بررسی تأثیر عدم قطعیت در پرداخت مالیاتهای اسلامی و متعارف بر پهنای راست و چپ نابرابری دهکهای درآمدی در ایران

Article data in English (انگلیسی)
- Abdelbaki, H. H. (2013). The impact of zakat on poverty and income inequality in Bahrain. Rev. Integr. Bus. Econ. Res, 2 (1).
- Alavuotunki, K., Haapanen, M., and Pirttilä, J. (2018). The effects of the value-added tax on revenue and inequality. The Journal of Development Studies, 1-19.
- Asai, H. T. S. U. K., Tanaka, S. & Uegima, K. (1982). Linear regression analysis with fuzzy model. IEEE Trans. Systems Man Cybern, 12, 903-907.
- Beznoska, M., Hentze, T., and Stockhausen, M. (2020). The inheritance and gift tax in Germany: Reform potentials for tax revenue, efficiency and distribution. Public Sector Economics, 44(3), 385-417.
- Bird, R. M., and Zolt, E. M. (2005). Redistribution via Taxation: The limited role of the personal income tax in developing countries. UCLA Law Review, 52(6), 1627-95.
- Co.Obaretin, O., Akhor, S. O., and Oseghale, O. E. (2017). Taxation an effective tool for income re-distribution in Nigeria. Mediterranean Journal of Social Sciences, 8(4), 187-196.
- Daly, S. & Frikha, M. (2015). Islamic Finance in Favor to Development and Economic Growth: An Illustration of the Principle of “Zakat”. Arabian J Bus Manag Review, 5, 145.
- Engel, E. M., Galetovic, A., and Raddatz, C. E. (1999). Taxes and income distribution in Chile: Some unpleasant redistributive arithmetic. Journal of Development Economics, 59(1), 155-192.
- Elise, D. (1977). What factors affect income inequality and economic growth in middle-income countries? Journal of Risk and Financial Management, 12(1), 40-64.
- Ferreira, P. C., and Nascimento, L. G. D. (2005). Welfare and growth effects of alternative fiscal rules for infrastructure investment in Brazil.
- Harberger, A. C. (1962). The incidence of corporation income tax. Journal of Political Economy, 70, 215–40.
- Hassan, M. K., and Ashraf, A. (2010). January. An integrated poverty alleviation model combining zakat, awqaf and micro-finance. In Seventh International Conference–The Tawhidic Epistemology: Zakat and Waqf Economy, Bangi, Malaysia, 261-281.
- Iosifidi, M., and Mylonidis, N. (2017). Relative effective taxation and income inequality: Evidence from OECD countries. Journal of European Social Policy, 27(1), 57-76.
- Jestl, S. (2021). Inheritance tax regimes: a comparison. Public Sector Economics, 45(3), 363-385.
- Johari, F., Abd Wahab, K., Ali, A. F. M., and Abd Aziz, M. R. (2015). Determinant Factors Effecting Poverty among New Converts In Selangor, Malaysia. Share: Journal Ekonomi dan Keuangan Islam, 4(1), 21-36.
- Kuznets S. (1955). Economic growth and income inequality. American Economic Review, 45, 1-28.
- Kaldor, N. (1956). Capitalist evolution in the light of Keynesian economics. Sankhyā: The Indian Journal of Statistics, (1933-1960), 18(1/2), 173-182.
- Mannan, M. A. (1970). Islamic Economics. Lahore, Pakistan: Ashraf Publication.
- Martínez-Vázquez, J., Vulovic, V. & Moreno-Dodson, B. (2012). The impact of tax and expenditure policies on income distribution: evidence from a large panel of countries. Hacienda Publica Espanola, 200(1), 95- 130.
- Murray, S., and Mackenzie, H. (2007). Bringing minimum wages above the poverty line. Ottawa: Canadian Centre for Policy Alternatives.
- Musgrave, R. A., and Musgrave, R. A. (1959). The theory of public finance: a study in public economy. New York: McGraw-Hill.
- Obaretin, O., Akhor, S. O., and Oseghale, O. E. (2017). Taxation an effective tool for income re-distribution in Nigeria. Mediterranean Journal of Social Sciences, 8(4), 187-196
- Piketty, T. & Zucman, G. (2014). Capital is Back: Wealth-Income Ratios in Rich Countries, 1700-2010. Quarterly Journal of Economics, 129(3), 1155- 1210
- Sadeq, A. H. M. (1989). Factor Pricing and Income Distribution from Islamic Perspective. Journal of Islamic Economics, 2(1), 45-64.
- Shafi, M. M., and Mutahar, S. H. (1979). Distribution of wealth in Islam. Begum Aisha Bawany Wakf.
بررسي تأثير عدم قطعيت در پرداخت مالياتهاي اسلامي و متعارف
بر پهناي راست و چپ نابرابري دهکهاي درآمدي در ايران
رضا اشرف گنجويي / استاديار گروه اقتصاد دانشکدة اقتصاد و علوم اداري دانشگاه سيستان و بلوچستان، زاهدان، ايران
reza_ash@eco.usb.ac.ir
امير دادرسمقدم/ استاديار گروه اقتصاد کشاورزي دانشکدة اقتصاد و علوم اداري دانشگاه سيستان و بلوچستان، زاهدان، ايران
amdadras@eco.usb.ac.ir
ابوالحسن باراني/ استاديار گروه معارف اسلامي دانشکدة الهيات، حقوق و معارف اسلامي دانشگاه سيستان وبلوچستان، زاهدان، ايران
دريافت: 03/09/1403 - پذيرش: 13/10/1403 barani@theo.usb.ac.ir
چکيده
مالیاتهای اسلامی با توجه به ویژگیها و پشتوانة اعتقادي، تأثیر بیشتری نسبت به مالیاتهاي متعارف بر نابرابری درآمد خواهند داشت. در این مقاله با استفاده از مدل رگرسیون فازی در محیط برنامة گمز به بررسی تأثیر عدم قطعیت در پرداخت مالیاتهای اسلامی و متعارف بر پهنای راست و چپ نابرابری دهکهای درآمدی در ایران برای دورة زمانی 1375ـ1399 پرداخته شده است. منظور از عدم قطعیت در پرداخت مالیاتهای مذکور اجتناب و یا فرار مالیاتی است. نتیجهگیری کلی از مقایسة تأثیر عدم قطعیت در پرداخت مالیاتهای اسلامی و متعارف بر نابرابری دهکهای درآمدی این است که با رواج مالیاتهای اسلامی نسبت به مالیاتهای متعارف میتوان شدت نابرابری بین دهکهای درآمدی را کاهش داد؛ همچنین عدم قطعیت در پرداخت مالیاتهای اسلامی نسبت به مالیات متعارف نابرابری بین دهکهای بالای درآمدی را افزایش میدهد. این امر بیانگر آن است که نهادهای مربوط به دریافت مالیات، هنوز ابزارهای لازم برای افزایش انگیزه و تشویق این دهکها را ندارند.
کلیدواژهها: توزیع درآمد، مالیاتهای اسلامی، مالیات متعارف، عدم قطعیت.
طبقهبندی JEL: H20 ,D31 ,H24.
مقدمه
مالياتهاي اسلامي از منابع اصلي درآمدي دولت اسلامي هستند و نقش مهمي در کاهش فقر و نابرابري درآمد دارند. هدف از تأسيس دولت اسلامي، تضمين خوشبختي در دنيا و آخرت است و دولت بايد نظام مالياتي مناسبي داشته باشد. امروزه مالياتها براي درآمدزايي کشورها ضروري هستند. جمعآوري مالياتهاي ديني مثل خمس و زکات که در قرآن و احاديث واجب شمرده شدهاند، اهميت ويژهاي دارد. اين مالياتها به دليل ويژگيهاي خاص خود، علاوه بر حفظ سادگي و بيطرفي، به برابري درآمدي نيز کمک ميکنند و ميتوانند در کاهش نابرابري نقش مهمي ايفا کنند. مالياتهاي دولتي هم بهعنوان تکليف حکومتي وجود دارند، اما تنوع و تعدد اين مالياتها که از گذشته به ارث رسيدهاند، ممکن است براي دولت اسلامي جذاب نباشند. اين تنوع ميتواند بار اضافي بر دوش طبقات متوسط و فقير بگذارد و همچنين راه را براي فرار مالياتي ثروتمندان باز کند (دهقان نيري و قانع، 1401). نظامهاي مالياتي متعارف که عمدتاً بر پاية درآمد افراد تنظيم شدهاند، ابزار اصلي تأمين منابع مالي دولتها براي ارائة خدمات عمومي و پروژههاي زيرساختي هستند. با اين حال، اين نظامها به ندرت موفق به توزيع مجدد عادلانه درآمدها در بين گروههاي مختلف درآمدي ميشوند. بهطورکلي، نظامهاي مالياتي متعارف قادر به رفع اين نابرابريها نيستند و در عمل، شکاف بين طبقات مختلف درآمدي را افزايش ميدهند. اين وضعيت، نهتنها به عدالت مالياتي آسيب ميزند؛ بلکه موجب بياعتمادي عمومي به سيستم مالياتي و کاهش همکاري جامعه در پرداخت ماليات ميشود. نظامهاي مالياتي متعارف نيازمند اصلاحات عميق هستند تا بتوانند بهطور مؤثر به توزيع عادلانهتر درآمد و کاهش نابرابريها کمک کنند. استفاده از ابزارهاي پيشرفتهتر براي کشف و پيشگيري از فرار مالياتي و همچنين طراحي نظامهاي مالياتي که عدالت افقي و عمودي را در نظر ميگيرند، ميتواند به بهبود اين وضعيت کمک کند (غفاري و ديگران، 1397).
نظامهاي مالياتي ايران، با وجود داشتن يک نظام حقوقي پيشرفته، در توزيع مجدد درآمد موفقيت چنداني نداشتهاند. اين مسئله يکي از چالشهاي اساسي در اقتصاد ايران محسوب ميشود که تأثير آن بر نابرابري درآمدي بين دهکهاي مختلف درآمدي، نيازمند بررسي دقيق است. تمرکز اصلي اين مطالعه بررسي تأثير عدم قطعيت در پرداخت مالياتهاي اسلامي و متعارف بر نابرابري بين دهکهاي درآمدي در ايران است. عدم قطعيت در زمينههاي مختلف تأثيرگذار است و بر فرايندهاي تصميمگيري تأثير عميقي دارد. در اقتصاد، عدم قطعيت ميتواند متغيرهاي مختلف را تحت تأثير قرار دهد؛ زيرا پيشبيني معمولاً دشوار است. در علوم اجتماعي، اين مفهوم مرتبط بر رفتار و انتخابهاي انساني است. در مطالعة حاضر از مفهوم عدم قطعيت استفاده شده است و بر مدلسازي عدم پرداخت مالياتهاي اسلامي و متعارف تأکيد دارد. بهعبارت سادهتر عدم قطعيت در پرداخت مالياتهاي اسلامي به اين مفهوم است که اگر افرادي بر اساس قوانين اسلامي بايد بر حسب شرايط خود انواع مالياتهاي اسلامي (مثل خمس و زکات) را پرداخت کنند، اما از اين امر اجتناب و فرار مالياتي داشته باشند، چه مقدار بر نابرابري دهکهاي درآمدي تأثيرگذار خواهند بود. همين تحليل براي افرادي که از مالياتهاي متعارف سرپيچي ميکنند يا فرار مالياتي را انجام ميدهند به کمک بحث عدم قطعيت، مورد بررسي قرار خواهد گرفت. بهمنظور دستيابي به اين هدف، از رگرسيون فازي براي هريک از دهکهاي درآمدي استفاده شده تا پهناي راست و چپ محاسبه شود. سؤال اصلي پژوهش حاضر عبارت است از: آيا عدم قطعيت در پرداخت مالياتهاي اسلامي و متعارف تأثيرات متفاوتي بر نابرابري درآمدي بين دهکهاي درآمدي در ايران خواهد گذاشت؟ بهمنظور پاسخ به اين سؤال، ساختار مطالعه به اين صورت تنظيم شده است: در بخش دوم مباني نظري ارائه ميشود که به بررسي نحوة تأثيرگذاري ماليات متعارف و ماليات اسلامي بر توزيع درآمد پرداخته ميشود؛ در بخشهاي سوم، چهارم و پنجم به ترتيب پيشينة تحقيق، روش تحقيق و بحث و نتيجهگيري ارائه شده است.
مباني نظري تحقيق
مالياتهاي اسلامي و توزيع درآمد
يکي از مواردي که به توزيع درآمد در اقتصاد کمک ميکند، توجه به ويژگي نقش مالياتهاي اسلامي در اقتصاد جهت بهبود در توزيع درآمد است. در نگرش اسلامي، نيازمندان در اموال ثروتمندان حق دارند و تأمين فقرا براي توانگران واجب کفايي است (ميرمعزي، 1390). در نظام اسلامي درآمد انسان به مقدار کار وي بستگي دارد، اما چون انسانها از لحاظ نيروي بدني و فکري يکسان نيستند، درآمدهاي آنها نيز مساوي نيست. اين اختلاف درآمدها در اسلام برخلاف نظام سرمايهداري نميتواند زياد باشد؛ زيرا اسلام انباشت ثروت را محدود ساخته و راه را براي توزيع عادلانه درآمدها باز ميکند؛ چون تمرکز زياد ثروت، با ايجاد تضاد در جامعه، روح برادري را از بين ميبرد، از طرفي طبق نظريههاي رشد، توزيع عادلانه درآمد در اول دورة رشد به ضرر رشد است (کميجاني و عسکري، 1383). يکي از مواردي که به توزيع درآمد در اقتصاد کمک ميکند، توجه به ويژگي نقش مالياتهاي اسلامي در اقتصاد جهت بهبود در توزيع درآمد است (غفاري و ديگران، 1397).
زکات، خمس و کفاره
زکات در اصطلاح شرعي بهمعناي وجوب پرداخت اندازة معيني از برخي اموال است که به حد نصابي خاص رسيده باشد. علت اينکه اين واجب، زکات ناميده شده، اميد بـه برکت يافتن مال، يا براي پاکيزه کردن نفس انسان است. ازآنجاكه در قـرآن زکات معناي عـامي هـم دارد، براي اشاره به زکات از واژة صدقه هم استفاده شده است. براي زکات واجـب از اصـطلاح صدقة واجب استفاده ميشود تا از صدقههاي مستحب متمايز شود. زکـات از مهـمتـرين برنامههاي اقتصادي اسلام است. اين واژه به همراه مشتقاتش در قرآن، 59 مرتبـه در 29 سوره و 56 آيه بهکار رفته، که 27 مورد در کنار نماز آمده است. از آيات مختلف قـرآن ازجمله آية 156 سورة اعراف، آية 3 سورة نمل، آية 4 سورة لقمان و آية 7 سـورة فصـلت کـه همه از سورههاي مکي هستند، مشخص است که حکم وجوب زکات در مکه نـازل شـده است و مسلمانان موظف به انجام اين وظيفة اسلامي بودهاند. زکـات بـه نـُه چيـز تعلـق ميگيرد: گندم، جو، خرما، کشمش، طلا، نقره، شتر، گاو و گوسفند. اگر کسي مالک يکـي از اين موارد باشد، طبق شرايطي واجب است مقداري از آن را مطابق با آنچه در شريعت معين شده، پرداخت کند. برخي سرمايه را نيز به مـوارد فـوق افـزودهاند، امـا بيشـتر علماي شيعه پرداختن زکات سرمايه را مستحب ميدانند (جاويدي و ديگران، 1398). جايگاه خمس در نظام اقتصادي اجتماعي اسلام، ويژه و قابلتوجه است. در قرآن آمده است:
بدانيد هرگونه غنيمتي بهدست آوريد، خمس آن براي خدا، براي پيامبر و براي ذيالقربي، يتيمان، مسکينان و واماندگان در راه (از آنها) است. اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايي حق از باطل، روز درگيري دو گروه (باايمان و بيايمان) روز جنگ بدر نازل کرديم، ايمان آوردهايد و خداوند بر هر چيزي تواناست (انفال: 41).
خمس در زماني که سلطۀ شوم جباران، دست ائمه را از حاکميت و بيتالمال مسلمانان کوتاه کرده بود، نقش مهمي را در بينيازي و توانمندي اهلبيت براي اداره و رهبري مردم، در شرايط دشوار مبارزه و تقيه ايفا کرد. امام رضا در روايتي، خمس را پشتوانهاي براي تبليغ و تحکيم دين و منبعي براي تأمين نيازها، رسيدگي به شيعيان و دفع عداوت دشمنان، معرفي ميکند. در زمان غيبت کبري (در اعصار متأخر) اين ذخيرۀ مالي عبادي، بهگونة شگفتانگيزي توانست موجوديت و استقلال حوزههاي علمي تشيع را (از نظر مالي) در برابر حکومتهاي جابر حفظ کند. شايد گزاف نباشد بگوييم انقلاب اسلامي که سرچشمۀ آن روحانيت متعهد و حوزههاي علميه بود، تا حدود زيادي مرهون اين اصل استقلالآفرين بوده است. حضرت على مىفرمايد: «آنچه خداى عالم از اسباب و راههاى معيشت و زندگى مخلوقات در قرآن بيان فرموده، پنج چيز است كه عبارتاند از: براي امارت و حكومت، عمران و آبادانى، اجاره، تجارت و صدقات، اما براي امارت و حكومت همان خمس است». بنابراين خمس در درجۀ اول مال خداست و بايد در راه خدا به مصرف رسانده شده، در اختيار نظام حكومتى الهى يعني مقام رسالت و امامت قرار گيرد (مدرسي، 1375). يکي از راههاي توزيع درآمد و ثروت که بدون هزينههاي اداري در جامعة اسلامي و بر اساس باورهاي ديني انجام ميشود، جريمههاي مالي است که با پرداخت آن از يکسو نوعي آرامش و طهارت روحي براي فردي است که نتوانسته در شرايط تعريفشده، وظيفۀ عبادي خود را انجام دهد و از سوي ديگر موجب کمک به دهکهاي پايين درآمدي شده، آنها را براي عبادت و فعاليت اقتصادي ياري ميدهد (خادم عليزاده، 1392). در قرآن ميخوانيم:
چند روز معدودي را ]بايد روزه بداريد[ و هرکس از شما بيمار يا مسافر باشد، تعدادي از روزهاي ديگر را ]روزه بدارد[ و بر کساني که روزه براي آنها طاقت فرساس ]همانند بيماران مزمن، پيرمردان و پير زنان[ لازم است کفاره بدهند، مسکيني را اطعام کنند. کسي که کار خيري انجام دهد، براي او بهتر است (اسماعيلي، 1394).
مالياتهاي متعارف و توزيع درآمد
کوزنتس (1955) با بررسي اثر رشد اقتصادي بر توزيع درآمد، پايهگذار بررسي اثرات متغيرهاي کلان اقتصادي بر توزيع درآمد شد. گسترش ادبيات موضوع، به نقش دولت در اين زمينه اشاره دارد. صادق (1989) ادعا ميکند با اينکه توزيع درآمد بهطور سنتي در مباحث اقتصاد خرد بررسي شده است، اما با مرور زمان، توزيع درآمد بهطور گستردهاي در مباحث اقتصاد کلان جاي گرفته است. با گسترش دانش اقتصادي جوامع، مقايسة نسبت کاربرد واژة برابري و عدالت در مقابل واژههاي مانند کارايي در مطالعات علمي جالب توجه است. رويکردهاي نظري موجود درخصوص مالياتها و توزيع درآمد، بر اهميت نقش ماليات بر توزيع درآمد تأكيد دارند. در ابتدا اين رويکردها بر چگونگي انتقال بار مالياتي و پرداختكنندة نهايي ماليات توجه داشتند، اما بهتدريج بر چگونگي سياستهاي بودجهاي دولت در تأمين حداقل شرايط زندگي متمركز شدند. دولتها از طريق وضع مالياتهاي مختلف سعي دارند تا در توزيع مجدد ثروتهاي اوليه دخالت كنند. کلاسيکها توزيع عادلانه بار مالياتي را بين طبقات مختلف مطرح نموده و كينزينها به تقويت نظام رفاه اجتماعي تأكيد دارند. سياستهاي توزيع درآمد براي كينزينها از اهميت بيشتري نسبت به کلاسيکها برخوردار است. نظرية کالاهاي استحقاقي ماسگريو (1959) با تأكيد بر نقش دولت در استفاده از ابزار ماليات و يارانه براي توزيع درآمد ارائه شده است. در خصوص نقش مالياتها در توزيع درآمد، ماليات بر ثروت از جايگاه ويژهاي برخوردار بوده و طرفداران برجستهاي داشته است. کالدور (1956) خواستار ماليات بر ثروت براي كشورهاي در حال توسعه شد. الايز (1977) پيشنهاد داد كه بيشتر مالياتهاي مستقيم را با 2 درصد ماليات بر ثروت در فرانسه جايگزين كنند و پيکتي (2014) ماليات بر ثروت جهاني را خواستار شد. پيکتي بيان ميکند که راهحل کاهش نابرابري يک راهحل سياسي است و بايد در دستور کار دولتها قرار گيرد. او براي مواجهه با اين مشکل، پيشنهاد ميکند يک ماليات جهاني (فراتر از مرزهاي يک کشور) بر ثروت و ارث اعمال شود. بهطورکلي، مالياتهاي مستقيم به دليل تصاعدي بودن اجازة بازتوزيع بيشتري را ميدهد (مهرآرا و اصفهاني، 1394، ص212).
پيشينة تحقيق
در اين بخش مطالعات داخلي و خارجي انجامشده در خصوص تأثير ماليات اسلامي و متعارف بر توزيع درآمد را بهطور مختصر شرح ميدهيم.
مطالعات داخلي و خارجي
تقوي رفسنجاني (1402) به بررسي امکانسنجي و اثر اجراي قوانين مالياتي حضرت علي بر ضريب جيني (مطالعة موردي ايران) پرداخته است. هدف اين پژوهش بررسي امکانسنجي اجرايي شدن قوانين مالياتي حضرت علي در ايران و اثر آن بر ضريب جيني ميباشد. بدين منظور ابتدا اجرايي شدن قوانين مالياتي دوران حکومت حضرت علي در ايران را امکانسنجي نموده است و سپس اثر ماليات بر ضريب جيني در ايران با روشهاي اقتصادسنجي بررسي ميگردد و در نهايت با بررسي کيفي و تحليلي اثر اجرايي شدن قوانين مالياتي حضرت علي بر ميزان ماليات دريافتي، اثر آن بر ضريب جيني در ايران بهصورت غيرمستقيم بهدست ميآيد. بر اساس اين پژوهش امکان اجرايي شدن قوانين مالياتي حضرت علي در ايران وجود دارد؛ همچنين اثر کاهشي و معنادار ماليات بر ضريب جيني روشن ميگردد. با توجه به اينکه اين قوانين منجر به قرار گرفتن زکات در زمرة مالياتهاي رسمي شده و در نهايت باعث افزايش مقدار ماليات اخذ شده ميشود، پس اين قوانين نيز تأثير کاهشي و معناداري بر ضريب جيني دارند. ميلاني و
همکارن (1401) به بررسي تأثير مالياتهاي محلي بر توزيع درآمد پرداختهاند. هدف اين پژوهش، بررسي اثر ماليات محلي بر توزيع درآمد طي سالهاي 2004ـ2014 است. الگوي مورد نظر روش گشتاورهاي تعميميافته GMM و استفاده از ضريب جيني بهعنوان شاخص نابرابري است. نتايج نشان ميدهد با افزايش ماليات بر درآمد محلي و ماليات بر دارايي محلي و ساير مالياتهاي محلي (کمکهاي اجتماعي و امنيتي و...)، ضريب جيني کاهش مييابد، درنتيجه نابرابري درآمد کمتر ميشود؛ همچنين با افزايش ماليات بر فروش محلي، ضريب جيني افزايش و نابرابري درآمد بيشتر ميشود. اصلاحات و بهبود نظام مالياتي ميتواند در کنار ايجاد درآمدهاي بالاتر مالياتي، ساختار مالياتي و بهتبع آن ساختار اقتصاد را اصلاح نمايد. امروزه شناسايي مالياتهاي محلي بهعنوان پاية مالياتي موجه و پايدار به علت کارايي و مزيتهاي آن بيشتر مورد توجه سياستگذاران اقتصادي قرار گرفته و مشابه مالياتهاي ملي ميتواند بر نحوة توزيع درآمد اثرگذار باشد. دهکردي و ديگران (1400) به بررسي تأثير دينداري بر نابرابري درآمد با تأکيد بر ماليات اسلامي پرداختهاند. اين پژوهش با هدف درک ارتباط اعتقادات ديني، اندازة دولت و توزيع درآمد، متغير «اعتقاد به زندگي پس از مرگ» را از طريق پرداخت ماليات شرعي اندازهگيري و بهعنوان متغير مستقل و پيروان ساير اديان مانند يهود و مسيح را بهعنوان متغير کنترلي در تحليل اقتصادسنجي رگرسيونبرداري خودتوضيح با وقفة گسترده طي دورة زماني 1353ـ1396 بررسي مينمايد. بر اساس يافتهها، دينداري بر اندازة دولت و نابرابري درآمد در کوتاهمدت و بلندمدت تأثير منفي و بر نرخ ماليات در کوتاهمدت تأثير مثبت و در بلندمدت تأثير منفي دارد. جسـتل (2021)، رژيـمهاي مختلـف ماليات بر ارث در كشـورهاي منتخـب اروپـايي و ايالات متحده را بررسي كرد. نتايج نشان داد كه در اكثر كشورها، انتقال ثروت در خانوادهها ترجيحي است (نرخهاي مالياتي پايينتر، معافيتهاي مالياتي و تخفيفها). اين مورد بهويژه در مورد داراييهاي تجاري و خانههاي خانوادگي است. ايـن تحليـل بيشـتر ويژگـيها و اثـرات رژيمهاي ماليات بر ارث را مورد بحث قرار ميدهد كه شامل واكنشهاي رفتاري افـراد و اثـرات توزيعي متفاوت ماليات بر ارث ميشود. معافيت براي خانـههاي خانوادگي و مبالغ معاف از ماليات براي اعضاي خانواده ميتواند پذيرش ماليات بر ارث را بيشتر تشويق كنـد. بـا اين حال، مقادير معاف از ماليات بايد محدود شود تا اثرات منفـي بـر درآمـدهاي ماليـاتي كـاهش يابـد. علاوه بر اين، براي محدود كردن انگيزههاي برنامهريزي مالياتي، بايد از تفاوتهاي بين ماليـات هديه و ارث اجتناب شود. بزنسكا و همكاران (2020)، در مطالعــهاي بــه بررســي پاســخ ايــن پرسش پرداختند كه آيا ماليات بر ارث مي تواند يك ابزار اميدواركننده بـراي مبـارزه بـا نـابرابري ثروت بدون آثار مخرب بر اقتصاد باشد؟ آنها جهت پاسخ به اين سؤال ابتـدا اثـرات تـوزيعي ارث بر توزيع ثروت در آلمان ارزيابي و
سپس با اتريش و فرانسـه مقايسـه كردنـد. در مطالعـة آنها سپس اثرات تغيير در قانون ارث با استفاده از روش تفاضـل در تفاضـل بـراي شناسـايي اثرات رفتاري اين تغيير بر حجم ارثيهها ارزيابي شد؛ در مرحلة بعـد يافتـههاي بخـش اول در طراحي اصلاح ماليات بر ارث براي آلمان بهكار برده شد. يافتهها نشـان داد كـه تغييـر درآمـد، از درآمد حاصل از كار به ماليات بر ارث ميتواند براي افزايش مشوقهاي كـاري بـا كـاهش نـرخ ماليات براي جمعيت شاغل استفاده شود. با اين حال، مشخص شد كه ماليات بر ارث با پاسخهاي رفتاري قابلتوجه اهداكنندگان از طريق برنامهريزي براي ماليات همراه خواهد بود.
تصريح مدل
قبل از برآورد مدل لازم است به متغيرهاي مورد استفاده در مدل اشاره شود. در اين مطالعه به بررسي تأثير عدم قطعيت در پرداخت مالياتهاي متعارف و اسلامي بر نابرابري بين دهکهاي درآمدي پرداخته شده است. براي اين منظور با توجه به مطالعات هاربرگر (1962)، انگل و ديگران (1999)، الاوويوتانکي و ديگران (2018)، ابارتين و ديگران (2017)، مارتينز ـ وازکوئز و ديگران (2012)، صباحي و ديگران (1389) ميتوان کل درآمد مالياتي را در پنج گروه شامل ماليات بر درآمد، ماليات بر شرکتها، ماليات بر ثروت، ماليات بر کالا و خدمات و ماليات بر واردات در نظر گرفت و تأثير آنها را بر نابرابري بين دهکهاي درآمدي مورد بررسي کرد. بر اين اساس ميتوان رابطة (1) را در نظر گرفت.
(1) Gini= f (RT, ST, WT, CT, IT)
که در اين رابطه IT, CT, WT, ST, RT به ترتيب سهم ماليات بر درآمد، ماليات بر شرکتها، ماليات بر ثروت، ماليات بر کالا و خدمات و ماليات بر واردات از کل درآمد مالياتي است. از سوي ديگر، با توجه به مطالعات انجامشده توسط صادق (1989) و شفيع (1979) در مورد تأثير ماليات اسلامي بر نابرابري درآمدي، ميتوان رابطة (2) را در نظر گرفت که جهت رفع نابرابري در جامعه است.
(2) Gini= f (Z, ZF, ZFK, K)
که در اين رابطه K, ZFK, ZF, Z به ترتيب زکات، زکات فطره و کفاره و خمس است. در اين مطالعه با توجه به رابطة 1 و 2 تأثير مالياتهاي اسلامي و متعارف بر نابرابري درآمدي مورد تجزيهوتحليل قرار ميگيرد.
روش تحقيق
ازآنجاکه هدف اصلي از مطالعة حاضر بررسي تأثير عدم قطعيت در پرداخت مالياتهاي اسلامي و متعارف بر نابرابري بين دهکها درآمدي در ايران است، با توجه به هدف مطالعه از مدل رگرسيون فازي استفاده شده است. نظرية مجموعههاي فازي در سال ۱۹۶۵ توسط پروفسور لطفي عسگرزاده استاد ايرانيالاصل دانشگاه بركلي كاليفرنيا معرفي شد. با توجه به هدف اين مطالعه با استفاده از رگرسيون فازي ميزان نابرابري هريک از دهکهاي درآمدي به کمک پهناي راست و چپ در صورت عدم قطعيت در پرداخت مالياتهاي اسلامي و متعارف محاسبه ميشود. پهناي راست نشاندهندة آن است که اگر عدم قطعيت در پرداخت مالياتهاي اسلامي و متعارف در جامعه گسترش يابد، بيشترين تأثير بر افزايش نابرابري چقدر خواهد بود، و پهناي چپ نيز بيانکنندة آن است که در صورت کاهش عدم قطعيت در پرداخت مالياتهاي اسلامي و متعارف ميزان نابرابري در جامعه به چه ميزان کاهش مييابد. افراد با توجه به وضعيت و شرايط مختلف بايد مالياتهاي اسلامي و متعارف را پرداخت کنند و ازآنجاکه با پرداخت مالياتهاي مذکور نابرابري درآمدي تا حدودي کاهش مييابد، حال درصورتيکه عدم قطعيت در پرداخت مالياتهاي اسلامي و متعارف افراد وجود داشته باشد؛ به اين مفهوم که اگر افراد از پرداخت مالياتهاي مذکور اجتناب کنند و يا به روشهاي مختلف و يا به دلايلي از پرداخت ماليات دوري کنند، اين موضوع چه تأثيري بر نابرابري درآمدي خواهد داشت. صورت کلي مدل رگرسيوني با ضرايب فازي بهصورت رابطة (3) است (اشرف گنجويي، 1403).
(3) Y ̃=f(x ,A)= A ̃_0+A ̃_1 x_1+ A ̃_2 x_2+⋯+A ̃_n x_n
که در آن Y ̃ متغير وابسته يا اصطلاحاً خروجي فازي است، x=(x_1,x_2,… x_n ) بردار متغييرهاي مستقل يا اصطلاحاً بردار ورودي و A={A ̃_0,A ̃_1,… A ̃_n } يک مجموعه از اعداد فازي است. مدل رگرسيون خطي با پارامترهاي فازي، وروديهاي غيرفازي و خروجي فازي را بهصورت مسئلة برنامهريزي خطي فرموله ميشود که هدف مينيمم کردن ابهام مدل رگرسيون خطي فازي است، بهطوريکه دامنة مقادير تخمينزدهشده دامنة مقادير مشاهدهشده را در يک سطح معين بپوشاند. در اين مطالعه نيز ضرائب رگرسيون بهصورت اعداد فازي مثلثي به شکل زير تعريف ميشود. بهمنظور برآورد مراکز و پهناي راست و چپ دهکهاي درآمدي، مدل رگرسيون فازي با ضرايب فازي متقارن و نامتقارن در قالب الگوريتم مسئلة برنامة خطي به شرح زير است:
1. ابتدا تابع هدف مطابق با رابطة زير محاسبه ميشود. در اين رابطه Z مقدار تابع هدف، 2m محدوديتهاي توليدشده توسط m مشاهده، s_i ها مقادير پهنا، n تعداد متغيرها، x_ji نشاندهندة مشاهدة j ام متغير i ام است.
〖Z=2ms〗_0+2∑_(i=1)^n▒(s_i ∑_(j=0)^n▒x_ji )
2. براي برآورد پهناي راست قيد سمت راست مطابق با رابطة زير محاسبه ميشود. در اين رابطه h نشاندهندة درجة عضويت، s_0 مقدار پهنا، a_0 مرکز، x_ji نشاندهندة مشاهدة j ام متغير i ام و y_i خروجي فازي است.
〖(1-h) s〗_0+(1-h) ∑_(i=1)^n▒(s_0 x_ji ) +a_0+∑_(i=1)^n▒(s_0 x_ji ) ≥+y_i
3. براي برآورد پهناي چپ قيد سمت چپ مطابق با رابطة زير محاسبه ميشود. در اين رابطه h نشاندهندة درجة عضويت، s_0 مقدار پهنا، a_0 مرکز، x_ji نشاندهندة مشاهدة j ام متغير i ام و y_i خروجي فازي است.
〖(1-h) s〗_0+(1-h) ∑_(i=1)^n▒(s_0 x_ji ) -a_0-∑_(i=1)^n▒(s_0 x_ji ) ≥-y_i
4. براي حل مسئلة برنامهريزي خطي (تابع هدف و محدوديتها) دادهها را به کمک دستور set بهصورت table وارد محيط برنامه ميشوند.
5. مراکز a_i و پهناي راست S_i^R و چپ S_i^L در مسئلة بهينهسازي براي درجة عضويت 9/0 h= محاسبه ميشود.
6. پهناي راست و چپ را براي درجههاي عضويت 9/0 h= رسم کرده.
تشريح نتايج بهدستآمده از حل الگوريتم مسئلة برنامة خطي با ضرايب فازي متقارن
در اين بخش رگرسيون فازي با فرض ابهام ضرايب در خصوص تحليل نابرابري بين دهکهاي درآمدي با توجه به متغيرهاي مستقل برآورد خواهد شد. براي تحليل تأثير عدم قطعيت مالياتهاي اسلامي بر ضريب جيني دهکهاي درآمدي در ايران براي سالهاي 1375ـ1399 دادههاي مربوط به زکات، خمس، زکات فطره و کفاره نيز از گزارشهاي ستاد زكات كل كشور، سالنامة آماري کميتة امداد امام خميني و بعضاً از طريق پژوهشهاي مشابه جمعآوري شده است (ارقام با واحد ميليارد ريال و مربوط به خانوارهاي شهري و روستايي است). در اين بخش رگرسيون فازي با توجه به متغيرهاي مستقل که x1: زکات، x2: خمس، x3: زکات فطره، x4: زکات فطره و کفاره برآورد خواهد شد. تعداد مشاهده بيست سال است. براي برآورد تأثير عدم قطعيت متغيرهاي مؤثر بر نابرابري بين دهکهاي درآمدي با توجه به قيدها که در مجموع 48 قيد است، مينيمم ميشود. لازم به ذکر است تمام محاسبات در نرمافزار گمز انجام شده است. پس از تشکيل قيدها و حل برنامهريزي خطي با ضرايب فازي متقارن با توجه به درجههاي عضويت گوناگون مقادير مراکز (نما) ,a3 ,a2 ,a1 ,a0 ,a4 و مقادير پهنا,s3 ,s2 ,s1 ,so ,s4 محاسبه ميشود. جدول (1) جوابهاي مسئلة برنامهريزي خطي را براي نما و پهناي رگرسيون خطي فازي نشان ميدهد و بهازاي درجههاي عضويت 9/0 تأثير عدم قطعيت مالياتهاي اسلامي بر نابرابري بين دهکهاي درآمدي برآورد ميشود.
تحليل نتايج
تحليل ضرايب پهنا و مراکز فازي دهکهاي درآمدي با توجه به تأثير عدم قطعيت در پرداخت مالياتهاي اسلامي
در اين بخش از مطالعه بهمنظور ارائة تجزيهوتحليل بررسي تأثير عدم قطعيت در پرداخت مالياتهاي اسلامي و متعارف بر نابرابري بين دهکهاي درآمدي، در ابتدا به تحليل ضرايب عدم قطعيت در پرداخت مالياتهاي اسلامي پرداخته ميشود و در ادامه تحليل پهناي راست و چپ نابرابري دهکهاي درآمدي انجام ميشود. همانطور که در جدول (1) ملاحظه ميشود، مقادير a0 و s0 به ترتيب بيانگر جزء ثابت پهنا و مرکز فازي هستند. مقادير s1 تا s4 به ترتيب مقادير پهنا فازي هريک از متغيرهاي مستقل شامل زکات، خمس، زکات فطره و کفاره است. مراکز فازي a1 تا a4 بيانگر تأثيرگذاري مقدار ثابت هريک از متغيرها بر نابرابري هريک از دهکهاي درآمدي است. با توجه به نتايج، ضرايب مراکز فازي براي اکثر متغيرها يا ثابت و يا صفر هستند؛ ازاينرو مراکز فازي در بررسي تأثير عدم قطعيت مالياتهاي اسلامي يکسان هستند، که بيانگر عدم توجه کافي به پتانسيلهاي مالياتهاي اسلامي در جهت کاهش نابرابري درآمدي است. پهناي فازي نشاندهندة حداکثر تأثيرگذاري هريک از متغيرها بر نابرابري بين دهکهاي درآمدي است. با توجه به جدول (1) مقدار پهناي متغيرهاي مستقل ازجمله خمس بر نابرابري بين دهکهاي درآمدي اول تا دهم به ترتيب 018/0، 012/0، 011/0، 013/0، 016/0، 005/0، 017/0، 01/0 ، 013/0 و 183/0 است. همانطور که نتايج نشان ميدهند، عدم قطعيت در پرداخت خمس از بين ساير مالياتها اسلامي تأثير متفاوت و قابلتوجهي بر نابرابري بين دهکهاي درآمدي دارد. خمس به لحاظ اجتماعي اهميت فراواني دارد، از آن جمله ميتوان به رفع اختلاف و تعديل طبقاتي اشاره کرد. از مزاياي مهم اقتصادي آن، توانمندي محرومان و تهيدستان جامعه، ايجاد فرصت کار و توليد و بهبود وضعيت معيشتي مسلمانان فقير است. خمس عامل حريت علماي شيعه و حفظ کرامت ايشان در قرون متمادي بوده است و ميتواند يک عامل تأثيرگذار در توانمندي شيعيان و علماي شيعي باشد. جامعهاي که علماي مقتدر و انديشمندان توانمند داشته باشد، بهتر ميتواند در جهت رشد و پويايي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي حرکت کند و با ياري رساندن به حکومت اسلامي در ادارۀ جامعه و بهدست آوردن استقلال در تمامي زمينهها بهويژه اقتصادي، به رشد، تعالي و توانمندي مطلوب برسد.
جدول 1: مقدار تابع هدف، مراکز و پهناي ضرايب متقارن رگرسيون فازي
دهکها مراکز بهينة ضرايب متقارن رگرسيون فازي پهناي بهينة ضرايب متقارن رگرسيون فازي
a0 a1 a2 a3 a4 S0 S1 S2 S3 S4
دهک اول 020/0 006/0 005/0 001/0 0 68/1 ۰ 018/0 ۰ ۰
دهک دوم 023/0 0 01/0 ۰ 0 003/0 ۰ 012/0 ۰ ۰
دهک سوم 041/0 0 009/0 ۰ 0 003/ ۰ 011/0 ۰ ۰
دهک چهارم 052/0 ۰ 001/0 ۰ 0 003/0 ۰ 013/0 ۰ ۰
دهک پنجم 064/0 80/5 006/0 0 0 002/0 ۰ 016/0 ۰ ۰
دهک ششم 078/0 ۰ 005/0 ۰ 0 004/0 110/0 005/0 ۰ ۰
دهک هفتم 0 0 005/0 46/1 0 0 ۰ 017/0 ۰ ۰
دهک هشتم 0 104/0 0 ۰ ۰ 11/0 ۰ 01/0 ۰ ۰
دهک نهم 0 ۰ 0 0 0 0 ۰ 013/۰ ۰ ۰
دهک دهم 336/0 018/0 0 0 0 005/0 ۰ 183/0 ۰ ۰
تحليل پهناي راست و چپ نابرابري درآمدي دهکها تحت تأثير عدم قطعيت در پرداخت مالياتهاي اسلامي
با توجه به ضرايب پهنا و مراکز فازي که در بخش قبل به تحليل آنها پرداخته شد، در اين بخش به تحليل نمودارهاي پهناي راست و چپ نابرابري درآمدي دهکها پرداخته ميشود. اهميت اين تحليل از اين جهت است که ميتوان دامنة نوسان براي هريک از دهک درآمدي با توجه به تأثير عدم قطعيت در پرداخت مالياتهاي اسلامي را مشخص کرد و به ميزان نابرابري درآمد و تأثيرپذير بودن ميزان هريک از دهکهاي درآمدي را از عدم قطعيت متغيرهاي مربوط به مالياتهاي اسلامي بررسي کرد. نمودار (1) پهناي راست و چپ نابرابري درآمدي دهک اول تحت تأثير عدم قطعيت ماليات اسلامي نشان ميدهد. پهناي راست نابرابري براي دهک اول تا سال 1386 تقريباً هيچ نوساني نداشته است، اما از سال 1386 تا سال 1398 دامنة انحراف پهناي راست و چپ از روند واقعي نابرابري درآمد زياد شده است و نوسانهاي بيشتري نسبت به سالهاي قبل دارد. نمودارهاي (4، 3، 2، 5 و 6) پهناي راست و چپ نابرابري دهکهاي دهک دوم تا ششم را تحت عدم قطعيت ماليات اسلامي نشان ميدهد. پهناي راست نابرابري درآمدي براي اين دهکها از سال1380 تا سال 1390 تقريباً هيچ نوساني نداشته است، اما از سال 1390 به بعد دامنة انحراف پهناي راست و چپ از روند واقعي نابرابري درآمد افزايش يافته است و نوسانهاي بيشتري نسبت به سالهاي قبل دارد، اما دامنة اين انحراف نسبت به دهک اول کمتر است. نمودار (7 و 8) پهناي راست و چپ نابرابري درآمدي دهکهاي هفتم و هشتم را تحت عدم قطعيت ماليات اسلامي نشان ميدهد. پهناي راست نابرابري درآمدي براي دهک هفتم و هشتم تا سال 1385 تقريباً هيچ نوساني نداشته است، اما از سال 1386 تا سال 1399 دامنة انحراف پهناي راست و چپ از روند واقعي نابرابري درآمد زياد شده است و نوسانهاي بيشتري نسبت به سالهاي قبل دارد. اين روند نابرابري براي دهک هشتم که در نمودار (8) تقريباً براي اکثر سالها ثابت است. نمودار (10) پهناي راست و چپ نابرابري درآمدي دهک دهم را نشان ميدهد. اگرچه از سال 1380ـ1390 انحراف قابلتوجهي نداشته است؛ اما از سال 1390 به بعد دامنة انحراف افزايش يافته است، بهگونهايکه پهناي راست روند صعودي دارد، که نشاندهندة افزايش شدت نابرابري است.
نمودارهاي 1ـ10: به ترتیب تأثیر عدم قطعیت مالیاتهای اسلامی بر پهنای راست و چپ نابرابری دهکهای درآمدی اول تا دهم در ایران را نشان می دهد
نمودار (2)
نمودار (1)
نمودار (4)
نمودار (3)
نمودار (6)
نمودار (5)
نمودار (8)
نمودار (7)
نمودار (10)
نمودار (9)
تحليل ضرايب پهنا و مراکز فازي دهکهاي درآمدي با توجه به تأثير عدم قطعيت در پرداخت مالياتهاي متعارف
در اين بخش از مطالعه بهمنظور ارائة تجزيهوتحليل بررسي تأثير عدم قطعيت در پرداخت مالياتهاي متعارف و متعارف
بر نابرابري بين دهکهاي درآمدي، در ابتدا به تحليل ضرايب عدم قطعيت در پرداخت مالياتهاي متعارف پرداخته ميشود و در ادامه تحليل پهناي راست و چپ نابرابري دهکهاي درآمدي انجام ميشود. در بخش قبل در مورد نمادهاي پهنا و مراکز فازي توضيح داده شد. بر اين اساس از معرفي آنها در اين بخش پرهيز ميکنيم. مقادير s1 تا s5 به ترتيب مقادير پهناي فازي هريک از متغيرهاي مستقل شامل ماليات بر شرکتها، ماليات بر درآمد، ماليات بر ثروت، ماليات بر کالا و خدمات و ماليات بر واردات است. مراکز فازي a1 تا a5 بيانگر تأثيرگذاري مقدار ثابت هريک از متغيرها مذکور بر نابرابري هريک از دهکهاي درآمدي است. جدول (2) مقادير مراکز و پهناي فازي را نشان ميدهد. بيشترين تأثيرگذاري مربوط به ماليات بر درآمد، ماليات بر کالا و خدمات و ماليات بر واردات است که به ترتيب بيشترين تأثير را بر دهکهاي اول، پنجم و ششم با ضرايب 02/0، 93/6 و 015/0 است.
جدول 2: مقدار تابع هدف، مراکز و پهناي ضرايب متقارن رگرسيون فازي
دهکها مراکز بهينة ضرايب متقارن رگرسيون فازي پهناي بهينة ضرايب متقارن رگرسيون فازي
a0 a1 a2 a3 a4 a5 S0 S1 S2 S3 S4 S5
دهک اول 02/0 03/0 ۰ 007/0 003/0 ۰ 49/4 ۰ 02/0 ۰ 0 0
دهک دوم 031/0 002/0 ۰ ۰ 016/0 ۰ 002/0 ۰ ۰ ۰ 004/0 ۰
دهک سوم 041/0 001/0 ۰ ۰ 017/0 ۰ 003/0 ۰ ۰ ۰ 0 ۰
دهک چهارم 051/0 07/0 ۰ ۰ 011/0 ۰ 003/0 ۰ 003/0 ۰ 003/0 ۰
دهک پنجم 063/0 006/0 ۰ ۰ 009/0 ۰ 004/0 ۰ ۰ ۰ 93/6 ۰
دهک ششم 077/0 ۰ ۰ ۰ 011/0 ۰ 003/0 ۰ 021/0 ۰ 0 015/0
دهک هفتم 094/0 ۰ ۰ ۰ 01/0 ۰ 002/0 ۰ 014/0 ۰ 007/0 010/0
دهک هشتم 068/0 ۰ ۰ ۰ ۰ ۰ 11/0 ۰ ۰ ۰ 02/0 ۰
دهک نهم 06/0 ۰ ۰ ۰ ۰ ۰ 008/0 ۰ ۰ ۰ 02/0 ۰
دهک دهم 36/0 ۰ ۰ ۰ ۰ ۰ 047/0 0 012/0 ۰ 015/0 ۰
تحليل پهناي راست و چپ نابرابري درآمدي دهکها تحت تأثير عدم قطعيت در پرداخت مالياتهاي متعارف
با توجه به ضرايب پهنا و مراکز فازي که در بخش قبل به تحليل آنها پرداخته شد، در اين بخش به تحليل نمودارهاي پهناي راست و چپ نابرابري درآمدي دهکها پرداخته ميشود. اهميت اين تحليل از اين جهت است که ميتوان دامنة نوسان براي هريک از دهک درآمدي با توجه به تأثير عدم قطعيت در پرداخت مالياتهاي متعارف را مشخص کرد و به ميزان نابرابري درآمد و تأثيرپذير بودن ميزان هريک از دهکهاي درآمدي را از عدم قطعيت متغيرهاي مربوط به مالياتهاي متعارف بررسي کرد. نمودار (11) پهناي راست و چپ نابرابري درآمدي دهک اول را نشان ميدهد. پهناي راست و چپ ضريب جيني براي دهک اول تا سال 1390 تقريباً هيچ نوساني نداشته است و با يک روند ملايم متناسب با مقادير واقعي نابرابري است، اما از سال 1390 تا سال 1399 دامنة انحراف پهناي راست و چپ افزايش يافته است، بهگونهايکه اين ميزان انحراف براي دهک اول نسبت به زماني که تأثير مالياتهاي اسلامي بررسي شد، اندک است. نمودار (2) دامنة راست و چپ نابرابري درآمد دهک دوم را نشان ميدهد که دامنة نابرابري فقط در سالهاي 1395ـ1398 افزايش يافته است. نمودار (3) نيز دامنة انحراف راست و چپ نابرابري درآمدي دهک سوم را نشان ميدهد که در تمام سالهاي مورد بررسي دامنة انحراف نابرابري ناچيز است، اما از سال 1392ـ1398 دامنة انحراف نابرابري درآمد افزايش قابلتوجهي داشته است. نمودار (4) نيز دامنة انحراف راست و چپ نابرابري درآمد دهک چهارم را نشان ميدهد که در تمام سالهاي مورد بررسي دامنة انحراف نابرابري ناچيز است، اما از سال 1390 به بعد دامنة انحراف نابرابري درآمد افزايش قابلتوجهي داشته است. نمودار (5) نيز دامنة انحراف راست و چپ ضريب جيني دهک پنجم را نشان ميدهد که در تمام سالهاي مورد بررسي پهناي راست نسبت به پهناي چپ انحراف قابلتوجهي داشته است، بهگونهايکه عدم قطعيت مالياتهاي متعارف به شدت دامنة نابرابري را افزايش دادهاند. نمودارهاي (6 و 7) نيز دامنة انحراف راست و چپ ضريب جيني دهک شششم و هفتم را نشان ميدهد که از سالهاي 1385 تا سال 1390 دامنة انحراف نابرابري شروع به افزايش کرده است و از سال 1390 دامنة انحراف نابرابري به شدت افزايش يافته است، اما از سال 1396 تا سال 1399 انحراف نابرابري کاهش يافته است. نمودارهاي (9، 8 و 10) به ترتيب دامنة انحراف نابرابري درآمدي دهکهاي هشتم، نهم و دهم را نشان ميدهد. دامنة انحراف پهناي راست و چپ اين دهکها متناسب با روند واقعي نابرابري درآمد افزايش يافته است، که به لحاظ تحليلهاي اقتصادي بيانگر افزايش نابرابري درون اين دهکهاست.
نمودارهای 11 تا 20: به ترتیب تأثیر عدم قطعیت مالیاتهای متعارف بر پهنای راست و چپ نابرابری دهکهای درآمدی دهک اول تا دهم در ایران را نشان میدهد
نمودار (12)
نمودار (11)
نمودار (14)
نمودار (13)
نمودار (16)
نمودار (15)
نمودار (8)
نمودار (7)
نمودار (10)
نمودار (9)
مقايسة پژوهش حاضر با ساير روشها
مطالعات داخلي و خارجي متعددي ازجمله فريرا (2005)، کوان کامينادا و ديگران (2012)، علمالهدي (1395)، بابايي (1396) و توسلي (1393)، با استفاده از روشهاي اقتصادسنجي ازجمله رگرسيون کلاسيك ارتباط و ميزان تأثيرگذاري مالياتهاي اسلامي و متعارف بر نابرابري درآمدي را بررسي کردهاند، اما در اين مطالعه با استفاده از رگرسيون فازي، نتايج بهطور دقيق نشان ميدهند که عدم قطعيت در مالياتهاي اسلامي نسبت به مالياتهاي متعارف موجب افزايش شديدتري در نابرابري بين دهکهاي درآمدي ميشود، که به نظر ميرسد مالياتهاي اسلامي ميتوانند با توجه به ويژگيها و پشتوانة اعتقادي آن، آثار توزيعي بهتري از مالياتهاي متعارف فعلي داشته باشند. براي دستيابي به اين امر مهم بايستي سياستمداران و دولتمردان و اقتصاددانان در مقام يافتن الگويي از مالياتهاي اسلامي در جهت بهبود توزيع درآمد باشند.
نتيجهگيري
با توجه به اينکه اسلام دين عدالت و مساوات است و در احاديث و آيات به لزوم توجه به مسئلة فقر و تلاش براي برقراري عدالت اشارات فراواني شده است؛ همچنين در نظام اقتصادي اسلام مکانيسمهاي مختلفي براي عادلانه نمودن توزيع درآمد انديشيده شده است. بر اساس اصول و مباني اقتصادي اسلام انتظار بر اين است که اين دين در پيشبرد اهداف اقتصادي ازجمله توزيع عادلانه درآمد و کاهش فقر و همچنين توسعه و رشد اقتصادي نقش بسزايي داشته باشد. يکي از عوامل مهمي که تأثير قابلتوجهي در کاهش نابرابري بين دهکهاي درآمدي دارد، مالياتهاي اسلامي هستند. مطالعات متعددي با استفاده از روشهاي اقتصادسنجي ازجمله رگرسيون کلاسيک به بررسي تأثير مالياتهاي اسلامي و متعارف بر ضريب جيني دهکهاي درآمدي پرداختهاند، اما در اين مطالعه سعي شد با استفاده از مدل رگرسيون فازي عدم قطعيت در پرداخت مالياتهاي اسلامي در مقايسه با مالياتهاي متعارف بر نابرابري دهکهاي درآمدي مورد تجزيهوتحليل قرار گيرد. ازآنجاکه مدلهاي اقتصادسنجي بنا به دلايل ساختاري براي تصريح به اطلاعات کامل و قطعي نياز دارند و اين در حالي است که مالياتهاي مذکور بر ضريب جيني دهکهاي درآمدي حالت نوساني دارند؛ بنابراين با توجه به اجتنابناپذير بودن و عدم قطعيت در مالياتهاي اسلامي و متعارف نيازمند يک مدلسازي دقيق هستيم؛ ازاينرو با استفاده از مدل رگرسيون فازي با توجه به انعطافپذيري بسيار زيادي که نسبت به رگرسيون کلاسيک دارد به برآورد پهناي راست و چپ ضريب جيني دهکهاي درآمدي تحت شرايط عدم قطعيت در پرداخت مالياتهاي اسلامي و متعارف پرداخته شد. تأثير عدم قطعيت در پرداخت مالياتهاي اسلامي و متعارف با استفاده از محاسبة پهناي راست و چپ را ميتوان به ترتيب در ميزان کاهش و افزايش نابرابري درآمدي بررسي کرد.
نتايج برآورد پهناها براي هريک از مالياتهاي اسلامي بيانگر آن است که خمس از بين ساير مالياتهاي اسلامي قادر است که نابرابري بين دهکها را افزايش و يا کاهش دهد. بهعبارتديگر، با توجه به محاسبة پهناهاي راست براي هريک از دهکها نابرابري درآمدي افزايش مييابد و از طرف ديگر بهاندازة پهناي چپ نابرابري کاهش مييابد. نکتة قابل توجه اين است که ساير مالياتهاي اسلامي با توجه به پهناي محاسبهشده هيچ تأثيري بر نابرابري بين دهکهاي درآمدي ندارند؛ ازاينرو يکي نتايج مهم اين مطالعه آن است که اثبات ميشود رواج و تبلغ مالياتهاي اسلامي توان بسيار زيادي در کاهش نابرابري بين دهکها دارند؛ همچنين نتايج نشان ميدهد که عدم قطعيت در مالياتهاي متعارف از سال 1380ـ1390 بر دامنة نوسان پهناي راست و چپ دهکهاي اول تا چهارم انحراف زيادي نداشته است، اما از سال 1390 دامنة نابرابري افزايش مييابد. اين روند براي دهکهاي پنجم تا دهم نشاندهندة افزايش بيشتري در دامنة نابرابري براي سالهاي 1380ـ1399 است، که نشان ميدهد مالياتهاي متعارف نابرابري دهکهاي بالاي درآمدي را افزايش دادهاند و نابرابري بين طبقات مرفه جامعه افزايش يافته است. براي مقايسة تأثير مالياتهاي اسلامي بر نابرابري دهکهاي درآمدي، نتايج نشان ميدهد که دامنة نابرابري دهک اول از سال 1380ـ1386 بسيار اندک است، اما از سال 1386 تا سال 1399 دامنة نابرابري بسيار افزايش يافته است، که نشاندهندة افزايش نابرابري دهک اول است. براي دهکهاي دوم تا ششم نيز از سال 1380ـ1390 دامنة انحراف نابرابري بسيار اندک است و از سال 1390 تا سال 1399 اگرچه دامنة انحراف افزايش يافته است؛ اما اين انحراف بسيار اندک است، که نشاندهندة کاهش نابرابري بين دهکهاي مذکور است. براي دهکهاي هفتم تا دهم نيز اگرچه در تعداد اندکي از سال دامنة نابرابري اندک است؛ اما در اکثر سالهاي مورد بررسي نابرابري بين دهکهاي درآمدي افزايش يافته است. نتيجهگيري کلي از مقايسة تأثير عدم اطمينان در پرداخت مالياتهاي اسلامي و متعارف بر نابرابري دهکهاي درآمدي، اين است که با رواج مالياتهاي اسلامي نسبت به مالياتهاي متعارف ميتوان شدت نابرابري بين دهکهاي درآمدي را کاهش داد، و از سوي ديگر نتايج نشان داد که عدم قطعيت در پرداخت مالياتهاي اسلامي و متعارف نابرابري بين دهکهاي بالاي درآمدي را افزايش ميدهد، که اين موضوع از طريق محاسبة پهناي راست که بيانگر افزايش نابرابري بين دهکهاي مذکور است، مشخص شد. در مجموع ميتوان نتيجه گرفت که اگر نهادهاي مربوط به دريافت مالياتهاي اسلامي ابزارهاي لازم براي افزايش انگيزه و تشويق افراد براي پرداخت مالياتهاي اسلامي را نداشته باشند، نابرابري درآمدي بين دهکها به مرور زمان افزايش خواهد يافت، از سوي ديگر عکس اين موضوع نيز جهت کاهش نابرابري درآمدي با توجه به برآورد دهک چپ صادق است.
پيشنهادات
با توجه به نتايج اين مطالعه ميتوان بيان کرد که عدم قطعيت در پرداخت مالياتهاي اسلامي ميزان نابرابري بين دهکهاي درآمدي را به شدت افزايش خواهد داد، بهگونهايکه نابرابري درآمد در موقعيت پهناي راست قرار ميگيرد. ازاينرو توصيه ميشود با توجه به عبادي و تکليفي بودن مالياتهاي اسلامي، دولت با بسترسازي و فرهنگسازي مناسب در جامعـه از ظرفيت مالياتهاي اسلامي اسـتفاده نمايد؛ همچنين توصيه ميشود جهت افزايش انگيزة افراد در پرداخت مالياتهاي اسلامي، بر حسب شرايط تخفيف و يا معافهاي براي افراد در زمان پرداخت مالياتهاي متعارف لحاظ شود.
- اسماعیلی، عطاءالله و دیگران (1394). بررسی عوامل مؤثر بر توانمندسازی اقتصادی از منظر قرآن و حدیث. بصیرت و تربیت اسلامی، 12(35)، 77ـ96.
- اشرف گنجویی، رضا (1403). بررسی تأثیر عدم قطعیت در بهکارگیری سرمایههای انسانی و فیزیکی بر درونزایی اقتصادی: دیدگاه حضرت امام خامنهای در بیانیة گام دوم انقلاب اسلامی. فصلنامه مطالعات بنیادین تمدن نوین اسلامی،7(2)، 155ـ180
- بابایی، عیسی (1396). بررسی تطبیقی مالیاتهای اسلامی با مالیاتهای حکومتی (مطالعة موردی: خمس و زکات). تحقیقات جدید در علوم انسانی، 26(3)، 69ـ80.
- ایزدی دهکردی، سیده مریم و کریمی، صفورا (1400). نمودهای بصری سیمای پیامبر اسلام(ص) در نسخۀ خطی جامعالتواریخ رشیدی ایلخانان. نگارینۀ هنر اسلامی، 9(23)، 180ـ194.
- پژویان، جمشید (1385). بررسی توجیهپذیری مالیاتهای استانی در ایران و ارائة پیشنهادهایی جهت اصلاح سیستم مالیاتی. دفتر مطالعات و تحقیقات مالیاتی، 11(42)، 15ـ34.
- تقوی رفسنجانی، مهدی (1402). امکانسنجی و اثر اجرای قوانین مالیاتی حضرت علی(ع) بر ضریب جینی (مطالعة موردی ایران). سبک زندگی اسلامی با محوریت سلامت، 6(5)، 213ـ223.
- توسلی، محمداسماعیل (1393). ارائة روشی برای برآورد زکات (مطالعة موردی استان قم). پژوهشنامة مالیات، 22(22)، 82ـ109.
- جاویدی عبدالهزاده اول، نرگس و دیگران (1398). بررسی تأثیر زکات بر توزیع ثروت جامعه با استفاده از رویکرد مدلسازی عامل ـ بنیان. تحقیقات اقتصادی، 3، 487ـ523.
- خادم علیزاده، امیر (1392). تفسیر موضوعی قرآن کریم با رویکرد اقتصادی. قم: دانشگاه معارف اسلامی.
- دهقاننیری قانع، حمیدرضا و قانع، احمدعلی (1401). امکانسنجی فقهی معافیت مودی خمس و زکات از مالیات در حکومت اسلامی با رویکردی بر اندیشة امام خمینی (ره). حکومت اسلامی، 4(106)، 159ـ190.
- علمالهدی، سیدسجاد (1395). تحلیلی از شاخصهای نظام مالیات اسلامی بهعنوان الگوی هدف برای نظام مالیاتی ایران. بررسی مسائل اقتصاد ایران، 2(6)، 95ـ109.
- غفاری، هادی و دیگران (1397). مقایسة تأثیر مالیات اسلامی زکات با مالیات متعارف بر توزیع درآمد در استانهای منتخب ایران. مطالعات اقتصاد اسلامی، 11(1)، 89ـ112.
- کمیجانی، اکبر و عسکری، محمدمهدی (1383). تحلیل نظری آثار اقتصادی زکات و مقایسه آن با مالیة تورمی. تحقیقات اقتصادی، 64(1)، 73ـ102.
- مدرسی، سیدمحمد (1375). تورم و مسئله خمس. روششناسی علوم انسانی، حوزه و دانشگاه، 2(6)، 1ـ14.
- صباحی گراغانی، معین، رنجبری، ابوالفضل و مسعود، غلامحسین (1400). تأملی بر مفهوم برابری در نظام حقوقی ایران با رویکردی به اسناد فراملی. پژوهشنامۀ حقوق اسلامی، 22(1)، 275ـ296.
- مهرآرا، محسن و اصفهانی، پوریا (1394). بررسی رابطة بین توزیع درآمد و ساختار مالیاتی کشورهای منتخب. پژوهشنامة مالیات، 23(28)، 209ـ228.
- میرمعزی، سیدحسن (1390). نظام اقتصاد اسلامی، مبانی، اهداف، اصول راهبردی و اخلاق. تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی.
- ابوالحسنی هستیانی، اصغر، علمی مقدم، مصطفی، منصوری، نسرین و امینی میلانی، مینو (1401)، بررسی تأثیر تحریمهای مالی و تجاری بر نرخ ارز در ایران (رهیافت فازی). اقتصاد مالی، 17(63)، 49ـ94.