توسعة انساني گامي رو به جلو بوده كه اقتصاددان را از مفهوم كمّي «رشد» به سمت مفهوم كيفي «توسعه» سوق داده و به آن جنبة انساني‌تري داده است، هنوز اين شاخص نتوانسته انتظارات انديشمندان توسعه را برآورده سازد. شاهد اين امر را مي‌توان در مخالفت اوّلية آمارتيا سن،  (برندة جايزة نوبل اقتصادي در سال 1998) با درخواست محب الحق  (اقتصاد‌دان پاكستاني) براي مشاركت در طرّاحي شاخص توسعة انساني دانست. سن، كه ديدگاه قابليت  او مبناي نظري شاخص توسعة انساني را شكل داده، معتقد بود كه تدوين شاخص توسعة انساني كاري دشوار است و نمي‌تواند چندان كارساز باشد. وي با اصرار محب الحق مبني بر اينكه تقريب شاخص توسعة انساني مي‌تواند ديدگاه سياست‌گذاران كشورها را تغيير دهد و توجه آنها را به جنبه‌هاي انساني توسعه جلب كند، در طرّاحي شاخص توسعة انساني مشاركت كرد. 
    توجه به گذر از شاخص توليد ناخالص ملّي به شاخص توسعة انساني بيانگر آن است كه اين تحوّل در تدوين شاخص به دنبال تحوّل در مفهوم رشد و توسعه اتّفاق افتاد. هنگامي كه اقتصاد‌دانان از مفهوم كمّي «رشد» به سمت مفهوم كيفي «توسعه» تمايل پيدا كردند، تدوين شاخص توسعه نيز از شاخصي كمّي و تك‌بعدي به شاخصي كيفي و چندبعدي تغيير كرد. با صرف‌نظر از اين سؤال كه آيا شاخص سه‌بعدي توسعة انساني مي‌تواند مفهوم كيفي توسعه را اندازه‌گيري كند، ما با اين پرسش روبه‌رو هستيم كه آيا اين شاخص مي‌تواند مفهوم پيشرفت و تعالي را در ادبيات رشد و توسعة اسلامي اندازه‌گيري كند؟ اگر اين ادّعا را بپذيريم كه مفهوم اسلامي پيشرفت با مفهوم متعارف رشد و توسعه فرق دارد، سنجش و تقريب اين مفهوم متفاوت با توسعه نياز به شاخص‌هاي خاصّ خود دارد. سؤال پيش‌رو آن است كه چگونه مي‌توان مفهوم اسلامي توسعه را كه از آن با عنوان «پيشرفت» ياد مي‌كنيم، اندازه‌گيري كرد؟ 
    در اين مقاله، با توجه به جلوه‌هاي متمايز مفهوم اسلامي پيشرفت، شاخصي تركيبي براي سنجش آن پيشنهاد مي‌شود. ما به طور عمده بر جنبه‌هاي روش‌شناختي استخراج شاخص متمركز شده و به جنبه‌هاي محاسباتي آن نمي‌پردازيم. براي اين منظور، بعد از مروري بر پيشينة بحث، نخست به اختصار مفهوم شاخص پيشرفت و مراحل تدوين آن را بررسي مي‌كنيم؛ سپس، به تفصيل، چهار مرحلة تدوين شاخص تركيبي پيشرفت اسلامي بر اساس گفتمان قرآني را تبيين مي‌نماييم.
    پيشينة تحقيق
    با وجود پيشرفت‌هايي كه در دهه‌هاي اخير در ادبيات توسعة اسلامي رخ داده، بحث از تدوين شاخص‌هاي آن چندان مورد تحقيق و بررسي قرار نگرفته است. اين خلأ در زمينة تدوين شاخص توسعة انساني با نگرش اسلامي نيز به چشم مي‌خورد. در يكي از مطالعات انجام‌گرفته در اين زمينه، نصرالله خليلي (1380) به ارائة مباني توسعة انساني اسلامي مي‌پردازد و ايمان و عمل صالح را معيارهاي آن مي‌داند او مي‌گويد: ايمان و عمل صالح را با توجه به ميزان عمل به فروع دين مي‌توان اندازه‌گيري كرد.
    محمّدجمال خليليان (1384 و 1386)، ضمن طرح ايدة شاخص‌هاي توسعة انسان‌محور، ميزان «توسعه‌يافتگي نيروي انساني»، «تناسب سطح مصرف و رفاه جامعه با معيشت عموم مردم»، «پايبندي افراد جامعه در حفظ منافع ملّي»، «تعهّد و مسئوليت‌پذيري افراد جامعه»، و «كام‌يابي در رفع فقر و تأمين نيازهاي اساسي» را پنج شاخص اصلي براي سنجش ميزان توسعة اقتصادي كشورها مي‌پندارد. 
    همايون. ا. در و سعيده، ف. اُتيتي (2002) نيز با پيشنهاد «شاخص توسعة انساني اخلاقي»، مقوله‌هاي ارزشي و ديني را در قالب پنج بعد «توانمندي جنسيتي»، «تخريب زيست‌محيطي»، «آزادي‌هاي مدني و سياسي»، «ارزش‌هاي خانوادگي»، و «نفوذ مذهبي»، به شاخص توسعة انساني اضافه مي‌كنند. اين دو نويسنده معتقدند: تخريب زيست‌محيطي با متوسط سالانة جنگل‌زدايي، فرسايش خاك، و نمك‌زايي قابل سنجش است؛ ولي شاخص سرانة انتشار دي‌اكسيد كربن پيشنهاد مي‌كنند. آنان آزادي‌هاي مدني و سياسي را با شاخص آزادي سنجيده‌اند كه دربردارندة ميزان برخورداري از آزادي‌هاي سياسي و مدني است. اين نويسندگان علي‌رغم پيشنهاد دو شاخص «نرخ طلاق» و «ميانگين سنّ ازدواج اوّل»، ميزان باروري را به عنوان شاخصي براي سنجش ارزش‌هاي خانوادگي به كار گرفته‌اند. آنها ميزان نفوذ مذهبي در جامعه را نيز توسط شاخص دين  سنجيده‌اند. 
    در مقالة حاضر، تلاش مي‌شود كه با استفاده از نتايج پژوهش‌هاي پيشين، روش‌شناسي تدوين شاخص پيشرفت انساني بر اساس گفتمان قرآني مورد بررسي قرار گيرد. تفاوت اين نوشته با پژوهش‌هاي پيشين از طرفي به سبب رويكرد روش‌شناسانة آن و از طرف ديگر، ناشي از بازتعريف توانمندي اخلاقي به عنوان بعد چهارم توسعة انساني مي‌باشد. در اين مقاله معيار سنجش و ارزش‌گذاري پيشرفت انساني رويكرد توانمندي و نه رويكرد نتيجه‌گرايي مطلوبيت‌گرايانه است.  براي نشان دادن تمايز مفهومي موجود، شاخص پيشنهادي، شاخص پيشرفت انساني  ناميده شده است. 
    مفهوم شاخص توسعه و پيشرفت و مراحل تدوين آن
    ورود به عرصة تدوين شاخص‌هاي توسعه و پيشرفت نيازمند درك مشخّصي از مفهوم شاخص و ويژگي‌هاي آن است. درك مشخّص از مفهوم و ويژگي‌هاي شاخص زمينه را براي ورود به بحث از مراحل تدوين آن فراهم مي‌سازد.
    مفهوم شاخص توسعه و پيشرفت
    در ادبيات اقتصادي، شاخص به نماگري اطلاق مي‌شود كه براي سنجش متغير‌هاي اقتصادي از قبيل ميزان توليد، تورّم، بيكاري، و قيمت‌ها مورد استفاده قرار مي‌گيرد. شاخص در مفهوم اقتصادي آن، به طور عمده، معيار ارزيابي كمّي به شمار مي‌رود. در مباحث اقتصادي، مي‌توان ميان شاخص‌هاي وضعيت، شاخص‌هاي پيش‌بيني، و شاخص‌هاي ارزيابي و انتخاب طرح‌هاي توسعه‌اي تمايز قائل شد.  مراد ما از شاخص، معياري كمّي است كه با تمركز بر پاره‌اي از متغيرهاي كلان، وضعيت توسعه و پيشرفت كشورها و مناطق را مي‌سنجد.
    شايد تمايز ميان معيار و شاخص را بتوان اين‌گونه مطرح كرد كه «معيار» اندازه‌گيري ويژگي‌هاي موضوع مورد سنجش را به صورتي كلي بيان مي‌كند؛ ولي «شاخص» اين ويژگي‌ها را به صورت كمّي و عملياتي مي‌سنجد. وقتي يك پزشك فردي را معاينه مي‌كند و درجة حرارت بدن او را مي‌سنجد، درجة حرارت بدن، نماگر، شاخص، و علامتي است كه سلامت يا عدم سلامت فرد را نشان مي‌دهد. به همين صورت، نماگر اميد به زندگي وسيله‌اي است كه سطح بهداشت را در چارچوب شاخص توسعة انساني اندازه‌گيري مي‌كند.
    در ادبيات توسعه، مي‌توان تفاوت دقيقي ميان دو اصطلاح Index و Indicators يافت: واژة اوّل بيشتر ناظر به معيارهاي كلان است كه با نوعي وزن‌دهي، به نماگري واحد تبديل مي‌شوند؛ ولي واژة دوم به نماگر‌هاي متعدّدي اشاره مي‌كند كه الزاماً به نماگري واحد با مقياس يكسان تبديل نمي‌شوند. مزيت شاخص‌هاي كلان و يك‌پارچه آن است كه به راحتي قابليت مقايسه را فراهم مي‌سازند. 
    جدول 1: رويكردهاي دوگانه در ارزيابي توسعه و پيشرفت
        رويكرد شاخص توسعه Index    رويكرد نماگرهاي توسعه Indicators
    مفهوم    متوسط وزني نماگر‌هاي متفاوت توسعه و پيشرفت    مجموعه‌اي از نماگر‌هاي متفاوت توسعه و پيشرفت
    مزايا    يك‌پارچگي، سهولت مقايسه، تأثيرگذاري سياستي    شمول، درگير نشدن در كمّي‌سازي افراطي
    معايب    ساده‌سازي، مشكل وزن‌دهي    پراكندگي، عدم امكان برداشت كلّي
    نمونه(ها):
        شاخص توسعة انساني:  مشتمل بر نماگر‌هاي درآمد، آموزش و بهداشت؛ شاخص كيفيت زندگي  مشتمل بر نماگرهاي قدرت خريد، بي‌خانماني، تأمين نيازهاي اساسي، نرخ خودكشي و بي‌سوادي، تضييع حقوق افراد و تخريب جنگل؛
    شاخص پيشرفت اجتماعي  مشتمل بر نماگر‌هاي آموزش، بهداشت، وضعيت زنان، توان دفاعي، وضعيت اقتصادي، و جغرافيايي، مشاركت سياسي، تنوّع فرهنگي، ميزان رفاه     نماگر‌هاي توسعة سازمان ملل متحد:  مشتمل بر نماگرهاي توسعة روستايي، شهري، اجتماعي، بهداشت، زيربناها، خدمات كارآمد، حمايت اجتماعي، سياست‌گذاري اقتصادي و...، فقر، تحصيلات، انرژي و معدن، بخش خصوصي، محيط زيست، علم و فناوري، بخش مالي

    تفاوت ميان نماگر و شاخص توسعه را مي‌توان با اشاره به دو نوع آمار توليدي توضيح داد كه نهادهاي تحت نظارت سازمان ملل ارائه كرده‌اند. بانك جهاني هر ساله مجموعه‌اي از هشتصد نماگر گسستة توسعه را براي همة كشورهاي جهان محاسبه و منتشر مي‌كند. تفاوت اين نماگر‌ها با شاخص توسعة انساني اين است كه دومي معياري يك‌پارچه و اوّلي مجموعه‌اي پراكنده از معيارهاي توسعه‌يافتگي را ارائه مي‌دهند. براي جلوگيري از خلط اين دو شاخص، نماگر را به عنوان معادل Indicators، و شاخص را به عنوان معادل Index برمي‌گزينيم.
    آندرو شارپ (1999)، با اشاره به تفاوت مفهومي ميان نماگر و شاخص، دو رويكرد مختلف در تدوين معرّف‌ها و نشانگر‌هاي رفاه را از يكديگر تفكيك مي‌كند. برخي معتقدند كه براي سنجش ميزان رفاه جامعه بايد مجموعه‌اي از نماگرها  را مورد محاسبه قرار داد. در مقابل، عدّه‌اي نيز تلاش مي‌كنند كه با تركيب اين نماگر‌ها، به نشانگر واحد يا شاخص  دست يابند. هرچند اين اختلاف‌نظر در حوزة اندازه‌گيري رفاه مطرح شده است، توجه به دلايل دو طرف مي‌تواند ما را در تدوين نشانگر‌هاي توسعه ياري دهد.
    ون دي ونت و همكاران (1999)، دلايل زير را بر موجّه‌نبودن ارائة شاخص يك‌پارچه براي رفاه به دست مي‌دهند:
    1. رفاه پديده‌اي چندبعدي است؛ اين ابعاد داراي مقياس‌هاي سنجش متفاوتي هستند كه نمي‌توان آنها را به مقياس واحدي تبديل كرد. 
    2. بسياري از جنبه‌هاي رفاه، در دنياي واقع، قيمت‌پذير نيستند؛ از اين‌رو، نمي‌توان براي آنها ارزش پولي معين كرد.
    3. نماگر واحد از رفاه نمي‌تواند جلوه‌هاي مختلف سياست‌گذاري را نشان دهد.
    4. در ارائة نماگر واحد، ما مجبور به وزن دادن به زيرنماگرها هستيم. از آنجا كه وزن دادن عيني  به اهداف اجتماعي امكان‌پذير نيست، وزن‌دهي عمدتاً بايد به صورت ذهني  صورت گيرد كه اين امر وظيفة سياست‌مداران به عنوان نمايندگان جامعه است. اگر ما نماگر‌هاي متعدّد ارائه دهيم، سياست‌مداران خود مي‌توانند به آنها وزن دهند.
    5. وزن‌دهي ذهني ممكن است خطراتي را به دنبال داشته باشد، زيرا با آوردن وزن‌هاي ذهني عينيت  و استقلال  در محاسبات آماري مخدوش مي‌شود. 
    ون دي وت و همكاران (1999)، به جاي پيشنهاد شاخص واحد، سيستمي از اطلاعات را پيشنهاد مي‌كنند كه علاوه بر ارائة اطلاعات نماگرهاي پراكنده، ارتباط بين مؤلّفه‌هاي رفاه را در ماتريسي منعكس كند. اين سيستم محاسبة اقتصادي و اجتماعي،  كه در هلند اجرايي شد، مجموعه‌اي از اطلاعات نظام‌مند را در ماتريسي از نماگرهاي كلان، براي جنبه‌هاي مختلف رفاه، محاسبه مي‌كند. در اين سيستم، هر نماگر بر اساس نظام واحدي از اطلاعات آماري اندازه‌گيري مي‌شود و براي اين كار، از واحد اندازه‌گيري مناسب هر پديده استفاده به عمل مي‌آيد. 
    برخلاف طرف‌داران ديدگاه نماگرهاي غيرمنسجم، طرف‌داران شاخص رفاه معتقدند كه رويكردشان مكمّل و نه جايگزين رويكرد رقيب است. از نظر آنان، رفاه پديده‌اي چندبعدي به شمار مي‌رود كه ارائة شاخص واحد از آن دشوار است؛ ولي اين كار به دلايلي چند ممكن و مفيد است: اوّل، تجميع نماگرها به عنوان بخشي از يك رويكرد علمي براي فهم واقعيتْ ضروري است؛ دوم، گرچه ارزش‌گذاري بازاري واقعيت‌هاي داراي ارزش غيربازاري مشكل است، مي‌توان اين ارزش‌ها را به گونه‌اي تقريب زد؛ سوم، سنجش شاخص رفاه با استفاده از روندها  امكان‌پذير است. 
    از نظر طرف‌داران ارائة شاخص يك‌پارچه، تجميع زير نماگرها نيازمند وزن‌دهي آنها بر اساس معيارهاي ذهني و نه عيني است؛ ولي مي‌توان به گونه‌اي به سمت عينيت پيش رفت. آنان معتقدند: بهترين راه، ايجاد نهادهاي آماري غيردولتي است كه با وزن‌دهي به زيرنماگرها، افكار عمومي و سياست‌مداران را به چالش بكشند تا زمينة وفاق در وزن‌دهي فراهم شود. اين نهادها با توجه به جهان‌بيني  و ديدگاه‌هاي خود، به شاخص‌ها وزن مي‌دهند و شاخص‌هاي مختصر  از رفاه را ارائه مي‌كنند. اين وزن‌دهي ممكن است در چارچوب نظام‌هاي دموكراتيك چالش‌هايي به وجود آورد؛ ولي فايدة اصلي اين شاخص‌هاي منفرد رفاه آن است كه عموم مردم را به روند‌هاي اجتماعي حسّاس مي‌كنند. بديهي است كه اين شاخص‌ها منعكس‌كنندة ارزش‌هاي تدوين‌كنندگان‌شان مي‌باشند، ولي شفاف بودن و روشن بودن اين ارزش‌ها مي‌تواند از اين مشكل بكاهد و زمينة ارزيابي را فراهم نمايد. 
    شايان ذكر است كه مشكلات شاخص‌هاي منفرد، به طور عمده، در فضاي گفتماني ليبرال ـ دموكراسي و در چارچوب الگوي توسعه در اقتصاد متعارف مطرح مي‌شود. در فضاي الگوي اسلامي پيشرفت، كه بر اساس مباني اسلامي طرّاحي مي‌شود، ملاك وزن‌دهي را مي‌توان از درون متون ديني و بر اساس ميزان تأكيدات خالق انسان‌ها كشف نمود. در مورد اولويت‌هاي بومي نيز مي‌توان به گونه‌اي به كشف آنها در فضاي جامعة اسلامي همّت گمارد. در ادامة مقالة حاضر، هنگام بحث از يك‌پارچه‌سازي زير نماگرها، به قابليت‌هاي وزن‌دهي در چارچوب الگوي اسلامي ـ ايراني پيشرفت خواهيم پرداخت. 
    ويژگي‌هاي شاخص توسعه و پيشرفت
    همان‌گونه كه گفته شد، ارائة شاخص توسعه و پيشرفت و زيرنماگرهاي آن دشواري‌هاي خاصّ خود را دارد. از اين‌رو، براي تدوين زيرنماگرهاي پيشرفت اسلامي (و يك‌پارچه‌سازي آنها در قالب شاخص توسعه و پيشرفت)، بايد به ويژگي‌هاي آنها توجه كرد. در اين چارچوب، شاخص توسعه و پيشرفت (به مفهوم نماگر واحد)، و همچنين زيرنماگر‌هاي مولّد آن، بايد از ويژگي‌هاي زير برخوردار باشند:
    1. قابليت محاسبه و كمّي شدن نماگرها؛
    2. موجود بودن اطلاعات موردنياز براي محاسبة نماگرها؛
    3. مشخّص بودن واحد سنجش نماگرها؛
    4. صرفة اقتصادي در محاسبة نماگر‌ها؛
    5. وابسته نبودن نماگرها به مقياس اندازه‌گيري.
    در توضيح معيار اخير، بايد گفت كه تبديل نماگرهاي توسعه به شاخص واحد توسعه نيازمند ايجاد وحدت رويه در مقياس‌هاي اندازه‌گيري يا وابسطه نكردن آنها به مقياس اندازه‌گيري مي‌باشد. تدوين نماگر بر اساس درصد، و تعيين رقم آن بين عدد صفر و يك، گزينه‌اي مناسب براي دست‌يابي به اين هدف است. براي نمونه، در محاسبة نماگر توانمندي بهداشتي در شاخص توسعة انساني، اميد به زندگي همچون صورت كسري در نظر گرفته مي‌شود كه مخرج آن بالاترين نرخ اميد به زندگي ممكن است. با اين تقسيم، نسبتي بين صفر و يك به عنوان نماگر توانمندي بهداشتي كشور فرضي به دست مي‌آيد كه نشان مي‌دهد اين كشور از نظر بهداشتي چه فاصله‌اي با بهترين وضعيت ممكن دارد. 
    مراحل تدوين شاخص‌هاي توسعه و پيشرفت
    تدوين شاخص‌هاي توسعه و پيشرفت مشتمل بر سه مرحلة مفهوم‌سازي، استخراج معيارهاي اساسي و سپس طرّاحي نماگر‌هاي سنجش آنهاست. مرحلة فنّي يك‌پارچه‌سازي شاخص‌هاي طرّاحي‌شده را نيز مي‌توان به اين سه مرحله افزود.
    مفهوم‌سازي توسعه يكي از حسّاس‌ترين و مهم‌ترين مراحل تدوين شاخص است. در اين چارچوب، ارائة برداشت‌هاي متفاوت از مفهوم توسعه و اقتضائات آن مي‌تواند برنامه‌هاي تحقيقي متفاوتي در زمينة تدوين شاخص آن ايجاد كند. مراد از مفهوم‌سازي در بحث شاخص‌هاي توسعه و پيشرفت صرف تعريف توسعه نيست، بلكه مراد ارائه و تدوين نگاه كلّي به توسعه و پيشرفت است.
    مرحلة ارائة معيار‌هاي اساسي براي ارزيابي مفهوم به دست داده شده از توسعه و پيشرفت را نبايد با شاخص‌هاي آن خلط نمود. معيارهاي پيشرفتْ مؤلّفه‌ها و ويژگي‌هاي محوري توسعه‌اند كه با استفاده از برخي شاخص‌ها تخمين زده مي‌شوند. اگر توانمندي معيشتي افراد كشور فرضي يكي از معيارهاي ارزيابي ميزان پيشرفت آن كشور باشد، نماگر اندازه‌گيري اين معيارْ روشي است كه با آن، ميزان اين توانمندي را برآورد مي‌كنيم؛ بطور مثال، ميزان درآمد ملّي سرانه را مي‌توان برآوردي از معيار توانمندي معيشتي افراد دانست. توجه به اين تفكيكْ جايگاه نقد و بررسي شاخص‌ها را مشخص مي‌كند. ممكن است كسي علي‌رغم پذيرش توانمندي معيشتي به عنوان معيار پيشرفت، نماگر درآمد ملّي سرانه را گوياي اين توانمندي نداند و نماگري متفاوت پيشنهاد كند. 
    در پايان، مرحلة يك‌پارچه‌سازي نماگرها مستلزم به كارگيري روش‌هاي فنّي اندازه‌گيري و تدوين شاخص‌ است. در اين مرحله، نظريه‌پرداز بايد در مورد فنّ يك‌پارچه‌سازي نماگرها (و همچنين وزن نسبي آنها در شاخص نهايي) تصميم‌گيري نمايد.
    مرحلة اوّل: مفهوم‌سازي توسعه و پيشرفت انساني
    سير تحوّل مفهومي توسعه و شاخص‌هاي آن در ادبيات اقتصادي 
    نگاهي به مباحث توسعة اقتصادي نشان مي‌دهد كه انديشمندان اقتصادي همواره در مورد تعريف پيشرفت و راهبردهاي آن اختلاف داشته‌اند.  در تعاريف اوّلية اقتصاددانان، پيشرفت جوامع انساني به عنوان رشد سطح محصولات تفسير شده و راهبرد رسيدن به آن نيز تشويق پس‌انداز و مصرف تلّقي گرديده است. در نگرش‌هاي اخير نسبت به توسعه از جمله رويكرد توسعة انساني، آن‌گونه كه در جدول 2 مشاهده مي‌شود، پيشرفت دستخوش نوعي تحوّل مفهومي شده و از معناي رشد منابع و امكانات جامعه به معناي افزايش توانمندي فعّالان اقتصادي (نيروي انساني) تغيير يافته است. بر اين اساس، جامعه‌اي پيشرفته تلّقي مي‌شود كه انسان‌هاي آن آگاه‌تر، سالم‌تر، و پردرآمد‌تر باشند. اين چرخش مفهومي، در سال‌هاي اخير، حتي به تعريف توسعه بر اساس عنصر آزادي منجر شده است. آمارتيا سن (برندة جايزة نوبل اقتصادي)، در كتاب خود با عنوان توسعه به مثابة آزادي، توسعه را فرايندي مي‌داند كه موجب افزايش سطح آزادي افراد مي‌شود. 
    اين اختلاف بيانگر آن است كه همة انسان‌ها به دنبال تعالي و پيشرفت‌اند، ولي هيچ‌گاه توافق قطعي در مورد مقصدِ پيش‌رو نداشته‌اند: برخي نقطة موعود را معدن طلا و نقره مي‌دانند كه با رسيدن به آن، مي‌توان از مواهبش بهره‌مند شد (الگو‌هاي رشد)؛ گروهي ديگر معتقدند كه عبور از سنگلاخ پيشرفت مي‌‌تواند به سلامت، دانش، و ثروت جويندگان گنج بيفزايد (الگوهاي توسعة انساني)؛ برخي نيز معتقدند كه هدف دست‌يابي به وضعيتي است كه جويندگان گنج در آن احساس آزادي بيشتري كنند (الگوي توسعه به مثابة آزادي.) به راستي، پيشرفت چيست: دست‌يابي به مخازن گنج يا پرورش انسان‌هاي متموّل، سالم، و آگاه و يا رسيدن به مرحلة بالاتري از آزادي؟
    جدول 2: رابطه مفهوم‌سازي توسعه و شاخص‌هاي آن
    رويكرد به توسعه    معيارهاي ارزيابي    شاخص‌ها
    توسعه به عنوان نتيجه    افزايش سطح محصولات    توليد ناخالص ملّي
    توسعه به عنوان توانمندي     ارتقاي توانمندي‌هاي انساني (دانش، سلامت، و ثروت)     اميد به زندگي، نرخ باسوادي، و درآمد ملّي سرانه

    ضرورت ارائة مفهوم جايگزين توسعه در اقتصاد اسلامي
    در ادامة اين سير تحوّل، مي‌توان نگرش اسلامي به توسعه را رويكردي متفاوت به توسعه و پيشرفت قلمداد كرد. بر اساس اين رويكرد، جامعة متشكّل از انسان‌هاي آگاه، سالم، و پردرآمد الزاماً پيشرفته نيست؛ بلكه عناصر دانش، سلامت، و ثروت حتي مي‌توانند موجب غفلت انسان و در نهايت سقوط تمدّن‌هاي بشري شوند.  در نگرش اسلامي، بعد چهارم پيشرفتْ خداگونه شدن انسان است. بر اين اساس، در جامعة اسلامي، پيشرفت عبارت است از: تربيت افرادي آگاه، سالم، پردرآمد، و خداگونه. عنصر اخير ابزاري براي حفظ دانش، سلامت و ثروت از مسير انحراف و انحطاط است. در اين تفسير از توسعه كه مي‌توان آن را «پيشرفت متعالي» ناميد، خداگونه شدن انسان‌ها الزامات خاصي بر دانش، سلامت، و ثروت افراد جامعه وضع مي‌كند؛ از آن جمله، توانمندان جامعه ـ براي خداگونه‌شدن ـ بايد زكات دانش، سلامت، و ثروت خود را بپردازند تا در پي اين عمل داوطلبانة عبادي، به مراتب بالاي قرب الهي نائل شوند. 
    تعريف متفاوت پيشرفت مي‌تواند تغييري اساسي در راهبردهاي پيشرفت و همچنين نماگر‌هاي سنجش آن ايجاد كند. تعريف پيشرفت متعالي مستلزم به رسميت شناختن راهبردهايي است كه در خدمت بالاترين هدف از اهداف چهارگانة فوق، يعني «خداگونه شدن» و رسيدن به «حيات طيبه» قرار گيرد. براي نمونه، محوريت مسجد و خانواده در مهندسي فرهنگي جامعة اسلامي راهبردي اساسي براي جهت‌دهي دانش، سلامت، و ثروت انسان در مسير خداگونه شدن است. 
    اگر معماري بازار اسلامي، آن‌گونه كه در برخي از شهرهاي ايران وجود داشته است، بر محور مسجد صورت گيرد و مسجد نقطة ثقل بازار باشد، اين نهاد فرهنگي در خدمت پالايش اخلاقي فعّالان عرصة كسب‌وكار قرار مي‌گيرد.   محوريت خانواده نيز مي‌تواند شاخص پيشرفت را متأثّر سازد. در شاخص اسلامي پيشرفت، نرخ طلاق عاملي منفي به شمار مي‌آيد؛ حال آنكه ميزان ازدواج و ميانگين سال‌هاي زندگي مشترك عواملي مثبت تلقّي مي‌شوند.
    مفاهيم قرآني مرتبط با توسعه و پيشرفت
    شايد بتوان يكي از نقاط ضعف ادبيات توسعة اسلامي را در فقدان خطّ سيري مشخّص در مفهوم‌شناسي توسعه دانست. متفكّران اسلامي، براي ارائة مفهوم توسعة موردنظر اسلام، مسير‌هاي متفاوتي را انتخاب كرده‌اند. در اين راستا، مفاهيمي چون عمران، بركات، حيات طيبه، و بلدة طيبه به عنوان جايگزين اسلامي مفهوم «توسعه» مطرح شده‌اند. براي گزينش مناسب‌ترين مفهوم، به بررسي اجمالي مهم‌ترين واژه‌هاي پيشنهادي مي‌پردازيم: 
    نمودار 1: مفاهيم قرآني توسعه

    الف) عمران
    برخي معتقدند كه در گفتمان قرآني، «عمران» معادل مفهومي توسعه است. براي نمونه، غلامرضا مصباحي مقدّم آية 61 سورة هود را تأييدكنندة اين مفهوم از توسعه مي‌داند:«هو انشاکم من الارض و استعمرکم فيها»؛ خداوند شما را از زمين آفريد و شما را به آباداني آن گماشت.»(هود: 16)
    در اين آيه، واژة «استعمار» در معناي عمران و آباداني زمين به كار رفته است. از آنجا كه در زبان عربي از آباداني شهرها با واژة «عمران البلاد» ياد مي‌شود، ابن‌خلدون از «علم‌العمران» ياد مي‌كند كه بر واژة كنوني «توسعه» قابل تطبيق است.
    تأكيد بر عمران و آباداني زمين در روايات معصومان را نيز مي‌توان تأييدي بر اين ديدگاه قلمداد كرد؛ در ادامه، به برخي از آنها اشاره مي‌شود: 
    حضرت علي: «خداوند آدم را بر روي زمين آورد تا زمين خدا را با نسل خودش آباد كند.» 
    حضرت علي در نامه به مالك اشتر، يكي از وظايف والي را عمران بالد و آباداني شهرها معرفي نموده است. 
    رسول‌الله: «من زمين را به دست امام زمان آباد مي‌كنم.» 
    ب) حيات طيبه
    سيدكاظم رجايي (1378)، در مقالة «توسعه به عنوان هدف: نگرش قرآني»، «حيات طيبه» را به عنوان معادل قرآني مفهوم «توسعه» معرفي مي‌كند. وي، به طور عمده، به آية 97 سورة نحل استناد مي‌جويد: «هركس ـ چه مرد و چه زن ـ عمل صالح انجام دهد و ايمان داشته باشد، ما به او حيات طيبه ارزاني مي‌بخشيم.»(نحل: 97)
    سيدكاظم رجايي، با استناد به تفاسير مختلف قرآن، مفاهيم متعدّدي از حيات طيبه را برمي‌شمارد؛ از جمله: روزي حلال، قناعت به روزي، عبادت همراه با روزي حلال، توفيق بر اطاعت فرمان خدا، و غيره. بنا به استدلال او، قرآن راه رسيدن به زندگي پاكيزه را عمل صالح و شرط آن را ايمان ذكر مي‌كند. 
    ج) بلدة طيبه
    در برخي از آيات قرآن مجيد، واژة «بلدة طيبه» (= سرزمين پاك) به عنوان سرزميني مطلوب و پيشرفته مطرح شده است. آيات 58 اعراف و 15 سباء را مي‌توان از اين موارد قلمداد كرد:
    «و همانا در سرزمين پاكيزه، گياهان به اذن پروردگار مي‌رويند؛ ولي در سرزمين ناپاك، تنها گياه بي‌ثمر مي‌رويد.»(اعراف: 58.)
    «از روزي پروردگارتان استفاده كنيد و شكرگزار سرزمين پاكيزه و پروردگار بخشاينده باشيد.» 
    در برخي آيات نيز وصف طيبه براي خانه‌هاي بهشتي به كار رفته است:
    آنها خانه‌هايي پاكيزه در بهشت جاودان دارند. 
    واژة «بلدة طيبه» از آن‌رو مهم است كه برخي آيات قرآن به تحليل ويراني بعضي سرزمين‌هاي پاك مي‌پردازند؛ از آن جمله، مي‌توان به نمونة زير اشاره كرد: «خداوند سرزميني را مثال مي‌زند كه ايمن بود. روزي آن، به وفور، از همه جا نازل مي‌شد. آنها كفران نعمت خدا را كردند و خداوند، به خاطر اعمالشان، بر آنها لباس گرسنگي و ترس پوشاند. خداوند، از ميان خودشان، پيامبري را به سوي آنها فرستاد؛ ولي او را تكذيب كردند و گرفتار عذاب شدند، و آنها ستمكار بودند» (نحل: 112 و113.)
    بر اساس مضمون آيات فوق، اهالي سرزمين پاكيزه را مي‌توان با داشتن ايمان، و شكر نعمت‌هاي الهي، بازشناسي كرد. اين سرزمين، از لحاظ اقتصادي، با ويژگي «وفور نعمت» معرفي شده است. اين تعبير كه روزي از هر مكاني بر آنها نازل مي‌شود، تداعي‌كنندة آية 96 سورة اعراف است كه ميان ايمان و تقوا و وفور نعمت ارتباط برقرار مي‌كند.  سرانجام كفران نعمت، تكذيب فرستادگان الهي، و ظلمْ موجب سلب نعمت از اين قوم شد. 
    د) تعالي و پيشرفت
    در برخي از آيات قرآن مجيد، هنگامي كه سخن از پيشرفت ملّت‌ها و جوامع به ميان آمده، جنبة تعالي آنها در پرتو جهان‌بيني توحيدي مطرح شده است. اين برداشت را مي‌توان از آياتي كه در آنها از خطاب «تعالوا» استفاده شده است، استنباط كرد. اين تعبير در هفت آيه از آيات قرآن مجيد مطرح شده است كه براي نمونه، به ترتيب، از آيات 64 آل‌عمران، 61 سباء، 104 مائده ياد مي‌شود:
    اي اهل كتاب، به سوي كلمة مشترك (و تعالي‌بخش) رو آوريد؛ اينكه جز خدا كسي را نپرستيم، به او شرك نورزيم، غير از خداوند كسي را سرپرست خود برنگزينيم. اگر بدين امر پايبنديد، به مسلمان بودن خود شهادت دهيد.(آل‌عمران: 64)
    هنگامي كه از آنها خواسته مي‌شود كه به سوي آنچه خداوند نازل كرده، و به سوي رسولش، روي آورند (بالا بيايند)، منافقين را مي‌بيني كه راه تو را مي‌بندند (نساء: 61).
    هنگامي كه از آنها خواسته مي‌شود كه به سوي آنچه خداوند نازل كرده و به سوي رسولش بيايند، مي‌گويند: آنچه از نياكانمان به ما رسيده برايمان كافي است.(مائده: 104) 
    علّامه طباطبائي معتقد است: در اين آيات، مراد از «تعالوا» صرف آمدن نيست؛ بلكه مراد «بالا آمدن» است.  اين برداشت به واسطة تفاوت مفهومي واژة «تعالي» با واژگاني چون «اطلعوا» مطرح شده است.   به نظر آيت‌الله جوادي آملي، اين آيات رسالت همة انبياي الهي را مشخّص مي‌سازد، چراكه از انسان‌ها مي‌خواهد كه به نداي رسول خدا كه در مرتبة بالايي قرار گرفته است، پاسخ دهند و ارتقاي رتبه يابند.  اين تعبير در بيان آيت‌الله حسن زاده آملي نيز وارد شده است. 
    شايد بتوان برداشت‌هاي متفاوت از معادل قرآني توسعه را مكمّل يكديگر انگاشت. هنگامي كه خداوند متعال سخن از سرزمين‌هاي پيشرفته به ميان مي‌آورد، از واژة «بلدة طيبه» (= سرزمين پاك) استفاده مي‌كند. و هنگامي كه سخن از مردمان اين سرزمين است، از اصطلاح «حيات طيبه» استفاده مي‌شود. بر اين اساس، مردماني كه داراي حيات طيبه‌اند، در بلدة طيبه زندگي مي‌كنند. يكي از ويژگي‌هاي اين «بلدة طيبه» آن است كه عمران و آباداني به صورتي خارق‌العاده در آن تجلّي پيدا مي‌كند. در اين چارچوب، واژة «تعالي» به بعد انساني پيشرفت در بلدة طيبه‌اي اشاره دارد كه مردمان آن، در پس عمران و آباداني سرزمينشان، به حيات طيبه دست يافته‌اند.
    بر اساس گفتمان قرآني، مؤلّفه‌هاي اساسي در تعالي (و حركت به سمت بالا ) توحيد، ايمان به خدا، پرهيزكاري، و عمل صالح است. بر اين اساس، مردمان يك جامعه هنگامي به مرحلة تعالي و كمال نزديك مي‌شوند كه روحية خداباوري، خداترسي و اطاعت از فرمان‌هاي الهي در آن جامعه نهادينه شود. اين حركت رو به تكامل، در ابعاد دنيايي، با عمران و وفور نعمت همراه مي‌شود. 
    مرحلة دوم: استخراج معيارهاي پيشرفت انساني بر اساس گفتمان قرآني
    در بخش گذشته، مفهوم تعالي و پيشرفت جوامع و تمدّن‌ها با استفاده از كلام وحي تبيين شد. شايد يكي از بهترين راه‌ها براي آگاهي از ميزان تعالي يا انحطاط تمدّن‌ها مراجعه به خود قرآن باشد. قرآن كفر (عدم ايمان)، تقليد كوركورانه، جهل، فقر، و گناه را عمده‌ترين عوامل انحطاط جوامع و تمدّن‌ها شمرده است. 
    جدول 3: علل انحطاط جوامع انساني و رابطه آن با معيارهاي پيشرفت و تعالي
    علل انحطاط    ريشة انساني انحطاط    معيارهاي پيشرفت 
    ظلم     عدول از عدالت توزيعي    عدالت در توانمندي‌ها
    جهل ، كفر ، تقليد كوركورانه ، انكار انبيا ، اعراض از حق     ضعف آموزش    توانمندي آموزشي (آموزش دين‌محور) 
    فقر     مشكلات درآمدي    توانمندي درآمدي (درآمد عادلانه) 
    گناه ، فساد ، اتراف ، ترك امر به معروف ، دنيا‌دوستي     فاصله گرفتن از اخلاق    توانمندي اخلاقي 
    همان‌گونه كه در جدول 3 نمايش داده شد، توجه به ريشه‌هاي انساني انحطاط تمدّن‌ها در گفتمان قرآني به استنباط معيارهاي پيشرفت و تعالي ملّت‌ها كمك مي‌كند. از آنجا كه ظلم و عدول از عدالت توزيعي يكي از عوامل اساسي افول تمدّن‌ها معرفي شده است، عدالت در توزيع توانمندي‌هاي آموزشي، بهداشتي، و درآمدي مي‌تواند به پيشرفت تمدّن‌ها انجامد. با توجه بر تأكيد فراوان آيات و روايات بر اهميت كسب دانش و آگاهي، تقويت توانمندي‌هاي آموزشي و تربيتي زمينه‌هاي كفر، تقليد كوركورانه، و جهل را از بين مي‌برد و زمينة پيشرفت ملّت‌ها را فراهم مي‌سازد. در همين راستا، تلاش براي رفع فقر نيز مي‌تواند يكي ديگر از زمينه‌هاي افول تمدّن‌ها را برطرف نمايد. 
    نمودار 2: معيارهاي پيشرفت انساني اسلامي

    با توجه به تأكيد بسيار قرآن بر ريشه‌هاي اخلاقي و ديني افول تمدّن‌ها، توانمندي اخلاقي نقشي بي‌بديل در پيشرفت دارد. توانمندي اخلاقي  افراد جامعه، با كاستن از تنش‌هاي اجتماعي و ايجاد روحية جمعي به پيشرفت جامعه كمك مي‌نمايد. شايد بتوان سنّت قرآني حاكي از ارتباط ميان تقوا و گشايش روزي را در چارچوب نقش محوري اخلاق در پيشبرد اهداف اجتماعي تفسير نمود.  افراد باتقوا خداوند را در همه‌جا ناظر بر رفتار خود مي‌بينند و معتقدند كه نتيجة رفتار خوب و بد خود را در روز قيامت خواهند ديد. در اين حالت، افراد نه تنها به حقوق ديگران احترام مي‌گذارند، بلكه تمايل بيشتري به فداكاري براي تحقّق اهداف عمومي دارند. 
    گرچه در آيات ناظر به افول تمدّن‌ها به صورت صريح به اهميت توانمندي‌هاي جسمي و رواني در مسير پيشرفت اشاره نشده است، ولي شواهدي از اهميت توانمندي‌هاي جسمي و رواني در آيات و روايات يافت مي‌شود؛ از آن جمله، مي‌توان به آيات، روايات، و فتاواي فقهي‌اي اشاره كرد كه توجه زياد اسلام به بهداشت جسمي و رواني را منعكس مي‌كنند.  (آية 247 سورة بقره در زمينة قدرت جسمي و علمي طالوت  و آية 26 سورة قصص در وصف حضرت موسي). 
    با توجه به آنچه گفته شد، توانمندي درآمدي، توانمندي جسمي و روحي، توانمندي فكري، و توانمندي اخلاقي را مي‌توان به عنوان چهار عامل مؤثّر در پيشرفت ملّت‌ها معرفي نمود. اين چهار نوع توانمندي انساني، در تعامل با يكديگر، افراد را قادر مي‌سازند كه در مسير تكامل حركت كنند و شرايط تكامل و تعالي جامعه را نيز فراهم آورند. 
    مرحلة سوم: طرّاحي نماگر‌هاي پيشرفت انساني
    در قسمت قبل، چهار توانمندي اخلاقي، بهداشتي، آموزشي، و درآمدي به عنوان معيارهاي اساسي پيشرفت انساني معرفي شد. ما براي سنجش اين چهار توانمندي، به گونه‌اي كه در جدول 3 نمايش داده شده است، نماگر‌هاي زير را پيشنهاد مي‌كنيم:
    1. نماگر بهداشت جسمي و رواني ( (PMHI؛
    2. نماگر آموزش دين‌محور (RIEI) ؛
    3. نماگر درآمد عادلانه (JII) ؛
    4. نماگر اخلاق (MI) .
    طرّاحي نماگر‌هاي توسعة انساني در سه بعد درآمد، آموزش، و بهداشت، طرّاحي نماگرهاي پيشرفت انساني اسلامي را آسان مي‌كند. در شاخص توسعة انساني،  اين سه نوع توانمندي به ترتيب توسط شاخص اميد به زندگي در هنگام تولّد،  شاخص تحصيلات  (متوسط سال‌هاي تحصيل در مدرسه و ميانگين انتظاري سال‌هاي تحصيل در مدرسه)، و شاخص درآمد  (درآمد سرانة ناخالص ملّي)  اندازه‌گيري مي‌شود.  اين سه نماگر را مي‌توان با تغييراتي، براي برآورد توانمندي‌هاي سه‌گانة پيشرفت انساني اسلامي به كار گرفت.
    در شاخص پيشرفت انساني، نماگر درآمد عادلانه بر اساس قدرت خريد واقعي محاسبه، و در صورت در دسترس بودن آمار، با استفاده از شاخص ضريب جيني تعديل مي‌شود تا اقتضائات توزيع عادلانة درآمد نيز مورد توجه قرار گيرد. ما با اضافه كردن دو زيرنماگر نسبت درآمد دو دهك پايين جامعه به دو دهك بالاي جامعه و درصد جمعيت زير خطّ فقر، حسّاسيت‌هاي توزيع درآمد را به شكل جدّي‌تري در نماگر سطح معيشت لحاظ مي‌كنيم. 
    همچنين، سلامت جسمي و روحي افراد با شاخص اميد به زندگي، ضريب سلامت رواني (نسبت افراد داراي روان‌پريشي به افراد سالم)، و ضريب پايداري خانواده (متوسط انتظاري دورة زندگي مشترك هنگام ازدواج) محاسبه مي‌شود. توانمندي فكري نيز با تركيبي از شاخص‌هاي ميزان باسوادي، متوسط سال‌هاي تحصيل، و نرخ باسوادي مذهبي سنجيده مي‌شود. نرخ باسوادي مذهبي با استفاده از سرانة مبلّغان مذهبي، سرانة تبليغ ديني در رسانه‌هاي رسمي و غيررسمي، و سرانة مؤثّر مسجد  تقريب زده مي‌شود. 
    جدول 4: معيارها و شاخص‌هاي پيشرفت انساني 
    معيارهاي پيشرفت    مفهوم معيار    نماگرها
    توانمندي فكري    سطح آموزش و پرورش    نماگر آموزش
    نرخ باسوادي، سال‌هاي انتظاري تحصيل، نرخ سواد مذهبي
    توانمندي بدني و رواني    سطح بهداشت جسمي و روحي    نماگر بهداشت
    ضريب اميد به زندگي در هنگام تولد، ضريب سلامت رواني، ضريب پايداري خانواده
    توانمندي معيشتي    سطح رفاه و برخورداري از امكانات    نماگر سطح زندگي
    درآمد ناخالص سرانة تعديل‌شده با ضريب جيني، درصد جمعيت زير خطّ فقر، نسبت درآمد دو دهك پايين به دو دهك بالا
    توانمندي اخلاقي    سطح تعهّد اخلاقي    نماگر اخلاق اجتماعي
    نماگر جرايم اجتماعي، نماگر خيرخواهي اجتماعي

    مشكل اساسي ما، در ارائة نماگري براي اندازه‌گيري توانمندي اخلاقي است. با توجه به كيفي بودن اين مقوله، ارائة معياري براي اندازه‌گيري ميزان آن بسيار مشكل است. اين توانمندي را مي‌توان با استفاده از زيرنماگر‌هاي جرايم و خيرخواهي اجتماعي تقريب زد.
    از آنجا كه تقويت فضيلت‌ها و تضعيف رذيلت‌هاي اخلاقي در جامعه به كاهش آسيب‌هاي اجتماعي و افزايش خيرخواهي اجتماعي مي‌انجامد، توانمندي اخلاقي در جهت معكوس (با استفاده از نماگر جرايم اجتماعي)، و در جهت مستقيم (با استفاده از نماگر خيرخواهي اجتماعي) سنجيده مي‌شود. نماگر جرايم اجتماعي با در نظر گرفتن نسبت‌هايي چون سرانة جرايم اجتماعي، ميانگين جريمه‌هاي مالي، و متوسط دوران سپري‌شده در زندان قابل محاسبه است. نماگر خيرخواهي اجتماعي با استفاده از نسبت‌هايي چون ضريب پرداخت واجبات مالي (نسبت زكات و خمس پرداختي به زكات و خمس بالقوّه)، سرانة صدقات و تبرّعات، و ضريب حفظ محيط زيست (ميزان انتشار گاز دي‌اكسيد كربن و متوسط سالانة تخريب جنگل‌ها و مراتع) سنجيده مي‌شود. 
    مرحلة چهارم: يك‌پارچه‌سازي نماگرها و تدوين شاخص پيشرفت انساني 
    يك‌پارچه‌سازي نماگرهاي پيشرفت انساني نيازمند تصميم‌گيري در دو زمينه است: اوّل، فنّ يك‌پارچه‌سازي نماگرها؛ دوم، چگونگي وزن‌دهي به آنها. تصميم در مورد وزن‌دهي توانمندي‌هاي چهارگانه ممكن است فنّ يك‌پارچه‌سازي را نيز تحت تأثير قرار دهد. اگر ما به تبعيت از روش يك‌پارچه‌سازي شاخص توسعة انساني به هريك از توانمندي‌هاي آموزشي، بهداشتي، درآمدي، و اخلاقي وزن‌هاي مساوي بدهيم، شاخص تركيبي پيشرفت انساني (HPI)   را با استفاده از ميانگين هندسي به صورت زير محاسبه خواهيم كرد: 
    HPI=∜(PMHI.*RIEI.*JII*MI) 
    با توجه به برداشت‌هاي قرآني از تعامل معيارهاي چهارگانة تعالي انسان، شاخص اخلاق در بالاترين مرتبه قرار مي‌گيرد. رتبه‌هاي بعدي به شاخص‌هاي آموزش، سلامت، و درآمد اختصاص دارد. بر اين اساس، شاخص سادة توسعه و پيشرفت را مي‌توان با اختصاص ضرايب 〖 λ〗_1، 〖 λ〗_2، 〖 λ〗_3، و 〖 λ〗_4 به هريك از نماگر‌هاي اخلاق، آموزش، بهداشت، و درآمد به صورت زير محاسبه كرد:

    HPI=λ_1 PMHI+λ_2 RIEI+λ_3 JI+λ_4MI ; 
     λ_1+λ_2+λ_3+λ_4=1

    تعيين ميزان λ‌ها، در اين فرمول، يكي از دشواري‌هاي پيش‌رو در تدوين شاخص پيشرفت است. با توجه به وابستگي معيارهاي چهارگانة توانمندي به ارزش‌گذاري ديني، اهميت نسبي آنها را مي‌توان با مراجعه به آيات قرآن مجيد و روايات معصومان مشخص نمود. از آنجا كه مقالة حاضر بر مباحث روشي تمركز دارد، نمي‌توان اين شيوه را در چارچوب آن به كار گرفت. نمونه‌اي از چگونگي استناد به منابع ديني براي وزن‌دهي توانمندي‌هاي چهارگانه، در جدول 4، نمايش داده شده است.

    جدول 5: وزن‌دهي نماگر‌هاي پيشرفت انساني بر اساس منابع ديني 
    نماگرها    اهميت مطلق    اهميت نسبي
    توانمندي اخلاقي    قرآن مجيد: همانا اگر اهل زمين ايمان آورند و تقوا پيشه كنند، بركات زمين و آسمان را بر آنها فرو مي‌ريزيم.     1    امام علي: فقر مصيبت و بلاي عظيمي است، ولي مصيبت‌بار‌تر از آنْ بيماري بدن است؛ جان‌كاه‌تر از بيماري بدن، مريضي قلب است. همانا توانمندي مالي نعمت است و برتر از آن، صحت بدن است و برتر از صحت بدن، تقواي قلب است. 
    سلامت دين مهم‌تر از صحت بدن، و صحت بدن مهم‌تر از مال است. 
    توانمندي فكري    قرآن مجيد: آيا كساني كه مي‌دانند و كساني كه نمي‌دانند يكسان‌اند؟  فراگيري دانش بر همة مسلمانان واجب است.     2    
    توانمندي بهداشتي    رسول اكرم: پاكيزگي نيمي از ايمان است؛  سلامتي بدن بزرگ‌ترين نعمت است.  اميرالمؤمنين علي: سلامتي سرمايه است     3    
    توانمندي معيشتي    رسول اكرم: فقر مي‌تواند به كفر بينجامد.     4    
    منبع: يافته‌هاي تحقيق

    روايت اميرالمؤمنين علي، در جدول 5، نشان مي‌دهد كه در ميان توانمندي‌هاي چهارگانه، توانمندي اخلاقي از بالاترين ميزان تأثيرگذاري در دست‌يابي به پيشرفت انساني برخوردار است. رتبه‌هاي بعدي ـ به ترتيب ـ به توانمندي‌هاي فكري، بهداشتي، و معيشتي اختصاص دارد. اين رتبه‌بندي توانمندي‌هاي چهارگانه به معناي تعيين ضرايب عددي موردنظر (λ ها) نيست؛ ولي مي‌توان تقريب‌هايي هم براي λ‌ها در نظر گرفت.
    نتيجه‌گيري
    تدوين شاخص پيشرفت انساني اسلامي نيازمند عبور از چهار مرحلة مفهوم‌سازي، تدوين معيارها، طرّاحي نماگر‌ها و يك‌پارچه‌سازي آنهاست. بنا به فرضية مقالة حاضر، مفهوم‌سازي توسعة انساني بر اساس گفتمان قرآني مي‌تواند در معيارها، نماگرها و شاخص ارزيابي آنها تغيير ايجاد كند.
    متفكّران اسلامي، در مرحلة مفهوم‌سازي توسعه در نگرش اسلامي، مفاهيمي چون «عمران»، «حيات طيبه»، و «بلدة طيبه»، را ارائه نموده‌اند. اين مفاهيم را مي‌توان در قالب مفهوم عام‌تر تعالي و پيشرفت و يا پيشرفت تجميع كرد. استفاده از مفهوم تعالي و پيشرفت از آن جهت اهميت دارد كه ما را قادر مي‌سازد، با مراجعه به آيات قرآن مجيد، معيارهاي پيشرفت و انحطاط تمدّن‌هاي اسلامي را استخراج كنيم. اين مفهوم متعالي از توسعه را مي‌توان پيشرفت انساني اسلامي يا پيشرفت انساني ناميد.
    بر اساس گفتمان قرآني، انحطاط تمدّن‌ها متأثّر از عواملي چون ظلم، كفر، تقليد كوركورانه، جهل، فقر، و گناه است. اين عوامل را مي‌توان در چارچوب ايدة توانمندي انساني ـ در قالب مشكلات درآمدي، فكري، جسمي، و اخلاقي جوامع انساني ـ طبقه‌بندي كرد. بر اين اساس، توانمندي اخلاقي، توانمندي فكري، توانمندي جسمي، و توانمندي درآمدي به ترتيب معيارهاي اساسي تعالي و پيشرفت انساني را در گفتمان قرآني تشكيل مي‌دهند. 
    براي سنجش ميزان توانمندي‌هاي چهارگانه، مي‌توان نماگر‌هاي اخلاق، آموزش دين‌محور، بهداشت جسمي، و درآمد عادلانه را مطرح نمود. نماگر‌هاي سه‌گانة اخير، به طور عمده، مشابه زيرشاخص‌هاي توسعة انساني هستند كه با توجه به عواملي چون عدالت، آموزش ديني، و بهداشت رواني، تعديل شده‌اند. بر اساس يافته‌هاي اين پژوهش، نماگر اخلاق با استفاده از دو زيرنماگر ميزان جرايم اجتماعي و خيرخواهي اجتماعي تقريب زده مي‌شود.
    در مرحلة يك‌پارچه‌سازي شاخص پيشرفت انساني، دو روش وزن‌دهي يكسان (و استفاده از ميانگين هندسي)، و وزن‌دهي متفاوت (و استفاده از ميانگين وزني) كارايي دارند. در حالت اخير، وزن‌هاي توانمندي‌هاي چهارگانه با توجه به ضريب اهميت هريك در كلام وحي تعيين مي‌شود. بر اساس رتبه‌بندي‌اي كه قبلاً ارائه شد، توانمندي اخلاقي در صدر فهرست ما قرار مي‌گيرد؛ رتبه‌هاي بعدي به توانمندي فكري، توانمندي جسمي، و توانمندي درآمدي اختصاص دارد. ما هنوز با مسئله‌اي اساسي مواجهيم: به هريك از اين چهار بعد توانمندي، چه ضريبي اختصاص بدهيم؟ تحقيقات بعدي مي‌تواند اين مسئله را بررسي، و زمينة محاسبة كمّي شاخص‌هاي توسعه و پيشرفت اسلامي را فراهم كند.

    References: 
    • ا. در، همايون، ف. اُتيتي، سعيده، «شاخص توسعه انساني اخلاقي کشورهاي سازمان کنفرانس اسلامي (OIC)»، 2002، ترجمه ناصر جهانيان، قتصاد اسلامي، تابستان 1382، ش 10 ، ص 140-125.
    • ـــــ، پائيز 1382، ش 11، ص 134-117.
    • ابراهيمي، اسماعيل، حيات طيبه در قرآن و نهج البلاغه، تهران، آيين احمد، 1388.
    • استوا، گوستاو، توسعه، نگاهي نو به مفاهيم توسعه، ويراسته فرانس ولفگانگ، ترجمه فريده فرهي و وحيد بزرگي، تهران، مرکز، 1377.
    • آسايش، حسين، «کاربرد شاخص‌ها در سنجش توسعه روستايي»، جهاد، ش 254، آذر و دي 1381، ص 39-33.
    • تميمي آمدي، عبدالواحد، غرر الحکم و درر الکلم، ترجمه محمدي علي انصاري قمي، قم، دارلکتاب، بي‌تا.
    • توکلي، محمد جواد و همکاران، طرح تحقيقاتي بسته کشاورزي، منابع طبيعي و توسعه روستايي برنامه پنجم توسعه جمهوري اسلامي ايران، قم، موسسه تحقيقاتي قدر، 1388.
    • توکلي، محمد جواد، «امكان پذيري الگوي متمايز اسلامي ايراني پيشرفت»، اولين همايش الگوي اسلامي ايراني پيشرفت، 1389، در حال انتشار.
    • ـــــ، «درآمدي بر فلسفه اخلاق تجارت با رويکرد اسلامي»، معرفت اقتصادي، ش 1، پاييز و زمستان 1388، ص 31-7.
    • جوادي آملي، عبدالله، حيات حقيقي انسان در قرآن، تفسير موضوعي قران، قم، اسراء، 1382.
    • حر عاملي، محمدبن حسن، وسائل‏الشيعه الي تحصيل مسائل‏الشريعه، بيروت، مؤسسه آل‌البيت، 1413 ق.
    • حسن زاده آملي، حسن، لزوم تمسّك به علوم علوي در نهج البلاغه،
    •  http://balaghah. net/nahj-htm/far/id/maghaleh/ali/14. Htm، مراجعه: 5/2/1390.
    • حکيمي، محمد‌رضا و همكاران، الحياة، قم، الدار الاسلاميه، 1368.
    • خان‌محمدي، کريم، «مفهوم شناسي توسعه و موانع آن از نگاه قران مجيد»، الاهيات اجتماعي، ش 1، 1388، ص 92ـ69.
    • خليلي تيرتاشي، نصرالله، «توسعه انساني از ديدگاه اسلام»، معرفت، ش 49، دي 1380، ص120-107.
    • خليليان اشکذري، محمدجمال، «شاخص‌هاي توسعه انسان محور در جامعه مطلوب و آرماني اسلام»، اقتصاد اسلامي، ش 28، زمستان 1386، ص 87-61.
    • ـــــ، شاخص‌هاي توسعه از ديدگاه اسلام، قم، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1384.
    • راوندي، قطب‌الدين، الدعوات، قم، مدرسه امام مهدي، 1407 ق.
    •  رجايي، سيدمحمدكاظم و همکاران، معجم آيات اقتصادي قرآن مجيد، قم، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1382.
    • رجايي، سيدکاظم، «توسعه به عنوان هدف»، معرفت، ش 28، بهار 1378، ص. 41-31.
    • رکن الديني، سيدحسين، علل انحطاط و سقوط جوامع از ديدگاه قرآن، قم، مرکز پژوهش‌هاي اسلامي صدا و سيما، 1383.
    • سفري، عليرضا، «وحي در آيينه قرآن، عرفان و برهان»، بينات، ش 43، پائيز 1383، ص 99-84.
    • فيض کاشاني، مولي محسن، محجه البيضاء في تهذيب‏الاحياء، قم، اسلامي، 1383ق.
    • قانع عزآبادي، احمدعلي، علل انحطاط تمدن‌ها از ديدگاه قرآن، تهران، مرکز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، 1371.
    • کليني (شيخ)، ابي‌جعفر، الاصول الکافي، تهران، دار الکتب الاسلاميه، 1363.
    • گريفن، کنت، راهبردهاي توسعه اقتصادي، ترجمه حسين زاغفر و محمد حسين هاشمي، تهران، ني، 1375.
    • لومفرت، ريچارد، راه‌هاي گوناگون توسعه، ترجمه احمد مجتهد، تهران، دانشگاه علامه طباطبايي، 1376.
    • مجلسي (علامه)، محمدباقر، بحار الانوار، بيروت، دار الاحياء التراث العربي، 1412 ق.
    • مصباح‌يزدي، محمدتقي، جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن، چ دوم، تهران، مرکز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، 1372.
    • مصباحي‌مقدم، غلامرضا، «مفهوم توسعه در قران و حديث»، دانشگاه اسلامي، ش2، پائيز 1376، ص. 8-3.
    • مظاهري سيف، حميدرضا، «حيات طيبه از ديدگاه قرآن کريم»، معرفت، ش 109، دي ماه 1385، ص 25-11.
    • نوري، حسين‌بن محمدتقي، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، بيروت: موسسة آل‌البيت، لاحياءالتراث، 1373.
    • هانت، دايانا، نظربه‌هاي اقتصاد توسعه، تحليلي از الگوهاي رقيب، ترجمه غلام رضا آزاد ارمکي، تهران، ني، 1376.
    • همبرگ، دانيل، الگوهاي رشد اقتصادي، ترجمه مهدي تقوي، تهران، علمي و فرهنگي شکرت، 1375.
    • Sakiko, Fukuda-Parr, The Human Development Paradigm: Operationalizing Sen’s ideas on capabilities, Feminist Economics, v 9(2 – 3), 2003, p 301–317.
    • Sen, Amartya Kumar, Development as Freedom, New York: Anchor Books, 1999.
    • Sharp, Andrew, A Survey of Indicators of Economic and Social Well-being, Paper prepared for Canadian Policy Research Networks, July 22, 1999. 
    • United Nations Development Programme, Human Development Report 1999-2010, New York: Oxford University Press, 1999-2010. 
    • Van de Ven, Brugt Kazemier and Steven Keuning , Measuring Well-being with an Integrated System of Economic and Social Accounts, Division of Presentation and Integration, Department of National Accounts Statistics Netherlands, May 17, unpublished report, 1999.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    توکلی، محمدجواد.(1390) روش‌شناسی تدوین شاخص پیشرفت انسانی بر اساس گفتمان قرآنی. دو فصلنامه معرفت اقتصاداسلامی، 2(2)، 31-56

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمدجواد توکلی."روش‌شناسی تدوین شاخص پیشرفت انسانی بر اساس گفتمان قرآنی". دو فصلنامه معرفت اقتصاداسلامی، 2، 2، 1390، 31-56

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    توکلی، محمدجواد.(1390) 'روش‌شناسی تدوین شاخص پیشرفت انسانی بر اساس گفتمان قرآنی'، دو فصلنامه معرفت اقتصاداسلامی، 2(2), pp. 31-56

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    توکلی، محمدجواد. روش‌شناسی تدوین شاخص پیشرفت انسانی بر اساس گفتمان قرآنی. معرفت اقتصاداسلامی، 2, 1390؛ 2(2): 31-56