شاخص تولید خالص داخلی طیب*

Article data in English (انگلیسی)
شاخص توليد خالص داخلي طيب*
محمدجواد توكلي** / عباس شفيعينژاد***
چكيده
بروز مشكلات زيستمحيطي در عصر حاضر توجه اقتصاددانان را به رويكرد توسعه پايدار جلب كرده و زمينه ساز طراحي شاخص توليد ناخالص داخلي سبز بوده است. اين مقاله در تبيين رويكرد اسلامي نسبت به شاخص توليد ناخالص داخلي، اين سؤال را مطرح ميكند كه چه نوع توليدي از نظر اسلام مطلوب است و با اتخاذ رويكردي تحليلي، اين فرضيه را مطرح ميكند كه در گفتمان قرآني و روايي، به جاي توجه به توليد سبز، به توليد حلال و طيب توجه شده است. اين رويكرد متفاوت ديني، موجب تغييراتي اساسي در حسابداري ملي، سياستگذاريهاي توليدي و همچنين برنامهريزي پيشرفت ميشود. در اين رويكرد، شاخص متعارف توليد خالص داخلي با توجه به توليدات غير طيب، هزينهها و منافع محيطي، اجتماعي و اخلاقي تعديل ميشود. شاخص پيشنهادي كه از آن با عنوان شاخص توليد خالص داخلي طيب ياد شده ارزش كالاها و خدمات طيب توليدشده در يك مقطع زماني مشخص را نشان ميدهد.
كليد واژهها: توليد، حلال، توليد حلال، توليد خالص داخلي، توليد مطلوب اسلامي
طبقهبندي JEL:C82،Q01، E23، E01.
مقدمه
ادبيات اقتصادي شاهد تحولاتي در زمينة چگونگي سنجش ميزان رشد اقتصادي كشورها بوده است. پيش از كلاسيكها و سوداگران، رشد ميزان طلا و نقره را بيانگر ميزان رشد هر كشور قلمداد ميكردند. اقتصاددانان كلاسيك با انتقاد از اينرويكرد، بر نقش توليد بهعنوان عامل اصلي رشد تأكيد كردند. با اهميت يافتن جايگاه اقتصاد كلان پس از بحران بزرگ، اقتصاددانان شاخص توليد ناخالص ملي يا داخلي (GNP يا GDP)، را براي سنجش ميزان رشد كشورها مطرح كردند. اين شاخص، كه بر اساس روش حسابداري ملي محاسبه ميشود، بيانگر ميزان كالاها و خدماتي است كه طي يك دورة يكساله در داخل يك كشور توليد (يا توسط شهروندان آن) ميشود.
اقتصاددانان در تحليل شاخص توليد ناخالص داخلي (GDP)، بهصورت سنتي، به اشكالاتي چون عدم محاسبه توليدات خانگي، و مشكلات ارزشگذاري اشاره كردهاند. همزمان با تحولات صورتگرفته در ادبيات اقتصاد توسعه و پيشرفت، و اهميت يافتن مباحث توسعة پايدار، توسعة انساني، و توسعه و عدالت، رويكردي جديد در نقد شاخص توليد ناخالص ملي شكل گرفته است. در اين رويكرد انتقادي، اين اشكال مطرح ميشود كه افزايش نرخ رشد توليد ناخالص داخلي، ميتواند توأم با افزايش تخريب محيطزيست و همچنين از بين رفتن حق نسلهاي بعدي باشد (اندرسون، 1381، ص 19ـ22).
اقتصاددانان براي بهبود شاخص توليد ناخالص داخلي، با توجه به اقتضائات توسعه پايدار، شاخص جديد توليد ناخالص داخلي سبز را مطرح كردهاند. در اين رويكرد جديد، شاخص توليد ناخالص داخلي متعارف با كسر هزينههاي زيستمحيطي توليد، تعديل و با كاستن هزينههاي استهلاك، به شاخص خالص داخلي سبز تبديل ميشود. اين شاخص، توسط برخي كشورهاي جهان مورد محاسبه قرار گرفته است. براي نمونه در محاسبات صورت گرفته در چين، مشخص شده كه سه درصد توليد ناخالص داخلي چين در سال 2004 را هزينههاي زيستمحيطي تشكيل ميدهد (Rauch & Chi, 2011, p. 104)
تأمل در جهتگيريهاي جديد در محاسبه شاخص توليد خالص داخلي، اهميت رويكردهاي هنجاري در سنجش ميزان توليد و رشد كشورها را مشخص ميكند. با توجه به رهيافتهاي هنجاري اسلام نسبت به توليد و طرح مقولههايي چون درآمد و مصرف حلال در فرهنگ ديني، ميتوان رويكردي جديد در سنجش توليد خالص داخلي ارائه داد.
اين مقاله، با روش اسنادي و تحليلي، بهدنبال پاسخگويي به اين سؤال است كه آيا ميتوان با توجه به مباني اسلامي، شاخصي متمايز براي سنجش ميزان توليد خالص داخلي ارائه داد. ارائه اين شاخص مستلزم تبيين رويكرد هنجاري اسلام نسبت به توليد است. بنابراين، اين فرضيه مطرح ميشود كه در گفتمان قرآني و روايي، تنها توليد طيب ميتواند نشانگر ميزان پيشرفت و رشد جامعه اسلامي باشد. بر اين اساس، شاخص تركيبي توليد طيب را پيشنهاد ميكند. اهميت ارائه شاخص توليد خالص داخلي طيب تنها منحصر در سنجش ميزان رشد نيست. اين شاخص ميتواند بسياري از سياست گذاريهاي توليدي و اقتصادي را تحت تأثير قرار دهد.
پيشينه
مفهوم «توليد ناخالص ملي سبز»، در اوائل دهه 90، در واكنش به نواقص توليد ناخالص ملي مرسوم مطرح شد (Wu &Wu, 2010, p.248-250). بهدنبال آن، برخي اقتصاددانان در مباحث مربوط به توسعه پايدار، به لزوم اصلاح سيستم حسابداري ملي و لزوم ارزشگذاري منابع طبيعي اشاره كردهاند:
پيرس و وارفورد به ارزيابي خسارات و منافع زيستمحيطي و ضعف سياستگذاري در اين زمينه پرداخته، آن را نوعي اشتباه محاسباتي در برآورد توليد تلقي كردهاند (پيرس و وافورد، 1373، ص144).
رائو با تأكيد بر نارسايي شاخص توليد ناخالص ملي در تبيين توسعه پايدار، ايجاد اصلاحات در آن را ضروري ميداند (رائو، 1385، ص246). به نظر وي، روشهاي حسابداري درآمد، كه توسط سازمان ملل توصيه شده، نقش زنان در فعاليتهاي غيربازاري را ناديده گرفتهاند (همان، ص383). سيمون درسنر، با در نظر گرفتن اهميت مسائل زيستمحيطي، قيمتگذاري بر سياره زمين را بهعنوان راه حلي براي تحليل هزينه فايده بيان ميكند. از نظر وي، محاسبات توليد بايد با احتساب هزينه ـ فايده زيستمحيطي باشد (درسنر، 1384، ص 165). رولند اسپنت، تأكيد ميكند كه ملاك و معيار سنجش رشد، توليد خالص داخلي است نه توليد ناخالص. وي علت اعراض اقتصاددانان از توليد خالص را مشكل بودن محاسبه استهلاك ميداند و تأكيد ميكند كه اين مشكل بايد با محاسبات فني حل شود (Spant, 2003, p. 39-43).
انديشمندان اقتصاد اسلامي، مسائل توليد را بيشتر از دو جنبه نقش كار و تلاش در افزايش توليد، و محدوديتهاي توليد در اسلام مورد بحث قرار دادهاند. براي نمونه، شهيد صدر محدوديتهاي توليد در نظام اسلامي را بهعنوان عنصري مؤثر در تحقق ارزشهاي اسلامي، مثل تقوا و عدالت قلمداد نموده است (صدر، 1357، ج2، ص47-346).
سيدمحمدكاظم رجايي به آياتي از قرآن كريم اشاره كرده كه تشويق به توليد ميكنند و بر نقش عوامل معنوي در افزايش بهرهوري توليد تأكيد كرده است. وي همچنين به آيات ناظر به اهميت منابع طبيعي بهعنوان يكي از عوامل توليد اشاره كرده است (رجايي، 1386، ص 59-126).
در ساير آثار نيز آنچه در خصوص توليد و محاسبات آن اشاره شده، بيشتر مرتبط با مباني توليد و رفتار و انگيزه توليدكننده است، كمتر به مسائلي همچون فرايند توليد، محصول توليدي و عوامل توليد پرداخته شده است (ميرمعزي، 1383؛ عزتي، 1389).
اين مقاله براي پر كردن خلأ موجود در زمينة تحليل و بررسي شاخص كلان توليد خالص داخلي، تلاش ميكند تا با استفاده از ادبيات قرآني و روايي، جهتگيريهاي اسلامي در اين زمينه را كشف و بر اساس آن، راهبردهايي براي محاسبه شاخص توليد خالص داخلي بر اساس مباني اسلامي ارائه كند.
نارساييهاي مفهومي و محاسباتي توليد ناخالص ملي
عمدهترين پيشرفت حسابداري ملي طي دوران جنگ جهاني دوم و همزمان با شكلگيري اقتصاد كلان اتفاق افتاد. كشورهاي درگير در جنگ، از جمله آمريكا و انگلستان، بهمنظور برنامهريزي هزينههاي جنگ، اين چارچوب حسابداري و برنامهريزي را گسترش دادند. پيشرفتهاي بعدي بهمنظور مقابله با بحران بزرگ دهه 1930 تحقق يافت (اندرسون، 1381، ص 19-22). در اين راستا، شاخص توليد ناخالص ملي، با دو كاركرد زير پا به عرصه وجود گذاشت:
اول، مقياس سنجش ميزان توليد: ارزش كالاها و خدمات نهايي توليدشده در يك بازه زماني معين، عمدتاً يك ساله؛
دوم: مقياس اندازهگيري رفاه: ميزان بهرهمندي مردم از كالاها و خدمات نهايي توليدشده در يك بازه زماني معين (نيلي، 1386، ص110).
شاخص توليد ناخالص ملي از طريق دو روش مخارج و درآمد محاسبه ميشود. در روش مخارج، ارزش كالاها و خدمات نهايي توليدشده محاسبه ميشود. در روش درآمدي، درآمدهاي كسبشده در فرايند توليد توسط عوامل توليد اندازهگيري ميشود. در اين چارچوب، درآمد ناخالص ملي به مصرف، پسانداز، يا خالص ماليات تخصيص مييابد. با كم كردن خالص درآمد اتباع ساير كشورها از توليد ناخالص ملي، توليد ناخالص داخلي، بهدست ميآيد.
تحليل شاخص توليد ناخالص داخلي، از دو جهت بر توليد ناخالص ملي برتري دارد: اول، بهدست آوردن اطلاعات در مورد درآمد خارجيها به سادگي امكانپذير نيست. دوم، شاخص توليد ناخالص داخلي معيار بهتري براي نشان دادن ميزان اشتغال در داخل كشور است. اگر هزينه استهلاك سرمايه، از توليد ناخالص داخلي كسر شود، شاخص توليد خالص داخلي، حاصل ميشود (Durnbusch & Fischer, 2006, p. 51).
در روند تكاملي مباحث اقتصاد كلان و همزمان با طرح مباحثي چون توسعه پايدار و رشد توأم با عدالت، هر دو كاركرد شاخص توليد ناخالص ملي، يعني مقياس حجم توليدات و رفاه، به چالش كشيده شد.
پيش از بيان اين نارساييها تذكر اين نكته ضروري است كه با توجه به اينكه انتقادات حسابداري ملي كما بيش متوجه هر سه شاخص GNP، GDP و NDP ميشود، بهطور عمده از واژه متداول شاخص توليد ملي استفاده ميكنيم.
الف) نارساييهاي توليد ناخالص ملي بهعنوان شاخص ارزش كالاها و خدمات
استفاده از شاخص توليد ناخالص ملي، بهعنوان مقياس ميزان توليدات و اندازه اقتصاد يك كشور با دو مشكل عمده زير روبرو است:
1. نيروي كار داخلي بدون مزد: عدم محاسبه خدمات درون خانواده همچون آشپزي و يا نگهداري كودكان توسط زنان خانهدار؛
2. معاملات غيرپولي خارج از خانوار: عدم محاسبه معاملات تهاتري؛
دليل عدم محاسبه دو مورد اول، در اندازهگيري توليد ملي اين است ارزش بازاري آنها در دست نيست. به همين جهت، شاخص توليد ملي ميزان واقعي توليدات كل را نشان نميدهد.
توجه به اين نكته قابل توجه است كه در شاخص توليد ناخالص داخلي، چند دسته ديگر از كالاها و خدمات نيز مورد محاسبه قرار نميگيرند. مهمترين اين موارد، كالاها و خدماتي است كه بهصورت غيررسمي و در قالب مبادلات زيرزميني صورت ميگيرند. كالاها و خدمات در اقتصاد زيرزميني به دو دسته تقسيم ميشوند: اول، كالاها و خدمات ممنوع، دوم، كالاها و خدمات مجازي كه توليدكنندگان براي فرار از ماليات، در بخش زيرزميني توليد ميكنند. در قوانين حسابداري آمريكا، ارزش كالاهاي نوع اول را نبايد در حسابداري ملي وارد كرد، هرچند محاسبه و تقريب آن ممكن باشد. در برخي ديگر از كشورها، اقتصاددانان مخالفتي با اين مسئله ندارند كه ارزش اقتصاد پنهان نيز در صورت قابل محاسبه بودن در حسابداري ملي وارد شود. در مقابل، محاسبه كالاهاي نوع دوم، بهصورت تخميني با هيچ مشكلي مواجه نيست (Ibid).
ب) نارساييهاي توليد ناخالص ملي بهعنوان شاخص رفاه
استفاده از توليد ناخالص داخلي يا ملي، بهعنوان شاخص رفاه، كه معمولاً با تقسيم دومي بر جمعيت و با عنوان درآمد ملي سرانه صورت ميگيرد نيز با اشكالهاي زير روبهروست:
1. توزيع درآمد: در كشوري كه درآمد به شكل نابرابر توزيع شده، درآمد ملي سرانه نميتواند معيار مناسبي براي اندازهگيري رفاه افراد جامعه باشد. به عبارت ديگر، اين شاخص هيچگونه اطلاعي در مورد جزئيات توزيع درآمد بين گروههاي مختلف ارائه نميدهد.
2. تفاوت در نيازها و شرايط: در مقايسه توليد ناخالص ملي، دو منطقه بهطور ضمني فرض ميشود كه نيازهاي مصرفي افراد يكسان است. در حاليكه افراد در سنين متفاوت و در شرايط جغرافيايي مختلف، نيازهاي متفاوتي دارند و ارزش كالاها و خدمات برايشان متفاوت است.
3. نرخ ارز و مقايسه بينالمللي: عدم ثبات نرخ ارز، كه براي قابل مقايسه كردن توليد ناخالص ملي كشورها استفاده ميشود، مقايسه بينالمللي رفاه مردم مناطق مختلف را با دشواري مواجهه ميسازد.
4. ثروت و استهلاك: در درآمد ناخالص ملي رفاهِ حاصلِ از ثروت و استهلاك آن در نظر گرفته نميشود. بجز مسكن كه استهلاك آن محاسبه ميشود، استهلاك ساير كالاهاي بادوام مانند اتومبيل، يخچال و ماشين لباسشويي لحاظ نميشود.
5. منافع و استهلاك منابع طبيعي: در اين شاخص، رفاه حاصل از استفاده مجاني از منابع طبيعي و عدم رفاه ناشي از آسيبهاي واردشده به اين منابع در فرايند توليد، محاسبه نميشود.
6. استهلاك سرمايه انساني: استهلاك سرمايه انساني بهواسطه شرايط نامطلوب بهداشتي و يكنواختي محيط كار، در شاخص توليد ناخالص ملي و حتي توليد خالص ملي محاسبه نميشود.
7. كاهش ارزش كالاهاي منزلتي: كاهش ارزش كالاهاي مولد شأن و منزلت در اثر افزايش توليدشان در شاخص محاسبه نميشود.
8. بهبود بهرهوري: منافع حاصل از افزايش بهرهوري و كارايي توليد، كه خود را بهصورت افزايش اوقات فراغت نشان ميدهد، در شاخص محاسبه نميشود.
9. شرايط محيط كار: شاخص، لذتِ حاصل از كار كردن را در نظر نميگيرد و تنها رفاه حاصل از مصرف درآمد حاصل از كار را ميسنجد. اگر مزد بيشتري به كارهايي كه افراد از آن لذت نميبرند داده شود، شاخص بهبود مييابد، ولي رفاه ثابت ميماند؛ زيرا رفاه ايجادشده با عدم رفاه افزايش در ساعات كار خنثي ميشود.
10. تدارك خصوصي غيركارا: پس از عدم ارائه برخي كالاها (مانند آب لولهكشي، حمل و نقل عمومي) توسط بخش عمومي، مردم ميبايد كالاي گران (بطري آب معدني، وسايل شخصي) توليدشده توسط بخش خصوصي را مصرف كنند. در نتيجه، رفاهشان كم ميشود، هرچند ممكن است توليد ناخالص ملي افزايش نشان دهد.
11. عدم كارايي در تصميمهاي مصرفي: مردم ممكن است در صورت عدم آگاهي يا تحت تأثير تبليغات، كالاهايي را مصرف كنند كه در بلندمدت سلامتي آنها را با خطر مواجه سازد. هرچند افزايش توليد اين كالاها، شاخص را بالا ميبرد، ولي رفاه را ارتقا نميدهد.
12. عدم كارايي در توليد: در مقايسه با يك كالاي ارزان قيمت، كالايي كه با هزينة گران توليد ميشود، شاخص را بيشتر افزايش ميدهد. در اثر بهبود فناوري نيز هزينه و قيمت كالاها كاهش و شاخص تنزل ميكند، ولي رفاه افزايش مييابد.
13. توزيع درآمد و ارزشگذاري ستاده: توليد ناخالص ملي در اثر وجود كالاهاي لوكس و گرانقيمت مورد تقاضاي ثروتمندان تمايل به افزايش دارد.
14. نزولي بودن مطلوبيت نهايي پول: با افزايش ميزان توليد ناخالص، تعداد كالاهاي با اولويت بالاي مورد تقاضاي افراد فقير كاهش مييابد. از آنجاكه كالاهاي اضافي خريداريشدة جديد، از اولويت كمتري برخوردارند، مطلوبيت نهايي آنها كاهش مييابد. پس رفاه به اندازة درآمد ملي سرانه افزايش نمييابد (اندرسون، 1381، ص26-38).
با توجه به اشكالهاي بابا شاخصهاي حسابداري ملي متعارف (اعم از GNP، GDP و NDP) نميتوانند به درستي ميزان بهبود وضعيت توليد و يا ارتقاي رفاه جامعه را نشان دهند (C.F. Lutz, 1993).
بسياري از اشكالات مطرح شده در زمينه شاخصهاي حسابداري ملي بعد هنجاري آن را مورد انتقاد قرار ميدهند. هرچند شاخص در ظاهر مفهومي كاملاً اثباتي (ميزان توليدات) را بيان ميكند، ولي ادعاي هنجاري ضمني در آن نهفته است. حتي زماني كه ما شاخص توليد ناخالص داخلي را بهعنوان نماگر افزايش سطح توليدات جامعه در نظر ميگيريم، بهصورت ضمني پذيرفتهايم كه بهبود اين شاخص خوب است. نه تنها سياستمداران، بلكه اقتصاددانان نيز اغلب ادعا ميكنند كه رشد محصول ملي بهمعني بهتر شدن اوضاع است. ادعاي خوب بودن يا بهبود اوضاع، مفهومي ارزشي است. اين تلقي ارزشي هنگامي كه شاخص بهعنوان مقياس رفاه است، روشنتر است.
رويكرد توليد سبز و ارزشگذاري منابع طبيعي
اقتصاددانان براي برطرف كردن اشكالهاي شاخص توليد ملي، پيشنهادهاي اصلاحي همچون اضافه كردن ارزش پولي نيروي كار داخلي بدون دستمزد، و ارزش پولي معاملات غيرپولي خارج از خانوار و كم كردن استهلاك محيطزيست را مطرح كردهاند(اندرسون، 1381، ص48). از ميان اين پيشنهادها، توجه به استهلاك محيطزيست، طرفداران زيادي پيدا كرده است. طرفداران محيطزيست، با رهنمون شدن به ارزش محيطزيست، شاخص توليد ناخالص داخلي سبز را معرفي كردهاند.
از اوايل دهه هفتاد ميلادي، توجه به ارتباط رشد اقتصادي و محيطزيست در قالب رويكرد توسعه پايدار پديدار شد كه در اواخر دهه هشتاد و اوائل دهه 90 به اوج رسيد(پيرس و وافور، 1377، ص 15). تعريف توسعه پايدار در گزارش برانتلند در سال 1987، توسط سازمان ملل از اولين اقدامات عملي براي محاسبه GNP واقعي محسوب ميشود (Kates et al., 2005, p. 8-21). در اين گزارش، توسعه پايدار بهمفهوم تأمين نيازهاي نسل حاضر بدون كاستن از توانايي نسلهاي بعد در تأمين نيازهايش، تعريف شده است. رويكرد توسعه پايدار، كه در واكنش به تخريب محيطزيست و تهديد عدالت بروننسلي و دروننسلي، مطرح شد، زمينة گرايش به شاخص توليد سبز را فراهم آورد.
در تغيير نگرش به توليد ملي و محاسبات آن، بانك جهاني و سازمان ملل، شاخص توليد ناخالص داخلي سبز را با رابطه محاسباتي زير معرفي كردند:
Green GDP = GDP=Depletion of Natural Resources-Cost of pollution
در رابطه محاسباتي بالا، شاخص توليد ناخالص داخلي سبز را ميتوان با كم كردن ارزش منابع طبيعي تخريبشده و هزينههاي تخريب محيطزيست از ميزان توليد ناخالص داخلي متعارف بهدست آورد ((C.F. Liu & Guo,2005. اگر استهلاك سرمايه را نيز همزمان با استهلاك محيطزيست از شاخص توليد ناخالص داخلي متعارف كم كنيم، شاخص توليد خالص داخلي سبز بهدست ميآيد. اين شاخص، آنگونه كه وايتزمن (1976) و اسپنت (2003) بيان ميكنند، شاخص مناسبي براي نشان دادن رفاه پايدار است (Asheim, 2003, p. 116).
بر اساس تعريف ارائه شده، شاخص توليد خالص سبز ارزش كالاها و خدمات توليدشده در يك دورة زماني را پس از كسر هزينههاي استهلاك منابع فيزيكي و زيستي نشان ميدهد. به عبارت ديگر، اين شاخص نشان ميدهد كه براي توليد كالاها و خدمات، چه ميزان از سرمايهها، اعم از سرمايه فيزيكي و زيستي، مستهلك شده است. در اين رويكرد، كالاهاي غيرسبز در شاخص محاسبه ميشوند، ولي هزينههاي زيستمحيطي آنها كسر ميشود.
نقد و بررسي رويكرد توليد سبز
رويكرد توليد سبز در مقام نظريه به موفقيتهاي مهمي دست يافت و توانست توجه اقتصاددانان به ارزش محيطزيست را جلب كند. با اين وجود، اين رويكرد با سه مشكل اساسي محاسباتي، اجرايي و نظري مواجه است:
1. مشكلات محاسباتي: محاسبه شاخص توليد سبز، مستلزم ارزشگذاري منابع زيستي است كه از جهت نظري و عملي بهسادگي امكانپذير نيست. طرفداران اين شاخص، روشهايي براي محاسبه ميزان آسيبهاي زيستمحيطي توليد و همچنين ارزش هزينههاي متحملشده پيشنهاد كردهاند كه در ادامه، به برخي از آنها اشاره ميكنيم (پيرس و وافور، 1377، ص144).
2. ضعف ساختار اجرايي: يكي از مشكلات شاخص توليد سبز، عدم وجود انگيزه براي رعايت استانداردهاي زيستمحيطي است(همان، ص13). از يك سو كشورهاي در حال توسعه اطمينان كافي به نيت و انگيزه كشورهاي صنعتي براي طرح مسئله توسعه پايدار ندارند (درسنر، 1384، ص249) از سوي ديگر، تلاش براي دستيابي به پايداري در يك كشور، اگر كشورهاي ديگر بهگونهاي ناپايدار رفتار كنند، ممكن است بدون استفاده باشد (همان).
با وجود توافقنامههاي بينالمللي، راهكار اجرايي قابل اطميناني براي تحقق اهداف توسعه پايدار محقق نشد. بهطوريكه توافقات انجامگرفته جنبة الزامي نداشته و معمولاً كشورها با اين بهانه كه اقتصاد ملي آنها آسيب ميبيند، از پايبندي به تعهدات شانهخالي ميكنند (الويت، 1388، ص116-127). براي نمونه، دستور كار 21 كه نتيجه اجلاس ريو در سال 1992 بود، توفيق چنداني نيافت. اين سند 800 صفحهاي، كه مسير كلي را براي اقدام در مورد همه چيز تعيين كرد، گرچه در ابتدا، حركتي پويا و روشنگر تلقي ميشد، اما كمكم رو به افول گذاشت و به خصوص، بخش بزرگي از كمكي كه ملل ثروتمند تعهد كرده بودند، پرداخت نشد. يكي از دلائل فقدان ساختار مورد توافق، عدم توافق بر سر يك تعريف مشخص از جهان است. اين امر موجب ميشود ارائه يك راهكار اجرايي براي اينكه تا چه حد ميتوان فناوري جديد را جايگزين منابع طبيعي نمود، با مشكل مواجه سازد (درسنر، 1384، ص249).
3. ناديده گرفتن پيامدهاي اجتماعي و اخلاقي: رويكرد توسعه پايدار و توليد سبز بيشتر تمركز خود را بر مسائل زيستمحيطي معطوف كرده است. در اين رويكرد، از جنبههاي اجتماعي، اخلاقي و معنوي انسان غفلت شده است. در شاخص توليد سبز، آثار مثبت و منفي توليد بر جنبههاي اجتماعي زندگي انسان، همچون نهاد خانواده و نهادهاي مذهبي مورد توجه قرار نميگيرد. همچنين توجهي به منافع خسارتهاي رشد توليد بر ابعاد اخلاقي و معنوي افراد جامعه نشده است.
از توليد سبز تا توليد طيب
هرچند تعديلهاي صورت گرفته در حسابداري سبز، تا حدي اشكالات حسابداري مرسوم را برطرف نمود، اما اين شاخص رويكردي ناقص به ابعاد هنجاري توليد ملي دارد. در رويكرد توليد سبز، اين فرض ضمني هنجاري نهفته است كه رشد ميزان توليدات زماني خوب است كه موجب آسيب به محيطزيست طبيعي نشود. اين برداشت هنجاري را ميتوان با در نظر گرفتن ساير ابعاد توليد مطلوب بهبود بخشيد. بدينمنظور، بايد به اين سؤال پاسخ داد كه اساساً چه توليدي مطلوب است؟ و چگونه ميتوان توليدات جامعه را ارزشگذاري كرد؟
تأمل در رويكرد هنجاري اسلام نسبت به توليد، براي پاسخ به اين دست سؤالها بسيار راهگشاست. در رويكرد قرآني نسبت به توليد، شيوهاي خاص پيشنهاد ميشود كه از آن با عنوان «توليد طيب» ياد ميكنيم. در اين رويكرد، شاخص توليد خالص داخلي طيب، ارزش كالاها و خدمات طيب توليدشده در طول يك دوره زماني را اندازهگيري ميكند.
پيش از بيان ابعاد مفهومي و محاسباتي شاخص توليد خالص داخلي طيب، ابتدا به بررسي مفهومي واژة «طيب» در قرآن پرداخته، استعمالات اين واژه در زمينه توليد را مورد كنكاش قرار ميدهيم.
مفهومشناسي «طيب» در قرآن و روايات
در اصطلاح قرآني، «طيب» چيزي است مطلوب و مورد پسند، كه هيچ آلودگي ظاهري و
باطني ندارد (مصطفوي، 1360، ج7، ص150). معناي مقابل طيب، «خبيث» است
(ابنمنظور، 1414ق، ص563). در استعمالات قرآني واژة «طيب» بهعنوان صفت به موصوفهاي متفاوتي از جمله زمين، باد، شهر، و رزق اضافه شده است. بنا به تفسير لغتدانان، واژة «طيب»
با هر موصوفي كه بهكار رود، به تناسب همان موصوف وسعت معنايي مييابد و به تناسب آن،
معنا ميشود (ابنمنظور، 1414ق؛ مصطفوي، 1360، ج 7، ص150). براي نمونه، زمين
طيب بهمعناي زمين حاصلخيز، باد طيب بهمفهوم باد ملايم، شهر طيب بهمفهوم شهر ايمن، و كلام طيب بهمفهوم كلام پسنديده است. همچنين، رزق طيب بهمعناي رزق حلال و لذيذ، و درخت طيب بهمفهوم درخت مثمر و سالم است. انسان طيب نيز انساني است كه در مسير حق و برنامه مطلوب الهي حركت ميكند. بالاخره، حيات طيبه زندگي است كه بر اساس اعتدال و صراط مستقيم بنا شده باشد (همان).
با توجه به اين گسترة معنايي و بهواسطة تطبيق مؤلفههاي توليد با معناي طيب، ميتوان ويژگيهاي توليد طيب را از قرآن كريم استخراج كرد تا زمينه دستيابي به شاخص توليد ناخالص ملي طيب فراهم شود.
مؤلفههاي توليد طيب در قرآن كريم
در اصطلاح اقتصادي، توليد بهمفهوم فرايندي است كه طي آن، كالا يا خدمت معيني با بهكارگيري و تركيب عوامل توليد همچون كار و سرمايه، طي زمان معين ايجاد ميشود (رواس، 1412ق، ص 63). در اين تعريف، از توليد به عناصري چون كالا يا خدمت توليدي، عوامل بهكار رفته در توليد، و همچنين شيوه و فرايند توليد توجه شده است. هريك از اين سه عنصر، در تعريف توليد طيب مورد توجه قرار ميگيرد. براي تطبيق مسائل مرتبط با توليد با واژة «طيب»، بايد ادبيات قرآن كريم در مورد كالا و خدمات طيب، عوامل توليد طيب و شيوة توليد طيب بررسي شود.
ويژگي كالاها و خدمات طيب
در مباحث بخش توليد اقتصاد خرد، اين سؤال مطرح ميشود كه در اقتصاد چه كالاها و خدماتي و به چه ميزان بايد توليد شود. در اقتصادهاي متمركز، نوع كالاي توليدي و ميزان آن بهصورت دستوري توسط دولت تعيين ميشود. در مقابل، در نظام اقتصاد بازار، برآيند رفتار عاملان اقتصادي در بازار، نوع محصول توليدي و ميزان آن را تعيين ميكند. اگر مردم به يك محصول اقبال نشان دهند و حاضر باشند براي كسب آن قيمت بيشتري بپردازند، اين انگيزه در توليدكنندگان به وجود ميآيد كه به توليد و عرضه بيشتر آن محصول بپردازند (نيلي، 1386، ص19).
در ادبيات قرآني، تعيين نوع مطلوب كالاي توليدي در قالب ويژگيهاي كالاي مصرفي مطلوب صورت گرفته است. در آيات زيادي، بر بهرهمندي انسانها، از طيبات اشاره شده است. لازمة تأكيد بر مصرف طيبات، توليد كالاي طيب است. برخي خصوصيات كالاي طيب، مستقيماً از خود قرآن استفاده ميشود، و برخي ويژگيها نيز به عرف و عقل واگذار شده است. تعمق در آيات قرآني نشان ميدهد مراد از كالاي طيب، كالاي پاك، حلال، سالم و با كيفيت است. در ادامه، مستندات هريك از اين ويژگيها را بررسي ميكنيم.
الف. پاك، حلال و سالم بودن
خداوند از مردم درخواست ميكند كه از كالاهاي حلال و طيب استفاده كنند: «يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالاً طَيِّباً» (بقره: 168). صاحب مجمعالبحرين در تفسير اين آيه، چهار معنا براي طيب ذكر شده است: 1. چيزي كه از آن لذت برده ميشود؛ 2. حلال؛ 3. پاك؛ 4. چيزي كه براي جسم و روح ضرري ندارد (طريحي، 1362، ج 2، ص 110).
تعبير «حلالاً طيباً» در 3 آيه ديگر قرآن نيز آمده است (مائده: 88؛ انفال: 69؛ نحل: 114). از منظر قواعد عربي «حلالاً» حال از مفعول محذوف «اكلاً» است و «طيباً» نيز صفت و منصوب است (صافي، 1418ق، ج 7، ص 11). از آنجاييكه منظور از «اكل»، مطلق تصرف است، ميتوان گفت: در اين آيه، بهرهمندي از كالاي طيب موردنظر است و يا حداقل شامل بهرهمندي از كالاي طيب ميشود.
در مورد رابطه بين طيب و حلال در آيات فوق، مرحوم طبرسي دو نظر متمايز نقل ميكند: برخي، طيب را بهمعناي حلال گرفته و اجتماع اين دو لفظ «حلال و طيب» را فقط براي تأكيد دانستهاند. ولي برخي آن را بهمعناي چيزي كه در دنيا و آخرت لذتبخش و پاكيزه است، گرفتهاند (طبرسي، ج 2، ص 158). علّامه طباطبائي در تفسير آية 166 بقره، حلال را در مقابل حرام و طيب در مقابل خبيث قلمداد كرده است. به نظر ايشان، طيب چيزي است كه با نفس و طبع ملائمت دارد (طباطبائي، 1374، ص631). اين بدان معناست كه طيب، اخص از حلال است. از نظر ابنكثير، طيب آن است كه علاوه بر اينكه ملائم با نفس است، براي ابدان و عقول نيز ضرر نداشته باشد (ابنكثير، 1419ق، ج 1، ص 204؛ ج 4، ص 206). صاحب تفسير تبيين القرآن، «حلالاً طيباً» را بهمفهوم چيزي ميگيرد كه خباثتي در آن نيست و ضرري ندارد (حسيني شيرازي، 1423ق، ص 36).
علاوه بر آيات فوق، آيات ناظر به حليت طيبات مورد استفاده انسان (مائده: 4، 5، 87؛ اعراف: 32، 157)؛ طيب بودن رزق انسانها (بقره: 57 و 172؛ اعراف:60؛ انفال: 26؛ يونس: 93؛ نحل: 72؛ جاثيه: 16؛ مؤمنون: 51؛ غافر: 64 و طه: 81) و تكريم انسانها با رزق طيب (اسراء: 70) نيز بهگونهاي اين ويژگيها را منعكس ميكنند.
ب. با كيفيت بودن
در آية دوم سورة نساء، از مؤمنان خواسته شده كه اموال طيب و با كيفيت يتيمان را به مال خبيث تبديل نكنند: «وَ آتُوا الْيَتامى أَمْوالَهُمْ وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبيثَ بِالطَّيِّبِ وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى أَمْوالِكُمْ إِنَّهُ كانَ حُوباً كَبيرا»ً.
معني عبارت «وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ» اين است كه مال نامرغوب و بىارزش خود را با مال طيب يتيم عوض نكنيد (طباطبائي، 1417ق، ج4، ص 165). خبيث بهمعناي مال نامرغوب است. مراد از مال طيب، مال مرغوب و باكيفيت است. فخر رازي معني مرغوب و با كيفيت را براي واژة «طيب»، قول اكثر برشمرده است (فخررازي، 1420ق، ج 9، ص 484).
در آيات 261 تا 267 سوره بقره نيز كلمه خبيث بهمعناي غير مرغوب آمده است. اين آيات در مورد قومي نازل شده كه از خرماهاي نامرغوب نخلهاي خود صدقه ميدادند. خداوند در اين آيه آنان را از اين عمل نهي ميكند.
عوامل توليد طيب
تأكيد قرآن كريم بر طيب بودن انسان و سرمايه و تشويق انسان به بهرهمندي از رزق حلال، بيانگر اهميت طيب بودن عوامل توليد است (نحل: 114). اين مؤلفه بهطور عمده، ناظر بر حلال بودن عوامل توليد است. هنگاميكه توليد با استفاده از سرماية حرام و نامشروع انجام شود، محصول توليدي طيب نيست (اعراف: 58). براي مثال، وقتي سرماية مورد استفاده در توليد، به شيوة غيرطيب ربوي تهيه شده باشد، كالاهاي توليدي نيز طيب نخواهد بود.
در روايات معصومين نيز بر حلال و طيب بودن عوامل توليد تأكيد شده و عنوان شده كه سود حاصل از مال حرام بركت ندارد (كافي، ج 5، ص 125).
شيوة توليد طيب
در رويكرد توليد طيب، شيوه، فرايند و چگونگي توليد نيز بايد طيب باشد. طيب بودن شيوة توليد، ناظر به اين است كه در فرايند توليد، تعدي و تجاوزي به منابع طبيعي، حقوق انساني و حقوق الهي صورت نگيرد. خداوند ميفرمايد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! چيزهاى پاكيزه را كه خداوند براى شما حلال كرده است، حرام نكنيد! و از حد، تجاوز ننماييد! زيرا خداوند متجاوزان را دوست نمىدارد» (مائده: 87).
خطاب اين آيه عام است و همه را به بهرهمندي از طيباتي كه خداوند استفاده آن را بر مردم حلال كرده، فراميخواند؛ هم كساني كه بهطورمستقيم از نعمات استفاده ميكنند و هم كساني كه از مواهب الهي در مسير توليد كالا و خدمات استفاده ميكنند. در پايان باز خطاب به همه ميفرمايد: «از حد تجاوز نكنيد»؛ تجاوز نكردن از حد هم شامل حدود الهي است و هم تجاوز به حقوق ديگران و يا تجاوز به منابع زيستمحيطي. به طوركلي، تأكيد آيه بر اين است كه استفاده از نعمات الهي بايد در حد اعتدال باشد، نه آنها را بر خود حرام كنيد و نه اينكه در استفاده آنها، از حد تجاوز كنيد. شهيد صدر در بحث توليد به اين آيه اشاره كرده و ميفرمايد: «بنابراين، (با استفاده از اين آيه) يكي از شرايط و مقررات بهرهبرداري، عدم تجاوز به حقوق ديگران است» (صدر، 1429ق، ص 651).
با توجه به آنچه گفته شد، دستيابي به توليد طيب، مستلزم طيب بودن كالا و خدمات (باكيفيت، سالم، حلال)، طيب بودن عوامل توليد (پاك بودن سرمايه و حرام نبودن كسب و كار) و طيب بودن شيوة توليد (آسيب نرساندن به محيط، حقوق انساني و حقوق الهي) است.
شكل 1: ابعاد توليد طيب
مقايسه توليد طيب و توليد سبز
در مقام مقايسه، رويكرد توليد طيب، آنگونه كه در جدول شمارة 1 نشان داده شده، حداقل از دو جهت از توليد سبز متفاوت است: اول، در رويكرد توليد طيب، كالاهاي حرام و مضر ارزشگذاري نميشوند. دوم، در شاخص توليد طيب، علاوه بر استهلاك سرمايههاي زيستي، به سرمايههاي اجتماعي و اخلاقي نيز توجه ميشود.
جدول 1: توليد طيب در مقابل توليد سبز
رويكردها
مؤلفهها توليد سبز توليد طيب
كالاهاي غير طيب بيتفاوت عدم ارزشگذاري كالاهاي غيرطيب (حرام و مضر)
آثار زيستمحيطي محاسبه آثار مثبت و منفي زيستي محاسبه آثار مثبت و منفي مؤثر بر محيطزيست
آثار اجتماعي بيتفاوت محاسبه آثار مثبت و منفي بر مناسبات اجتماعي، اعتماد اجتماعي، سلامت روابط، نهاد خانواده، نهادهاي مذهبي
آثار اخلاقي و معنوي بيتفاوت محاسبه آثار مثبت و منفي بر اعتقادات ديني، سلامت رواني، اخلاق فردي و اجتماعي مثل صداقت و امانتداري
منبع: يافتههاي پژوهش
توليدات غيرطيب
بر اساس اقتضائات رويكرد توليد طيب، توليد برخي كالاها و خدمات بهواسطة آسيبهاي اقتصادي، اجتماعي و اخلاقي آنها مجاز نيست. از جمله اين كالاها، ميتوان به كالاهاي حرام مانند مشروبات الكلي، فيلمهاي مستهجن و كالاهاي مضر مانند دخانيات اشاره كرد. چنين رويكردي در شاخص توليد سبز جاي ندارد.
يكي از مشكلات موجود در زمينه اين مؤلفه، اين است كه برخي كالاها را نميتوان كاملاً غيرطيب دانست. براي مثال، محصولات كشاورزي دستكاريشده، هرچند براي سلامتي انسان مضرند، ولي بدون ارزش غذايي نيستند. براي محاسبة اين كالاها، ميتوان از نوعي تقريب براي تعديل ارزش ريالي آنها در توليد ناخالص داخلي طيب استفاده كرد. با توجه به مشكلات محاسباتي، در اينجا تنها هزينههاي توليد غير طيبي كه حرام نيستند را محاسبه ميكنيم و ارزش اين كالاها را تعديل نميكنيم.
همچنين محاسبه ارزش كالاهايي توليدي با نهاده غيرطيب نيز با مشكلات محاسباتي مواجه است كه به خاطر سادگي فعلاً از آن صرف نظر ميكنيم.
پيامدهاي بيروني توليد غيرطيب
در حاليكه در رويكرد توليد سبز تنها به هزينههاي زيستي توليد توجه ميشود، در رويكرد توليد طيب، علاوه بر توجه به هزينهها و منافع زيستمحيطي، هزينهها و منافع اجتماعي و اخلاقي توليد غيرطيب بهصورت جدي مورد توجه قرار ميگيرند.
پيامدهاي بيروني زيستمحيطي
در استعمالات قرآني، واژة «طيب» در مورد سرزمين بهكار رفته كه شامل زمين، آب و هوا، منابع طبيعي ميشود. از اينرو، به بحث توليد طيب مرتبط است (اعراف: 58؛ سباء: 15). در منطق قرآني، اطلاق طيب بر بلده و شهر، ناظر به پاك بودن آب و هوا و حاصلخيز بودن زمين و سرسبز بودن آن است. خداوند ميفرمايد: «لَقَدْ كانَ لِسَبَإٍ في مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتانِ عَنْ يَمينٍ وَ شِمالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَ اشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ» (سباء: 15). در اين آيه، سخن از قومى به ميان آمده (قوم سبا) كه خداوند انواع نعمتها را به آنان بخشيد، ولى آنان كفران كردند، و خدا نعمتهاي خود را از ايشان سلب كرد (مكارم شيرازي، 1374، ج 18، ص56). شهر طيب در اين آيه، به شهرى پاك، پربركت و سرسبز تفسير شده، كه زمينش حاصلخيز است، هيچ شورهزارى در آن نيست (طبرسي، 1377، ج 3، ص 346) و آب و هوايي مطبوع دارد (همان، ص 605).
اقتصاد طيب، ساختار و نظام انگيزشي خود را به گونهاي بنا نهاده است كه در بهرهبرداري از منابع طبيعي، تجاوز و تعدي به منابع صورت نگيرد، بلكه با بهرهگيري معتدل از منابع، ارزش آن، محفوظ بماند. بهلحاظ انگيزشي، قرآن كريم در آيات متعدد انسان را به تفكر و تدبر در فرايند شكلگيري منابع طبيعي و چگونگي نقش آنها در فرايند توليد دعوت كرده است. بر اساس مفاد برخي آيات قرآن كريم، مداخله انسان در اين منابع، ميتواند به كاهش و يا از بين رفتن بركت آن منتهي شود (رجايي، 1386، ص 77-79). در مقابل، ايمان و تقواي مردم جامعه (اعراف: 96)، استقامت آنان در راه حق (جن: 16) و شكرگزاري نسبت به نعمتهاي الهي (ابراهيم: 7)، موجب بهرهوري بيشتر از منابع طبيعي شده، و خدا بركت و رحمت خود را بر آن جامعه نازل ميكند (همان، ص 112-120).
روايات اسلامي نيز انسان را در برابر حفظ طبيعت و حتي حفظ حيوانات مسئول دانسته (نهجالبلاغه، خ 167)، قطع درختان و از بين بردن مزارع را نكوهش كرده (طباطبائي و فقهي، 1378، ص 85) و به انسانها سفارش نموده كه با پاكيزه نگاه داشتن متعلقات خود (لباس، خانه، محله) و با خوشبو كردن خود، اثر نعمتهاي الهي را نمايان كنند (ديلمي، 1412ق، ص 195). امام صادق ميفرمايد: «زندگي گوارا نميشود، مگر اينكه انسان از سه نعمت بهرهمند شود: هواي پاكيزه، آب گواراي فراوان و زمين حاصلخيز» (حراني، 1404ق، ص 320). در اين روايت، سخن از گوارا بودن زندگي است، نه فقط زنده ماندن؛ زيرا قحطي زدگان كشورهاي تهيدست، با فقر، مرض و تكدي زنده هستند، ولي از حيات گوارا بهرهمند نيستند. آنها در محيط «لايموت فيها و لايحيي» بهسر ميبرند كه نه مردهاند و نه از زندگي بهره ميبرند (جوادي آملي، 1388، ص 87).
اقتصاد اسلامي با طراحي انواع مالكيت و جهتدهي آنها در حفظ منابع طبيعي، ساختار نظام اقتصادي را بهگونهاي طراحي كرده كه امكان تعدي به منابع طبيعي و استفاده نادرست از آنها به حداقل برسد. اسلام مالكيت انفال و منابع طبيعي را در دست امام معصوم قرار داده، به حاكم اسلامي اختيار داده كه بر مبناي تقوا و عدالت در مقابل بهرهبرداري نادرست از منابع طبيعي ايستادگي كرده، و ابزار لازم براي مقابله با سوءاستفاده از منابع طبيعي را تدارك ببيند. تأكيدات فراوان آيات و روايات بر اهميت و ارزش محيط و منابع طبيعي، بيانگر ارزش بالاي منابع زيستمحيطي از منظر رويكرد توليد طيب است. از اينرو، در محاسبة توليد طيب، منافع و خسارات وارده به منابع طبيعي محاسبه ميشود. در نتيجه، سياستگذاري مناسب براي حفظ و بهبود منابع طبيعي صورت ميگيرد.
پيامدهاي بيروني اجتماعي
در شاخص توليد خالص داخلي سبز، نسبت به ارزشهاي اجتماعي حساسيتي وجود ندارد. رويكرد توليد طيب، توجهي ويژه به آثار اجتماعي سياستهاي توليدي دارد. ويژگيهاي بيانشده براي ارزشهاي اجتماعي مانند سلامت روابط اجتماعي، اعتماد متقابل، پايداري خانواده، بهداشت و امنيت، بيانگر اهميت بالاي آنهاست. از اينرو، پيامدهاي مثبت و منفي بر ارزشهاي اجتماعي نيز در محاسبه شاخص توليد طيب ملاحظه ميشود.
پيامدهاي بيروني اخلاقي و معنوي
آنچه بهعنوان آثار اخلاقي در ادبيات اقتصاد متعارف مطرح است، صرفاً بحث عدالت و برابري است كه در بحث توسعه پايدار بر آن تأكيد ميشود. اما نسبت به تأثير فعاليتهاي توليدي بر ارزشهاي اخلاقي و معنوي همچون تقوا، توجه به معاد، صداقت و امانتداري هيچ توجهي در ادبيات اقتصاد متعارف، حتي توسعة پايدار و توليد سبز نشده است. رويكرد توليد طيب، با تبيين ويژگيهاي انسان طيب، تقوا، عمل صالح و آگاهي و بصيرت را براي طيب ماندن او ضروري ميداند. از سوي ديگر، بر سالم بودن كالاي طيب تأكيد ميكند، بهگونهاي كه ضرر جسمي و روحي براي بشر نداشته باشد و اخلاق و تقواي او را تهديد نكند. اينهمه تأكيد بر حفظ تقوا و اخلاق فرد و جامعه، بيانگر ميزان توجه رويكرد توليد طيب به تبعات اخلاقي و معنوي توليد است.
قرآن كريم آنگاه كه مردم را به بهرهمندي از طيبات دعوت ميكند، اين خطاب هم شامل مصرفكنندگان و هم توليدكنندگاني است كه از مواهب الهي در جهت توليد استفاده ميكنند، بيدرنگ نسبت به رعايت تقوا (انفال: 69)، شكرگزاري (نحل: 114) و عدم پيروي از شيطان (بقره: 168) يادآور ميشود.
خداوند متعال ميفرمايد: «قُل لايَستَوِى الْخَبِيث وَ الطيِّب وَ لَوْ أَعْجَبَك كَثرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يَأُولى الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (مائده: 100).
از نظر علّامه طباطبائي، طيب و خبيث در اين آيه، معناي عامي دارد و در واقع يك خط مشي كلي را به ما نشان ميدهد و آن اينكه، انسان هيچگاه از اينكه اكثر مردم از راه خدا منحرفند متأثر نشود، و مانند آنان به كارهاى زشت و رذايل اخلاقى تن در ندهد، هوا و هوسهاي كشنده او را از پيروى حق باز ندارد، نه از راه فريبندگى مفتونش سازد، و نه از طريق تهديد زبونش كند، كه اگر در برابر اكثريت منحرف چنين استوار ايستاد، اميد فلاح و رسيدن به سعادت انسانيت براى او هست (طباطبائي، 1374، ج 6، ص 148).
با توجه به اهميت اخلاق و معنويت در ادبيات قرآن كريم، توليدي طيب است كه آثار زيانبار اخلاقي و معنوي براي جامعه نداشته باشد. بنابراين، متغيرهاي اخلاقي و معنوي بايد ارزشگذاري شوند و خسارات و منافع وارد شده بر آنها در شاخص توليد خالص داخلي طيب محاسبه شود.
حسابداري شاخص توليد خالص داخلي طيب
براي محاسبه محصول خالص داخلي طيب، بايد تعديلاتي در شاخص محصول ناخالص داخلي متعارف انجام داد. بنا به تعريف، محصول خالص داخلي طيب برابر است با
محصول ناخالص داخلي(ستون 1)
بهعلاوه ارزش پولي توليداتي كه قيمت بازاري ندارند (نيروي كار داخلي بدون دستمزد و معاملات غيرپولي خارج از خانوار) (ستون 2)
منهاي ارزش كالاهاي غير طيب(ستون 3)
منهاي استهلاك سرمايه(ستون 4)
منهاي استهلاك محيطزيست(ستون 5)
منهاي استهلاك سرمايههاي اجتماعي و اخلاقي(ستون 6و 7)
بهبود سرمايههاي زيستي، اجتماعي و اخلاقي(ستون 6 و 7).
جدول 2 مؤلفههاي بالا را در قالب 8 ستون نمايش ميدهد كه در ادامه به اختصار بيان ميكنيم.
جدول 2: ابعاد محاسباتي شاخص توليد ناخالص داخلي طيب
توليد ناخالص داخلي توليدات فاقد قيمت بازاري
(+) توليدات غيرطيب
(-) استهلاك سرمايه
(-) هزينهها و منافع زيستمحيطي
(±) هزينهها و منافع اجتماعي
(±) هزينهها و منافع اخلاقي و معنوي
(±) توليد ناخالص داخلي طيب
توليدات داراي قيمت بازاري معاملات تهاتري فعاليتهاي خانگي كالاها و خدمات غير طيب هزينه بازسازي سرمايههاي فيزيكي، ابزار آلات قطع درختان، آلودگي آب و هوا، گونههاي گياهي و جانوري بهداشت رواني، جرم، ناپايداري خانواده، اعتماد اجتماعي اعتقادات، اعمال مناسكي، اخلاق و رفتار عمومي جمع جبري تمام ستونهاي 1-7
ستون 1. ميزان توليد ناخالص داخلي(GDP)
شامل تمام كالاها و خدمات توليدشده در طول يك سال، كه قيمت بازاري دارند. ميزان GDP بهطور مرسوم در اكثر كشورهاي جهان، توسط بانك مركزي يا مركز آمار محاسبه ميشود.
ستون 2. توليدات و فعاليتهايي كه قيمت بازاري ندارند(PWW)
كالاها و خدمات توليدشده بدون دستمزد شامل مواردي چون پخت غذا، نگهداري و تربيت فرزندان، كار اعضاي خانواده يا فاميل در مزرعه ميشود، كه معادل بازاري آن به گونهاي كه در ادامه ميآيد، محاسبه شده و به توليد ملي اضافه ميشود.
الف. معاملات تهاتري: براي به دست آوردن آمار اين ستون، بايد از روش نمونهگيري استفاده كنيم. بدينترتيب كه با به دست آوردن ارزش معاملات تهاتري يك نمونه، آن را به كل كشور تسري ميدهيم.
ب. فعاليتهاي خانگي: اين مورد شامل فعاليتهايي است كه در خانه انجام ميشود و كالا يا خدمت توليدشده ناشي از آن فعاليت، به مصرف خانواده يا اقوام ميرسد؛ مثل ترشي انداختن، و پخت غذا. مقدار عددي اين ستون نيز مثل ستون (الف) محاسبه ميشود.
ستون 3. كالاها و خدمات غيرطيب(NTP)
ارزش كالاها و خدمات غيرطيب از ارزش كل توليدات كسر ميشود. اين عنوان، حداقل مشتمل بر ارزش كالاها و خدمات حرام و مضر است. ميزان اسراف اتلافي در توليد را نيز ميتوان از جمله كالاهاي غيرطيب قلمداد و با ضريب منفي لحاظ كرد.
ستون 4. استهلاك سرمايه (DC)
از آنجاييكه در اكثر كشورها، هزينههاي استهلاك سرمايه محاسبه ميشود، آمار اين ستون قابل دستيابي است.
ستون 5. هزينهها و منافع زيستمحيطي (C_E-B_E )
هزينهها عبارت است از: هزينة آلوده كردن آب و هوا، هزينة تخريب جنگها و مراتع، هزينه از بين رفتن منابع تجديدناپذير و هزينه از دست دادن گونههاي گياهي و جانوري. در مقابل، منافع ناظر به عوايدي است كه در اثر توليد نصيب محيطزيست ميشود.
ستون 6. هزينهها و منافع اجتماعي(C_s-B_s )
مواردي مثل بهداشت جسمي و رواني، سلامت روابط، پايداري خانوادهها، اعتماد اجتماعي، و امنيت مواردي هستند كه بهعنوان سرمايه اجتماعي محسوب ميشوند و بايد منافع و زيان وارد بر اين موارد را در محاسبات توليد ناخالص داخلي طيب وارد نمود. بيشك توليد بسياري از كالا و خدمات، بهصورت مستقيم و غيرمستقيم بر متغيرهاي فوق تأثير ميگذارد. اما در مواردي، اثبات اين تأثير و محاسبه ميزان تأثير توليد يك كالا و خدمت بر يكي از متغيرهاي اجتماعي فوق، كار دشواري است.
ستون 7. هزينهها و منافع اخلاقي و معنوي(C_M-B_M )
متغيرهاي مهمي كه بهعنوان متغيرهاي اخلاقي و معنوي داراي اهميت هستند و هزينهها و منافع توليد را بايد بر آنها محاسبه كرد را ميتوان به اين صورت بيان كرد: اعتقادات، اعمال مناسكي، اخلاق و رفتار. اعتقادات شامل مواردي مثل اعتقاد به مبدأ و معاد و اعتقاد به ارسال رسل و كتب آسماني براي هدايت بشر. اعمال مناسكي، شامل نماز و روزه، زيارتهاي واجب و مستحب، واجبات مالي و جهاد است. اخلاق و رفتار نيز شامل رفتارهاي اخلاقي مثل، صداقت، امانتداري، وفاي به عهد، عفت و پاكدامني است.
ستون 8. شاخص توليد خالص داخلي طيب(TNDP)
از جمع جبري همه ستونهاي پيش، رقم بهدست آمده ميزان توليد خالص داخلي طيب است كه بهعنوان شاخص توليد خالص داخلي طيب معرفي ميشود.
(TNDP)=(GDP)+(PWW)-(DC)-NTP±(C_E-B_E )±(C_s-B_s )±(C_M-B_M )
ابعاد محاسباتي توليد طيب
محاسبه آثار زيستي، اجتماعي و اخلاقي توليد را نميتوان با استفاده از تحليل هزينه ـ فايده متعارف انجام داد. ناگزير به استفاده از نوعي تحليل هزينه ـ فايده اجتماعي هستيم. محاسبه
اين اقلام توسط روشهاي سنتي حسابداري مبتني بر تحليل هزينه ـ فايده با مشكلات
زيادي روبهروست. مهمترين مشكل اين است كه براي بسياري از سرمايههاي زيستي، اجتماعي
و اخلاقي، نميتوان ارزش بازاري مشخصي معين كرد. يكي از راههاي پيشنهادي براي حل
اين مشكل، استفاده از روش قيمتهاي سايه و توجه به هزينههاي فرصت سرمايهها است
(رائو، 1385، ص 208ـ209).
تحليل هزينه ـ فايده اجتماعي، روشي براي ارزيابي سياستهاست كه در آن ميزان خسارات يا منافع هر سياست بر محيطزيست و مناسبات اجتماعي اندازهگيري ميشود. هرچند ارزشگذاري پولي بر خسارات يا منافعي كه نسبت به مواردي مثل بهداشت، خانواده و ثبات اجتماعي، موفقيت آموزشي و داراييهاي زيستمحيطي وارد ميشود، مشكل است، اما ميتوان با استفاده از روشهايي كه تا حد زيادي موارد فوق را كمي ميكند، به موفقيتهايي دست يافت 2011) C.F. Fujiwara & Campbell,).
براي محاسبه هزينههاي اجتماعي و اخلاقي توليدات و روشهاي توليدي، ناچار به سنجش دو مقوله هستيم: اول، ميزان اين تأثيرگذاري چقدر است. دوم، هزينة ايجادشده را چگونه ميتوان بهصورت ارزش ريالي محاسبه و در توليد ملي ملاحظه كرد.
اثبات و محاسبه ميزان تأثير كالاها و خدمات و يا شيوههاي توليدي بر متغيرهاي اجتماعي و اخلاقي با دشواريهايي روبهروست. در اين زمينه، سؤالهايي مطرح است: آيا توليد كالاي (الف) در بالا بردن نرخ طلاق موثر است؟ و در صورت مؤثربودن، ميزان تأثير آن چقدر است؟ براي مثال، يك فيلم نامناسب چه ميزان بر اعتقادات، و اعمال و رفتار انسان اثر ميگذارد. براي پاسخ به اين سؤال، ميتوان پس از تهيه فهرستي از كالاها و خدمات مشكوك به دانستن هزينه يا فايده بر متغيرهاي اجتماعي، ميزان خسارت يا نفعدهي هريك از اين كالاها و خدمات بر سرمايههاي اجتماعي (پيشگفته) را با استفاده از نظر كارشناسان تخمين زده شود.
شايد بتوان گفت: روش رگرسيون تخمين دقيقتري از تأثير توليدات و روشهاي توليد بر متغيرهاي اجتماعي و اخلاقي بهدست ميدهد. در اين روش، پس از تهيه فهرست عوامل مؤثر بر آسيبهاي اجتماعي، تلاش ميشود كه ميزان تأثيرگذاري نوع توليدات و شيوههاي توليدي تخمين زده شود. براي مثال، اگر نرخ طلاق را تابعي از شيوه اشتغال زنان، و تبليغات رسانهها بدانيم، ميتوان تأثير هريك از اين عوامل بر نرخ طلاق را با استفاده از آمارهاي موجود تخمين زد.
براي محاسبه ارزش ريالي هزينههاي زيستي، اجتماعي و اخلاقي توليد، دو روش هزينههاي جبراني و روش هزينه فرصت مطرح است.
الف. روش هزينههاي جبراني
در اين روش، ارزش ريالي منابع لازم براي از بين بردن آسيبهاي زيستمحيطي، اجتماعي و اخلاقي از ارزش كل توليد خالص كسر ميشود. براي مثال، سؤال ميشود كه براي از بين بردن آثار منفي توليد بر محيطزيست، چه ميزان بايد هزينه كرد. همين امر در مورد هزينههاي اجتماعي و اخلاقي نيز مطرح است. يكي از نقايص اين روش، اين است كه تخليه منابع و تخريب محيطزيست معمولاً فرآيندهاي برگشتناپذير ميباشند و با هيچ ميزاني از سرمايهگذاري نميتوان منابع مزبور را به سطح اوليه آن بازگرداند (اندرسون، 1381، ص 45). اين مشكل در مورد پيامدهاي بيروني اجتماعي و اخلاقي نيز وجود دارد.
ب. روش هزينة فرصت
در روش هزينة فرصت، ارزشي كه مردم حاضرند براي حفظ ارزشهاي زيستي، اجتماعي و اخلاقي بپردازند، ملاك محاسبه قرار ميگيرد. در اين شيوه، بررسي ميشود كه مردم به چه ميزان حاضرند بيمه بپردازند تا آب و هوا آلوده نشود، درختان قطع نشوند، روابط خانوادگيشان پايدار بماند، سلامت و امنيت روانيشان حفظ شود، و اخلاق فرزندانشان تباه نشود.
اين روش با مشكل وابستگي به عرف و امكان جهل مردم نسبت به ارزشهاي مزبور مواجه است. هرچند ميتوان اين مشكل را تا حدودي با مراجعه به عرف خاص و متخصصان برطرف كرد، با اين وجود، ارزشگذاري مزبور بسيار ذهني و نسبي است.
عليرغم مشكلات موجود در بازگشتپذيري سرمايههاي زيستي، اجتماعي و اخلاقي، روش هزينههاي جبراني مناسبترين تقريب از اين هزينهها را بهدست ميدهد و با مشكل عرفيبودن روش هزينه فرصت مواجه نيست. شايد بتوان با استفاده از برخي تعاليم اسلامي در زمينههايي چون ديات و حدود، ارزشگذاريهاي مناسبتري از هزينههاي زيستي، اجتماعي و اخلاقي بهدست داد. براي نمونه، اگر توليد يك فيلم مبتذل، موجب انحراف فردي شود، ميتوان ميزان ديه او را بهعنوان ارزش ازدسترفته محسوب نمود.
همچنين برآورد عيني برخي از هزينههاي اجتماعي و اخلاقي شيوههاي توليدي را ميتوان با محاسبه هزينههاي ناشي از آسيبهاي اجتماعي و اخلاقي اندازهگيري كرد. براي مثال، ميتوان هزينههايي كه خانوادههاي طلاق براي نگهداري بچه، مراجعه به دادگاه، پزشك و روانپزشك ميپردازند، را محاسبه و بهعنوان هزينههاي اجتماعي و اخلاقي در نظر گرفت.
نتيجهگيري
در دهههاي اخير، تشديد آسيبهاي زيستمحيطي توليد و مصرف انبوه كالاها و خدمات در جهان، اقتصاددانان را به تأمل در زمينة كارآمدي شاخص توليد ناخالص داخلي بهعنوان بيانگر ميزان توليدات و همچنين سطح رفاه وادار كرده است. در اين چارچوب، شاخص توليد خالص داخلي سبز، بهعنوان شاخصي جايگزين پيشنهادشده است. شاخص پيشنهادي، هزينههاي زيستمحيطي را از ارزش كل كالاها و خدمات توليدي كسر ميكند. هرچند شاخص توليد داخلي سبز توانسته ابعادي از ايده توسعه و پيشرفت پايدار را برجسته نمايد، اما اين شاخص به علت ضعف در ساختار اجرايي و ناديده گرفتن جنبههاي مهمتر پيشرفت انساني و پيشرفت پايدار، شاخص مناسبي براي اندازهگيري ميزان توليدات، و سنجش رفاه در اقتصاد اسلامي نميباشد.
در اين مقاله، با توجه به ابعاد هنجاري توليد در اسلام، بخصوص رويكرد قرآني نسبت به توليد حلال و طيب، شاخص توليد خالص داخلي طيب را بهعنوان جايگزيني اسلامي براي شاخص متعارف توليد خالص داخلي مطرح كرديم. در اين رويكرد، براي متصف شدن توليد به وصف خالص و حلال، علاوه بر كسر هزينههاي استهلاك سرمايه، ارزش كالاهاي غيرطيب كم ميشود و خالص هزينهها و منافع زيستي، اجتماعي و اخلاقي مورد ملاحظه قرار ميگيرد.
شاخص پيشنهادي توليد طيب را ميتوان مقياس سنجش ميزان توليدات طيب و در عين حال شاخص رفاه در نظر گرفت. اين شاخص، راهنماي مناسبي براي سياستگذاري و جهتدهي توليدات براي دستيابي به پيشرفت پايدار و طيب است.
عليرغم قوت نظري شاخص طيب، اين مقياس با مشكلات محاسباتي در زمينة اندازهگيري تأثير توليدات و شيوههاي توليدي بر سرمايههاي زيستي، اجتماعي و اخلاقي و همچنين نحوة ارزشگذاري اين سرمايهها روبهروست. هرچند در مقاله، روشهايي براي محاسبه موارد فوق پيشنهاد شد، اما عملياتيشدن اين روشها، همچنين دستيابي به روشهاي دقيقتر، مستلزم انجام تحقيقات گسترده و دقيق در اين زمينه است.
- ابنكثير دمشقى، اسماعيلبن (1419ق)، تفسير القرآن العظيم، تحقيق محمدحسين شمسالدين، بيروت، دارالكتب العلمية.
- ابنمنظور، محمدبن مكرم (1414ق)، لسان العرب، بيروت، دارصادر.
- اندرسون، ويكتور (1381)، شاخصهاي اقتصادي و ملاحظات زيستمحيطي، ترجمة فرهاد خداداد كاشي، تهران، دانشگاه پيام نور.
- پيرس، د. و ج وارفورد، (1377)، دنياي بيكران (اقتصاد، محيطزيست و توسعة پايدار)، ترجمة عوض كوچكي و ديگران، مشهد، دانشگاه فردوسي.
- جوادي آملي، عبدالله (1388)، اسلام و محيطزيست، قم، اسراء.
- حرانى، ابنشعبه (1404ق)، تحف العقول، قم، جامعة مدرسين.
- حسيني شيرازي، سيدمحمد (1423ق)، تبيين القرآن، بيروت، دارالعلوم.
- درسنر، سيمون (1384)، مباني پايداري، ترجمة محمود دانشور كاخكي و ديگران، مشهد، دانشگاه فردوسي.
- ديلمى، حسن (1412ق)، ارشاد القلوب، قم، شريف رضى.
- فخر رازي، محمدبن عمر(1420ق)، مفاتيح الغيب، بيروت، داراحياء التراث العربى.
- رائو، پينينتي كريشنا (1385)، توسعة پايدار، اقتصاد و سازوكارها، ترجمة احمدرضا ياوري، تهران، دانشگاه تهران.
- رجايي، سيدمحمدكاظم (1386)، معجم موضوعي آيات اقتصادي قرآن، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
- رواس، محمد (1412ق)، مباحث في الا قتصاد الاسلامي من اصوله الفقهيه، بيجا، دارالنفائس.
- صافى، محمودبن عبد الرحيم (1418ق.)، الجدول فى اعراب القرآن، بيروت، دارالرشيد مؤسسة الإيمان.
- صدر، سيدمحمدباقر (1357)، اقتصاد ما، ترجمة عبدالعلي اسپهبدي، تهران، اسلامي.
- ـــــ، (1429ق)، اقتصادنا، قم، دارالكتب الاسلامي.
- طباطبائى، سيدمحمدحسين و محمدهادى فقهى (1378)، سنن النبى صلى الله عليه و آله با ترجمه، تهران، كتاب فروشى اسلاميه.
- طباطبائى، سيدمحمدحسين (1374)، الميزان فى تفسير القرآن، قم، اسلامي.
- طبرسى، فضلبن حسن (1372)، مجمعالبيان فى تفسير القرآن، تهران، ناصرخسرو.
- ـــــ، (1377)، تفسير جوامع الجامع، تهران/قم، دانشگاه تهران و مديريت حوزه علميه قم.
- طريحى، فخرالدين (1362)، مجمع البحرين، تهران، مرتضوي.
- عزتي، مرتضي، «نظريه رفتار توليدكننده مسلمان» (1389)، اقتصاد اسلامي، ش39، ص35-69.
- مصطفوى، حسن (1360)، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب.
- مكارم شيرازى، ناصر و ديگران (1374)، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الإسلاميه.
- مير معزي، سيدحسين، «نظريه رفتار توليدكننده و تقاضاي كار در اقتصاد اسلامي» (1383)، اقتصاد اسلامي، ش13، ص103-134.
- نيلي، مسعود (1386)، مباني اقتصاد، تهران، ني.
- الويت، جنيفر (1388)، مقدمهاي بر توسعه پايدار، ترجمة منصور ابراهيمي، قم، آيين احمد.
- Asheim, Geir B,"Green National Accounting for Welfare and Sustainability: A Taxonomy of Assumptions and Results" (2003) Scottish Journal of Political Economy, 50(2), P. 113-130.
- Durnbusch, R. & Fischer, S. (2006), Macroeconomics, 6th ed., New Yourk, McGraw-Hill.
- Fujiwara, D. and Ross C. (2011), Valuation Techniques for Social Cost-Benefit Analysis: Stated preference, Revealed Preference and Subjective Well-being Approaches – A Discussion of the Current Issues,
- http://www.hm-treasury.gov.uk.
- Kates, R. et al (2005), what is Sustainable Development? Goals, Indicators, Values, and Practice, Environment: Science and Policy for Sustainable Development, 47(3), P. 8–21.
- Liu, Jieyan and Guo, Peiyuan (2005),Comparable Green GDP and Its Implications to Sustainable Development in Western China, Western China Conference, http://www.synato.com/E_Page_Show.asp?Page_ID=799.
- Lutz, E.(ed.) (1993), Toward improved Accounting for the Environment: An Overview, In Toward a Framework for Integrated Environmental & Economic Accounting, Washington D. C. World Bank.
- Rauch, J. N., and Chi, Y. F.(2010), The plight of Green GDP in China, Consilience: The Journal of Sustainable Development, 3(1), P.102-116.
- Spant, Roland (2003), Why Net Domestic Product Should Replace Gross Domestic Product as a Measure of Economic Growth, International Productivity Monitor, vol.7, p. 39-43.
- Wu J. & Wu T, (2010), Green GDP, Berkshire Encyclopedia of Sustainability, Vol. II - The Business of Sustainability, Berkshire Publishing Great Barrington, pp. 248-250.